keyword/content
1402/12/09
1402/12/09
1402/11/16
1402/10/02
1402/01/15
1402/01/01
1401/08/28
1401/02/06
1401/02/06
1400/12/19
1400/12/19
1400/11/28
1400/11/28
1400/03/26
1400/02/21
1400/02/12
1400/01/01
1399/11/19
1399/09/05
1399/07/21
1399/06/31
1399/05/10
1399/04/22
1399/02/28
1398/12/22
1398/11/16
1398/11/16
1398/10/27
1398/09/06
1398/07/04
1398/04/05
1398/02/24
1398/02/11
1398/01/28
1397/12/06
1397/11/22
1397/11/22
1397/07/12
1397/06/18
1397/05/22
1397/04/30
1397/04/09
1397/04/09
1397/03/30
1397/03/30
1397/03/14
1397/03/02
1397/02/19
1397/01/01
1396/12/29
1396/12/19
1396/10/19
1396/10/06
1396/09/01
1396/08/03
1396/08/03
1396/07/26
1396/07/26
1396/06/30
1396/05/12
1396/05/12
1396/03/30
1396/03/30
1396/03/28
1396/03/22
1396/03/17
1396/02/30
1396/02/30
1396/02/27
1396/02/20
1396/02/20
1396/02/17
1396/02/10
1396/02/05
1396/01/30
1396/01/30
1396/01/01
1396/01/01
1395/12/30
1395/03/08
1395/02/29
1395/01/11
1394/12/20
1394/11/28
1394/11/19
1394/10/30
1394/09/04
1394/08/20
1394/08/12
1394/08/12
1394/07/15
1394/07/08
1394/06/25
1394/06/25
1394/06/18
1394/04/27
1394/04/27
1394/02/30
1394/01/01
1394/01/01
1393/11/11
1393/09/06
1393/06/13
1393/06/13
1393/03/14
1393/02/31
1393/02/30
1393/01/01
1393/01/01
1392/11/28
1392/11/28
1392/11/19
1392/11/19
1392/11/19
1392/10/29
1392/08/29
1392/08/12
1392/07/17
1392/06/14
1392/06/14
1392/05/15
1392/05/12
1392/05/12
1392/05/01
1392/04/30
1392/04/05
1392/03/14
1392/03/08
1392/02/18
1392/02/16
1392/02/16
1392/02/07
1392/01/01
1391/11/28
1391/07/24
1391/05/08
1391/05/03
1391/03/14
1391/03/03
1391/01/16
1391/01/01
1390/07/21
1390/07/21
1390/07/20
1390/06/09
1390/05/01
1390/05/01
1389/11/29
1389/07/28
1389/07/14
1388/07/14
1388/07/14
1388/01/01
1387/11/19
1387/07/28
1387/06/05
1387/06/05
1387/06/02
1387/05/09
1387/05/09
1387/02/11
1385/08/18
1384/11/18
1384/08/08
1384/08/08
1384/05/28
1384/05/12
1383/11/19
1383/09/11
1383/08/15
1383/03/27
1383/01/02
1382/08/11
1382/08/11
1382/05/15
1381/10/15
1381/09/15
1381/08/13
1380/12/12
1380/02/28
1380/02/28
1380/02/11
1380/01/28
1380/01/01
1380/01/01
1380/01/01
1380/01/01
1380/01/01
1379/08/11
1378/11/26
1378/01/25
1377/05/27
1376/07/05
1376/05/12
1376/01/21
1375/05/13
1375/03/16
1374/06/14
1374/06/08
1374/01/30
1373/04/29
1372/08/30
1371/07/15
1370/10/12
1369/04/25
1369/02/07

حضور مردم در صحنه‌های انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این پشتوانه‌ی امنیّت ملّی ما است. قدرت ملّی پشتوانه‌ی امنیّت ملّی است؛ اگر دشمن احساس کند شما توانایی ندارید، ملّت ایران قدرتی ندارد، امنیّتِ شما را همه نوع تهدید خواهد کرد؛ از هر نوعش؛ این قدرت ملّی پشتوانه و تضمین‌کننده‌ی امنیّت ملّی است. امنیّت ملّی همه چیز است؛ اگر امنیّت نباشد، هیچ چیزی نیست. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است؛ لذا شما ملاحظه کنید امسال که سال ۱۴۰۲ بود، چون در اسفند امسال انتخابات بود، از فروردین امسال تبلیغات مخالف‌خوانانه‌ی دشمنان در رادیوهایشان، تلویزیون‌هایشان و ایستگاه‌های فضای مجازی‌شان علیه انتخابات شروع شد، تا مردم را مأیوس کنند، بگویند آقا چه فایده دارد، چه اثری دارد، انتخابات اثر ندارد، و مانند اینها. نمیخواهند؛ قدرت ملّی ملّت ایران را برنمیتابند. پس با هر چیزی که نشانه‌ی قدرت ملّی است، مخالفت میکنند، از جمله با انتخابات.

حضور مردم در صحنه‌های انتخابات به معنای قدرت ملّی است و این چیزی است که دشمن از آن ملاحظه میکند؛ این پشتوانه‌ی امنیّت ملّی ما است. قدرت ملّی پشتوانه‌ی امنیّت ملّی است؛ اگر دشمن احساس کند شما توانایی ندارید، ملّت ایران قدرتی ندارد، امنیّتِ شما را همه نوع تهدید خواهد کرد؛ از هر نوعش؛ این قدرت ملّی پشتوانه و تضمین‌کننده‌ی امنیّت ملّی است. امنیّت ملّی همه چیز است؛ اگر امنیّت نباشد، هیچ چیزی نیست. دشمن با قدرت ملّی ما مخالف است؛ لذا شما ملاحظه کنید امسال که سال ۱۴۰۲ بود، چون در اسفند امسال انتخابات بود، از فروردین امسال تبلیغات مخالف‌خوانانه‌ی دشمنان در رادیوهایشان، تلویزیون‌هایشان و ایستگاه‌های فضای مجازی‌شان علیه انتخابات شروع شد، تا مردم را مأیوس کنند، بگویند آقا چه فایده دارد، چه اثری دارد، انتخابات اثر ندارد، و مانند اینها. نمیخواهند؛ قدرت ملّی ملّت ایران را برنمیتابند. پس با هر چیزی که نشانه‌ی قدرت ملّی است، مخالفت میکنند، از جمله با انتخابات.

مطمئنّاً [اگر] انتخابات در داخل کشور هرچه پُرشورتر صورت بگیرد، قدرت ملّی را بیشتر نشان میدهد و قدرت ملّی امنیّت ملّی می‌آورد؛ یعنی وقتی جبهه‌ی دشمن نگاه میکند حضور مردم را میبیند، قدرت نظام را مشاهده میکند و میبیند این کشور، کشور قدرتمندی است، مردم حاضر و آماده‌اند، تهدید دشمن خنثی میشود؛ یعنی اقتدار ملّی امنیّت ملّی را به وجود می‌آورد؛ این چیز خیلی باارزش و مهمّی است. اینجا خواص میتوانند نقش‌آفرینی کنند، انتخابات را پُرشور کنند. همه‌ی کارهای انقلابی از همین قبیل است؛ ما چند روز دیگر راه‌پیماییِ بیست‌ودوّم بهمن را داریم؛ ان‌شاءالله مردم عزیز ما در این راه‌پیماییِ پُرشور شرکت خواهند کرد. این هم نشان‌دهنده‌ی اقتدار است؛ در این ۴۵ سال، مردم هر سال بدون تعطیل یک نوبت، در سرتاسر کشور ــ شهرهای بزرگ، کوچک، حتّی روستاها ــ روز بیست‌ودوّم بهمن آمدند در خیابانها و شعار دادند و از انقلاب خودشان دفاع کردند، نام امام بزرگوار را بلند کردند و تبعیّت خودشان و بیعت خودشان را با امام تجدید کردند.

مشارکت یعنی حضور پُرشور مردم در انتخابات. اگر حضور پُرشور مردم در انتخابات باشد، این وحدت ملّی را نشان میدهد، این انگیزه‌ی ملّت ایران را برای حضور در صحنه نشان میدهد؛ انگیزه‌ی ملّت ایران و وحدت ملّی، قدرت ملّی به وجود می‌آورد؛ قدرت ملّی موجب امنیّت کشور میشود؛ وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آن‌وقت علم در آن کشور پیشرفت میکند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی میرسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل میشود؛ مشارکت یک چنین معجزه‌ای میکند.

آخرین مسئله هم مسئله‌ی رسانه است که مهم است. من بارها درباره‌ی رسانه صحبت کرده‌ام، باز هم عرض میکنم. باید سیاه‌نمایی‌های دشمن، تخریبهای دشمن، توطئه‌ها علیه اقتدار کشور که به وسیله‌ی دشمن در فضای مجازی و مانند اینها صورت میگیرد، باید افشا بشود؛ این به عهده‌ی رسانه است. خب، رسانه‌ی ملّی بحمدالله دست افراد مؤمن و پُرانگیزه است؛ تلاش کنند که تلاش دشمن در این باره را خنثی کنند.

در جنگ ترکیبی، حمله‌ی نظامی نیست امّا حمله به باورهای دینی و سیاسی است؛ حمله‌ی دشمن به باورهای دینی و باورهای سیاسی است. اینکه در سوره‌ی «قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاس» میگویید: «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ، اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاس»، خنّاسش همین تبلیغاتچی‌های خارجی و دنباله‌روهای آنها در داخل هستند؛ وسوسه میکنند، حقایق را دگرگون نشان میدهند؛ هدفشان سست کردن اراده‌ی ملّت است، هدفشان خاموش کردن امیدها است، میخواهند شعله‌ی امید را در دل جوانان ما خاموش کنند، جوان را مأیوس کنند. یأس یعنی بن‌بست؛ وقتی که جوان از پیشرفت مأیوس شد، از آینده مأیوس شد، احساس بن‌بست میکند؛ از کسی که احساس بن‌بست میکند، نمیشود توقّع داشت درست کار کند. میخواهند اختلاف‌افکنی کنند، میخواهند در کشور دوقطبی ایجاد کنند؛ میخواهند نرم‌افزار واقعی قدرت ملّیِ کشور را از دست ملّت بگیرند، بی‌اثر کنند؛ این نرم‌افزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملّی مردم، اعتقادهای مردم. وقتی این کارها را انجام دادند، دنبال این هستند که در کشور بی‌ثباتی به وجود بیاید، ناامنی به وجود بیاید، اگر بتوانند جنگ داخلی ایجاد کنند؛ که البتّه سرشان به سنگ خورده است و خواهد خورد.

وظیفه‌ی همه‌ی ما ــ هم مسئولین کشور،‌ هم آحاد مردم، هم روشنفکران جامعه،‌ هم جوانان فعّال و نخبگان جامعه، هم جوامع علمی؛ چه حوزه‌ی علمیّه، چه دانشگاه‌ها ــ این است که بدانیم باید پیشرفت کنیم. امروز پیشرفت وظیفه‌ی ما است؛ در همه‌ی زمینه‌ها. باید پیشرفت کنیم؛ باید پیشرفت علمی کنیم، باید پیشرفت هنری کنیم، باید پیشرفت اقتصادی کنیم، باید پیشرفت سیاسی کنیم؛ این پیشرفتها نظام را مستحکم میکند، به نظام اقتدار میدهد. وقتی شما اقتدار پیدا کردید، دشمن نمیتواند نگاهِ چپ به شما بکند. هدف دشمن این است که ارکان اقتدار را متزلزل کند؛ می‌بینید دیگر؛ نمیخواهند نظام مقتدر باشد. ما همه باید پیشرفت را دنبال کنیم، چون پیشرفت ما را مقتدر میکند، ما را خودکفا میکند، ما را مستحکم میکند. اگر چنانچه این پیشرفتها ــ هم پیشرفت علمی، هم پیشرفت معنوی و اخلاقی، هم پیشرفت اقتصادی، هم پیشرفت سیاسی ــ ادامه پیدا کند که بحمدالله تا حالا [چنین] بوده، دشمن مضطرب میشود؛ دشمن از این بسیار بیمناک است و خب هر چه تلاش دارد به کار میبرد که نگذارد.

یک چالش دیگر در مورد دانشگاه این بود که انقلاب به دانشگاه نگاه میکرد به عنوان مرکز تولید علم، مرکز رشد علم، برای اینکه بتوانند علم را پیش ببرند ــ اوّل یاد بگیرند، بعد تولید کنند و پیش ببرند ــ تا با دانش، اقتدار ملّی را تأمین بکنند. چون دانش و علم، به یک ملّت و به یک کشور اقتدار میدهد، قدرت میدهد؛ نظر انقلاب این بود. نگاه آن جریان واپسگرا و ضدّانقلاب مطلقا چنین چیزی نبود؛ اینها از دانشگاه این توقّع را نداشتند که خود دانشگاه بیاید تولید علم بکند؛ نه، آنها میخواستند که دانشگاه‌های ما ــ نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛ کشورهای هدف ــ پس‌مانده‌های دانش غربی را فرابگیرند و در واقع آن متاع ازکارافتاده‌ی بی‌فایده یا کم‌فایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد. یعنی واقعاً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. اینها واقعیّات است، اینها ادّعا نیست، اینها اتّفاقاتی است که افتاده. خب، این هم یک چالش بود. آنها میخواستند «دانشمندِ مصرفی» و «جامعه‌ی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرف‌کننده‌ی دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده. «جامعه‌ی مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ی مصرفی وقتی می‌آید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها، یک جامعه‌ی مصرفی به وجود می‌آورد، بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود.

دانشجوها به نظرم بیشترین کسانی بودند ــ حالا آمار نمیتوانم بدهم، به نظرم ــ که در سپاه عضویّت پیدا کردند؛ یعنی در آن اوّل کار دانشجوها آمدند عضو سپاه شدند. سپاه آن روز به ‌عنوان یک مرکز اقتدار ملّی و انقلابی به حساب می‌آمد که درست هم بود و هست. میرفتند عضو میشدند و آماده بودند؛ یعنی کسی که میرفت در سپاه، معنایش این بود که ما آماده‌ایم برای مقابله، مبارزه، ایستادگی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا؛ این هویّت‌بخشی به دانشگاه بود. احساس استقلال بود، تحقیر قدرتهای درجه‌ی یک دنیا بود.

رورت این استحکام نظام از آنجا است که اگر این استحکام وجود داشته باشد، «قدرت ملّی» و «قوّت ملّی» تحقّق پیدا خواهد کرد؛ قدرت ملّی و قوّت ملّی. و قدرت ملّی برای یک ملّت حیاتی است؛ یعنی یک ملّت اگر چنانچه بخواهد مستقل باشد، سرافراز باشد، از منابع حیاتی خودش به میل خودش و به سود خودش استفاده کند، رأی خودش را در مسائل اساسی خودش به کار ببندد و مجبور به پیروی از رأی این و آن نباشد، نگران طمع‌ورزی بیگانگان نباشد، همیشه در ترس و لرز زندگی نکند، اگر این چیزها را یک ملّتی بخواهد، باید چه کار کند؟ باید قوی باشد. قدرت ملّی و قوّت ملّی حیاتی است برای یک ملّت. اگر چنانچه قدرت ملّی نبود و ملّتی قوی نبود، این چیزهایی که عرض کردیم که اینها اساسی‌ترین و مهم‌ترین مسائل یک ملّت است، برایش تحقّق پیدا نخواهد کرد؛ همیشه نگران، همیشه در حال ضعف و ذلت، بیگانگان مسلّط [بر او] و امثال اینها. خب پس بنابراین استحکام نظام لازم است؛ قدرت ملّی و قوّت ملّی لازم است.
قدرت ملّی که میگوییم یک امر مرکّب است، یک مجموعه است؛ یک مجموعه‌ی به‌هم‌پیوسته است. قدرت ملّی را در یک نقطه‌ی خاصّی، در یک جریان و حرکت خاصّی نباید دید، [بلکه] یک امری است که مجموعه‌ای از عناصر وجود دارد که اگر اینها جمع شد، قدرت ملّی به وجود می‌آید که حالا من چند مورد از اینها را ذکر میکنم.
یک رکن قدرت ملّی، علم و فنّاوری است؛ یعنی یک بخشی از این [قدرت] علم و فنّاوری است. یک رکن، فکر و اندیشه‌ورزی است. دارای فکر بودن فرق میکند با دارای علم بودن؛ باید فکر باشد. این آزاد‌فکری که ما شعارش را میدهیم و هر کس شعارش را بدهد ما قبول میکنیم، اثرش همین پیشرفت فکری است؛ یعنی اگر پیشرفت فکری نباشد، علم و مانند اینها هم اگر گیر یک ملّتی بیاید، به دردش نخواهد خورد؛ فکر باید کار کند، حرکت کند و پیشرفت داشته باشد در مجموعِ ملّت، که این هم جز با آزادی فکر اصلاً امکان‌پذیر نیست؛ یعنی بدون آزادی فکری، پیشرفت فکری امکان‌پذیر نیست.
یک عنصر دیگر، امنیّت و قدرت دفاعی است؛ یک ملّت بتواند خاطرجمع باشد که در مواقع اضطرار میتواند از خودش دفاع کند. یک بخش دیگر، مسئله‌ی اقتصاد و رفاه عمومی است؛ این هم بسیار مؤثّر است که مردم از لحاظ معیشت دچار آسایش خاطر باشند. یک رکن دیگر، سیاست و قدرت چانه‌زنی سیاسی و دیپلماسی است؛ این هم یک بخشی از قدرت ملّی است که یک کشوری و یک ملّتی برگزیدگان و خبرگانی داشته باشد که در میدانهای سیاست و دیپلماسی بتوانند چانه‌زنی کنند، مذاکره کنند، منافع ملّت را تثبیت کنند و به دست بیاورند. یک رکن دیگر، فرهنگ و سبک زندگی است؛ این هم یک رکن قدرت است. اگر چنانچه [یک ملّت] از لحاظ سبک زندگی، تابع و اسیر دیگران و تابعِ بدونِ رأی و نظرِ دیگران باشند و فرهنگ مستقرّ خودشان را نداشته باشند، طبعاً این ضعف شدیدی در قدرت ملّی است.
یک رکن دیگر، منطق جذّابی است که روی ملّتهای دیگر اثر بگذارد و عمق راهبردی برای کشور درست کند. اینکه شما یک منطق جذّابی در جمهوری اسلامی داشته باشید که این را وقتی بدون حاجب و واسطه با ملّتهای دیگر مطرح کنید، برای آنها جذّاب است و کشش دارد و قبول میکنند، این میشود عمق راهبردی شما. همه‌ی این چیزها جزو مجموعه‌ی به‌هم‌پیوسته‌ی قدرت ملّی است. البتّه عناصر دیگری هم هست که حالا من به بعضی از آنها که مورد بحث ما است، بعداً باز برمیگردم و اشاره میکنم.

یک رکن مهمّ اقتدار ملّی، آن چیزهایی است که به طور مستقیم به توده‌ی ملّت برمیگردد؛ مثل اتّحاد ملّی، مثل اعتماد ملّی، مثل امید ملّی، امید عمومی، مثل اعتماد به نفْس ملّی. یک وقت هست جنابعالی که مسئول فلان بخش دستگاه اداره‌ی کشور هستید، آدم دارای اعتماد به نفْسی هستید امّا یک کاری میخواهید انجام بدهید که احتیاج به کمک مردم دارد؛ [اگر] مردم این اعتماد به نفْس را نداشته باشند، شما نمیتوانید این کار را انجام بدهید؛ که بنده مفصّل راجع به این اعتماد به نفْس ملّی یک وقتی صحبت کردم. یا استحکام ایمان ملّی؛ یک اصولی وجود دارد که ملّت ما به این اصول مؤمن است؛ این ایمان موجب شد که در آن وقتی که در دست مردم هیچ اسلحه‌ای نبود، حتّی سنگ هم خیلی اوقات نبود، توانستند در مقابل گلوله‌ی نظامیان رژیم طاغوت بِایستند و او را سرنگون کنند؛ [این] بر اثر ایمان بود. این ایمان ملّی خیلی سرمایه‌ی ارزشمندی است؛ حفظ ایمان ملّی، یکی از این سرمایه‌ها است که به مردم ارتباط پیدا میکند. یا مسئله‌ی معیشت عمومی یا مسئله‌ی روان بودن مسائل اجتماعی.

یک نمونه‌ی بسیار مهم از تدابیر امام در باب استمرار حرکت و تداوم حرکت انقلاب، آن تدابیری بود که در دوران دفاع مقدّس از امام مشاهده میشد و صادر میشد. از همان روز اوّلی که حمله‌ی صدّام آغاز شد به بعضی از فرودگاه‌ها و مناطق، تا روز آخر هشت سال جنگ و قبول قطعنامه، امام پی‌درپی نَفَس تازه میداد و روحیه میداد به رزمندگان، به مردم، به پشتیبانی‌کنندگان، به مسئولان کشور ؛ و در واقع امام از جنگی که بر ملّت ایران تحمیل شده بود، یک وسیله‌ای برای اقتدار ملّت به وجود آورد. خب آن روز دست ما در داخل کشور انصافاً خالی بود؛ از سلاح، از امکانات، از یک سازمان‌دهیِ منظّمِ مرتّب در مواجهه‌ی با دشمن، دستمان خالی بود؛ یعنی امکاناتمان خیلی ضعیف بود؛ اوایل انقلاب بود، مشکلات خیلی زیاد بود. در یک چنین وضعی، امام از جنگ برای یک ملّت انقلابی فاقد امکانات یک وسیله‌ای ساخت برای اقتدار و اعتبار ملّی و بین‌المللی. جنگ را دشمنان طرّاحی کرده بودند که انقلاب را نابود کنند، امام جنگ را وسیله‌ای قرار داد برای اینکه انقلاب را تقویت کند و آن را استمرار ببخشد و این تهدید را به یک فرصت تبدیل بکند. مسئله‌ی «استمرار» در سیاستهای امام این است.

«هدفهای انقلاب» که گفتیم، یعنی چه؟ یعنی پیشرفت کشور، عدالت اجتماعی در کشور، اقتدار کشور، تشکیل جامعه‌ی اسلامی در کشور و در نهایت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی و تمدّن بزرگ اسلامی؛ هدفهای انقلاب اینها است. باید دید برای رسیدن به این هدفها، برای رسیدن به عدالت اجتماعی، برای رسیدن به پیشرفت واقعی کشور -نه پیشرفتهای پوشالی و ادّعایی؛ پیشرفتهای همه‌جانبه، مادّی و معنوی- و برای رسیدن به جامعه‌ی اسلامی که احکام اسلام به معنای واقعی در آن پیاده بشود و مردم بهره‌مند بشوند از تحقّق این احکام و در نهایت برای رسیدن به تمدّن نوین اسلامی، چه کارهایی لازم است، آن کارها را در حدّ توانمان [انجام بدهیم]؛ هر کسی در حدّ توان خودش؛ بنده یک جور، آن مسئول یک جور، آن دانشجو یک جور و امثال اینها که حالا عرض خواهیم کرد.

و امّا آن نکاتی که مورد نظر من است؛ چند نکته را عرض میکنم. مهم‌ترین نکته این است که انتخابات نشان‌دهنده‌ی حضور مردم در صحنه است. «حضور مردم در صحنه» یعنی چه؟ یعنی نظام جمهوری اسلامی پشتوانه‌ی مردمی دارد. این، در اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران و اقتدار کشور تأثیر بی‌نظیری دارد؛ یعنی هیچ چیزی، هیچ ابزار قدرتی به اندازه‌ی حضور مردم، قدرت‌افزا برای کشور نیست. بله، ما ابزارهای نظامی، ابزار‌های سیاسی، ابزارهای اقتصادی را قدرت‌افزا و قدرت‌زا میدانیم برای کشور، امّا هیچ کدام به اندازه‌ی حضور مردم نیست؛ حضور مردم، نظام جمهوری اسلامی را به معنای واقعی کلمه قدرتمند میکند. خب آن کسانی هم که حرفهای سفسطه‌آمیزی در مورد انتخابات میزنند -می‌بینید دیگر بعضی از این بیاناتی که متأسّفانه بعضی‌ها ]مطرح[ میکنند در خلال حرفها در روزنامه‌ها و در فضای مجازی- و با سفسطه‌گویی‌های گوناگون درباره‌ی انتخابات حرف میزنند برای اینکه دلسرد کنند مردم را از حضور در انتخابات، اینها در واقع دنبال تضعیف نظامند و دشمنان خارجی و بیرونی هم که صریحاً با انتخابات درمی‌افتند، دنبال این هستند که نظام را تضعیف کنند؛ آنها میدانند که اگر چنانچه حضور مردم ضعیف بشود و کشور ضعیف بشود، آن وقت میتوانند کشور را دچار ناامنی کنند، دچار تروریسم کنند، کشور را جولانگاه تروریست‌ها قرار بدهند؛ این در صورتی است که کشور ضعیف بشود، و پشتوانه‌ی حضور مردم در کشور کم‌رنگ بشود. البتّه این را تصریح نمیکنند، امّا در گوشه‌کنارِ حرفهایشان این معنا کاملاً شنیده میشود و دیده میشود که دنبال همین هستند؛ میخواهند حضور مردم نباشد تا نظام ضعیف بشود، تا بتوانند در کشور اخلال کنند، تا بتوانند دخالت کنند، تا بتوانند کشور را جولانگاه مزدوران خودشان قرار بدهند؛ این را انسان میبیند.

بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامی‌اند، آرمانهای بلندمدّت و میان‌مدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعه‌ی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعه‌ای است که جامعه‌ی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. یا فرض کنید که اقتدار در سیاست خارجی که به معنای بیرون نگه داشتن کشور و نظام سیاسی از شبکه‌ی اقماری قدرتهای مستکبر و نظام سلطه است -اقتدار در سیاست خارجی به این معنا است که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعه‌ی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایه‌داری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکه‌ی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم کرد بحمدالله- خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبه‌روز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.

انتخابات به معنای واقعی کلمه یک فرصت مهم است و نباید مردم را دلسرد کرد از انتخابات؛ ... انتخابات انصافاً یک فرصت بی‌نظیر است؛ یعنی یک فرصت بی‌بدیلی است؛ هیچ چیز دیگری جای انتخابات را برای کشور و استحکام پایه‌های اقتدار کشور نمیگیرد. انتخابات حضور مردم است و وقتی مردم حاضر باشند، نظام را هیچ قدرتی نمیتواند تکان بدهد. مظهر مهمّ حضور مردم هم انتخابات است. بنابراین کسانی که در انتخابات شرکت میکنند، در واقع برای اقتدار کشورشان، برای حفظ کشورشان، برای امنیّت خودشان و آینده‌ی کشور و سرنوشت کشور دارند تلاش میکنند.

از جهت وجهه‌ی خارجی هم انتخابات و حضور مردم و مشارکت مردم، نشان‌دهنده‌ی اقتدار ملّی است. این را همه باید بدانیم و اذعان کنیم که بله، امکانات دفاعی و قدرتهای دیپلماسی و امثال اینها به کشور اقتدار میدهد، در این شکّی نیست امّا بیش از همه‌ی اینها مردم یک کشورند، ملّتند که اقتدار میدهند. وقتی همه‌ احساس کنند در دنیا -دشمن و دوست- که این ملّت هوشیار است، بیدار است، سرِ پا است، عازم است، پُرانگیزه‌ است، این کشور یک اقتداری، یک هیبتی در چشم همه‌ پیدا میکند؛ چه دوست و چه دشمن. بنابراین حضور مردم موجب اقتدار کشور خواهد شد. و انتخابات، مظهر حضور مردم است؛ اجتماعات انقلابی، مظهر حضور مردم است و از همه مهم‌تر البتّه انتخابات است.
خب بنده قبلاً مکرّر راجع به «ایران قوی» صحبت کرده‌ام؛(۶) یعنی ما باید تلاش کنیم کشور را قوی کنیم. خب، کشوری و ملّتی که میبیند دشمنی‌های دشمنان و زیاده‌خواهان و مستکبران را، راه کار و علاجش این است که خودش را قوی کند. این قوّت کشور و «ایران قوی» یک شعار عمومی است، این را همه قبول دارند؛ آن کسی که بنده را هم قبول ندارد، شعار «ایران قوی» را قبول دارد. مسلّماً ایران قوی بهتر از ایران ضعیف و ناتوان و توسری‌خور است؛ ایران قوی، ایران عزیز و دارای عزّت. خب حالا این قوّت را چه کسی به ایران میبخشد؟ همان ‌طور که عرض کردیم، ملّت؛ ملّت هستند که این قوّت را به کشور میبخشند و حضور ملّت و مشارکتشان هم -اصل مشارکتشان، اندازه‌ی مشارکتشان- مسلّماً در این قوّت ملّی تأثیر دارد.

خب، ساده‌انگاری نباید کرد. بله، دشمن در محاسبات خودش خطا میکند لکن ما باید مراقب باشیم که صرفاً معیوب بودن دستگاه محاسباتی دشمن نیست که ما را موفّق میکند؛ باید کار کرد، باید تلاش کرد. حضور مردم در صحنه، ایمان مردم به لزوم حضورشان در صحنه، اعتماد به وعده‌ی الهی از سوی مردم و مسئولین، طرّاحی‌های متقابل، همه مؤثّر است و مؤثّر بوده. اگر امام بزرگوار هم در همان روزهای بیست‌ویکم بهمن و بیست‌ودوّم بهمن، فرمان شکستن حکومت نظامی را نمیدادند، وضع جور دیگری میشد. با نشستن و تماشا کردن و به امید خطای دشمن ماندن کار پیش نمیرود؛ بایستی تلاش کرد، باید در میدان عمل حضور داشت، باید کار کرد، باید به خدا اعتماد کرد، باید مجاهدت کرد، باید به طور دائم طرّاحیِ متقابل کرد؛ این وظیفه‌ی مسئولین است. مؤلّفه‌های قدرت ملّی را باید افزایش داد که یکی‌ از آنها همین نیروهای مسلّح است و باید تولید قدرت کرد و این قدرت را در عمل هم بایستی نشان داد.

بسیج یادگار بزرگ و درخشان امام راحل، و مظهر اقتدار ملی، و نمایشگاه صفا و اخلاص و بصیرت و مجاهدت است.
در دفاع از کشور و استقلال و ثبات آن، در خدمات حیاتی با مقیاس گستره‌ی کشوری، در فعالیتهای پیشرو علمی و فناوریهای نوین، در رویکردهای ارزشی و ایجاد فضای معنوی، همه جا نام بسیج برده میشود و حضور بسیج جلوه میکند. ایمان، و عزم، و احساس مسئولیت، و اعتماد به نفس، پایه‌های اصلی این توانائیها و گره‌گشائیها است. و اینها خود نعمتها و موهبتهای خداوند است که باید با شکر الهی و مراقبت دائمی، آنها را حفظ کرد و بر آن افزود.

قدرت دفاعی یکی از ارکان اقتدار ملّی است. اگر برای اقتدار ملّی ما لااقل سه رکن اصلی را در نظر بگیریم، یکی از این سه رکن استحکام و ثبات اقتصادی است که خیلی مهم است، یکی توانایی و قوام‌یافتگی فرهنگی است که بسیار اساسی است، یکی هم قدرت دفاعی است. قدرت دفاعی برای یک کشور حیاتی است، برای اقتدار یک ملّت حیاتی است. اگر این قدرت دفاعی را ملّتها نداشته باشند، آن کسانی که اهل تجاوز و تعرّض و سوء استفاده و دخالت‌ کردن و دست‌اندازی به دیگر کشورها و ملّتها هستند -که امروز نمونه‌هایش را دارید در دنیا می‌بینید: آمریکا و بعضی از کشورهای دیگر- آنها را راحت نمیگذارند؛ اگر قدرت دفاعی در یک کشوری وجود نداشته باشد، دیگران آنها را راحت نمیگذارند و به همه چیزِ آنها تعرّض میکنند که امروز می‌بینید به بعضی از کشورها چه تعرّضهایی میشود.

نمونه‌ی چنین بسیج مردمی عظیمی (در دوران دفاع مقدس) اصلاً وجود ندارد. این مدل جدید بود؛ مدل‌‌‌‌سازی جدید که همه میتوانستند همکاری کنند، همه میتوانستند هم‌افزایی کنند همه [کمک]میدادند.
بعد، در این حرکت دسته‌جمعی چه استعدادهایی ناگهان پیدا بشود. فرض کنید فلان جوان از روستایی در فلان نقطه‌ی کشور -مثلاً روستایی در کرمان- بیاید داخل شهر و بپیوندد به اینها، بعد بشود مثلاً حاج قاسم سلیمانی؛ یعنی یک چنین حرکت عظیمی [بوده]. فلان جوان دانشجو بدون اینکه حتّی یک بار تفنگ به دست گرفته باشد، داوطلبانه برود جبهه، در کوران حوادث جبهه، مثلاً در طول یک سال و نیم، بشود عضو برجسته و مؤثّر یک قرارگاه نظامی سطح بالا. فرض بفرمایید که جوانی از مجموعه‌ی یک روزنامه، که مشغول فعّالیّت مطبوعاتی است، برود جبهه و بعد از مدّت کوتاهی بشود مثلاً شهید حسن باقری، نابغه‌ی اطّلاعات جنگ؛ و از این قبیل موارد عجیبی و بروز [چنین] استعدادهایی مشاهده شد و چهره‌های ماندگار جنگ و شهدای بزرگی از جنگ از این قبیلند. بعضی از افسران جوان را ما دیدیم ،مثلاً فرض کنید شهید صیّاد که من از اوایل انقلاب ایشان را می‌شناختم و میدیدم، به نظرم آن وقت یک افسر جوانی بود یا ستوان‌یک بود یا سروان بود -که می‌آمد پیش ما و میرفت؛ رفت و آمد داشت- این تبدیل بشود به یک فرمانده‌ مجرّب توانایی که مدّتها توانست نیروی زمینی ارتش را آن جور هدایت کند و آن جور پیش ببرد و در بزرگ‌ترین کارها شرکت کند. شهید بابایی [هم] از این قبیل است، و دیگرانی که بودند. این مدل ابتکاری از حضور مردم همیشه میتواند مطرح باشد. امروز هم ما میتوانیم. اگر همّت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، میتوانیم از این مدل استفاده کنیم. البتّه وضع جنگ یک وضع دیگری است، وضع اقتصاد یک وضع دیگری است. صاحبان فکر، صاحبان اندیشه میتوانند به این [مدل] به صورت یک ابزار اقتدار ملّی نگاه کنند و آن را دنبال بکنند.

نظام سیاسی آمریکا ادّعای مسائل حیاتی را در مورد جمهوری اسلامی ایران دارد؛ یعنی میگوید شما امکانات دفاعی‌تان را کنار بگذارید، شما اقتدار منطقه‌ای‌تان را کنار بگذارید، شما قدرت ملّی‌تان را کنار بگذارید. خب اینها که نمیشود؛ انسانی که باشَرف است و علاقه‌مند به حفظ مصالح کشور است که زیر بار این حرفها نمیرود؛ مذاکره یعنی این؛ اینکه بنده مخالفت میکنم با مذاکره، معنایش این است؛ وَالّا ما با همه ‌جای دنیا غیر از آمریکا و غیر از رژیم جعلی صهیونیست مذاکره میکنیم؛ با همه ارتباط داریم، مذاکره میکنیم، می‌نشینیم، پا میشویم، مشکلی نداریم؛ مسئله‌ی آمریکا این است.

تحوّل کار بسیار دشواری است. گفتنِ به زبان آسان است که تحوّل ایجاد کنید؛ لکن تحوّل در عمل خیلی کار مشکلی است؛ علّت هم این است که مقاومتهایی در مقابل تحوّل هست. بعضی مقاومتها از روی سوء نیّت نیست؛ بعضی‌ها حال و حوصله‌ی تغییرات بنیانی را ندارند، بعضی‌ها توانش را ندارند، بعضی‌ هم ممکن است از وضع موجود منتفع باشند و نخواهند این وضع، تغییر پیدا بکند؛ البتّه در بیرون دستگاه قضائی هم شبکه‌ی در‌هم‌تنیده‌ی مجرم و مفسد و مانند اینها هم هست که اینها هم قهراً مخالفند؛ پشت سر همه‌ی اینها هم نگاه دستگاه‌های دشمن و معاند با نظام جمهوری اسلامی است که اصلاً‌ هر حرکت اصلاحی در هر جای جامعه‌ی اسلامی اتّفاق بیفتد، اینها ناراحت میشوند، مقابله میکنند، جوسازی میکنند. اینها مخالفینند؛ مخالفین هم آرام نمی‌نشینند. شما با قوّت، با روحیه، با شجاعت وارد میدان تحوّل میشوید، آنها هم آرام نمی‌نشینند، آنها هم شروع میکنند به مقابله کردن. جوسازی میکنند؛ گاهی اوقات جوسازی‌های رسانه‌ای است، جوسازی‌های پیگیر است، در افکار عمومی مردم وسوسه ایجاد میکنند که واقعاً یکی از مواردِ «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس»(۳) اینجا است.

جوان ایرانی و ملّت ایران مجموعاً توانستند با اراده‌ی خود، با قدرت خود، این حکومتِ این چنین را ریشه‌کن کنند، یک کار نشدنی را انجام بدهند و دنیا را متحیّر کنند؛ یعنی وقتی که نظام جمهوری اسلامی بر روی کار آمد و حکومت وابسته‌ی پادشاهی در کشور از بین رفت، دنیا متحیّر شد؛ یعنی مدّتی در بهت فرو رفتند که این چه اتّفاقی است که دارد می‌افتد؛ به معنای واقعی کلمه یک زلزله در دنیا به وجود آمد. بعد از آن هم تا امروز عوامل احساس عزّت و احساس قدرت پی‌درپی در کشور به وجود آمده و سطح اقتدار ملّی را خوشبختانه به اینجا رسانده؛ یعنی کشوری هستیم که در مقابل زورگویی، با قدرت با صراحت می‌ایستیم، نه اینکه فقط یک نفر یا دو نفر در دستگاه حکومت چنین حالتی را داشته باشند؛ نه، ملّت به طور عموم این احساس را دارند، این احساس قدرت را دارند، این احساس عزّت را دارند. حالا البتّه کسانی هم هستند که منفی‌بافی میکنند و بسیار اندک و در اقلّیّت و منزوی هستند، [امّا] عموم ملّت این احساس قدرت و عزّت را دارند.

سردار سرلشکر باقری
با تقدیر از خدماتی که نیروهای مسلّح تاکنون در زمینه‌ی کرونا به مردم عزیز تقدیم کرده‌اند و با تاکید بر ادامه و گسترش هرچه بیشتر آن، لازم است سازماندهی این خدمات به شکل یک قرارگاه بهداشتی و درمانی بوده و علاوه بر درمان و ایجاد مراکز درمانی مانند بیمارستان صحرایی و نقاهتگاه و غیره، به پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری با شیوه‌های لازم نیز بپردازد. تقسیم وظائف و مأموریتهای سازمانها و بخشهای نیروهای مسلّح از وظائف این قرارگاه است. این قرارگاه باید در هماهنگی کامل با دولت و وزارت بهداشت و درمان عمل کند.
این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.

ایّام دهه‌ی فجر برای کشور ما یک دوره‌ی بی‌نظیر و بی‌بدیل محسوب میشود. دهه‌ی فجر مظهر اقتدار ملّی و مظهر عزم ملّی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه در این دهه‌ِی فجر بود که ملّت ایران با حضور خودشان، با عزم راسخِ خودشان توانستند یک بنای پوسیده و فاسدِ چندهزارساله را واژگون کنند. هزاران سال این کشور جوری اداره شده بود که مردم در آن هیچ نقشی نداشتند؛ سلطنت‌ها، قدرتهای مهاجم، قدرتهای بیگانه [حاکم بودند]. حتّی در دوران اسلام هم -که اسلام، مظهر رحمت است- رفتار حکّامی که از طرف خلفا به ایران می‌آمدند، رفتار سخت و از روی استبداد و مثل پادشاه‌ها، مثل سلاطین معمولی بود. مردم هیچ نقشی در اداره‌ی کشور نداشتند؛ هزاران سال بر کشور ما این جوری گذشته. در این دوره‌ی اخیر که دوره‌ی پهلوی [بود] و اندکی قبل از آن، دوره‌ی قاجار، وضع از این هم بالاتر بود؛[یعنی] نه اینکه مردم نقش نداشتند، لگدمال [هم] میشدند، ثروت کشور به غارت میرفت، به کیسه‌ی بیگانه میرفت؛ فساد سر تا پای اداره‌ی حکومت را گرفته بود؛ این وضعیّت قبل از پیروزی انقلاب بود.
 
 ملّت ایران به رهبری امام بزرگوار ــ که نقش این رهبر هم نقشی است که اصلاً قابل مقایسه‌ِی با هیچ رهبری در طول تاریخ طولانی ما نیست و به نظر من در دنیا بی‌نظیر است -و پشت سر این رهبری، اراده کردند، تصمیم گرفتند، از گلوله نترسیدند، از ظاهر قدرتمند رژیم پهلوی نترسیدند، آمدند وسط میدان، [آن] بنا را ویران کردند، بنای مردم‌سالاری را به جای آن گذاشتند و کشور شد مردم‌سالار. مردم‌سالار یعنی چه؟ یعنی از اوّل، تعیین نظام با رأی مردم؛ تعیین آن کسانی که باید بنشینند قانون اساسی را تنظیم کنند ــ [یعنی] خبرگان قانون اساسی-  با رأی مردم؛ بعد که قانون اساسی تنظیم شد به وسیله‌ی منتخبین مردم، خود آن قانون اساسی باز در معرض رأی مردم؛ قوّه‌ی مقنّنه، قوّه‌ی اجرائیّه، شوراهای گوناگون، خود رهبری، با رأی مردم؛ خبرگان رهبری را مردم معیّن میکنند، آنها آن وقت یک رهبری را [انتخاب میکنند]؛ یعنی همه چیز برمیگردد به رأی مردم؛ این [جور] اداره‌ی کشور، معنای حکومت مردمی است. پس این دهه، یک دهه‌ای است که با هیچ برهه‌ی دیگری از ایّام سال برای ما قابل مقایسه نیست؛ دهه‌ی فجر مظهر عزم ملّی است.

]حضور در انتخابات[ نشان‌دهنده‌ی عزم و اقتدار ملّت ایران است. خب، گرفتاری‌هایی وجود دارد در کشور؛ خود آنها هم میدانند. این تحریمهای آنها، به اضافه‌ی بعضی از کم‌کاری‌هایی که خود ما داریم، مشکلاتی برای مردم درست کرده، مردم گلایه‌هایی دارند، با وجود این، چون پای انتخابات در میان است، چون پای آبروی نظام در میان است، چون پای امنیّت کشور در میان است، مردم می‌آیند وسط میدان؛ این نشان‌دهنده‌ی عزم ملّی، اقتدار ملّی و بصیرت ملّی است.

برادران عزیز، خواهران عزیز، ملّت عزیز ایران! حضور ملّت ایران مهم‌ترین عامل اقتدار است و این حضور در جاهای متعدّدی است؛ یکی از مهم‌ترینش انتخابات است. در انتخابات حضور ملّت ایران کشور را بیمه میکند، دشمن را مأیوس میکند. سعی و تلاش [دشمنان] بر این است که با انواع و اقسام حیل نگذارند که مردم با شوق در انتخابات شرکت کنند. من عرض میکنم: مردم با شوق و ذوق باید در انتخابات شرکت کنند. حالا مسائل گوناگونی درباره‌ی انتخابات، تذکّراتی هست که ان‌شاءالله در آینده اگر زنده بودیم عرض خواهم کرد. آنچه که امروز خواستم عرض بکنم اصل این قضیّه است؛ مراقبت کنید که مبادا دشمن بتواند در این زمینه خواسته‌ی خودش را که عبارت است از کم‌رنگ کردن و بی‌رونق کردن انتخابات تحقّق ببخشد.

لازم میدانم تکریم و تعظیم عمیقِ خودم را به ملّت بزرگ ایران به مناسبت این حرکت پُرشکوهی که در این چند روز انجام دادند(۲) تقدیم کنم و عرض کنم. حقیقتاً ملّت ایران یک بار دیگر ثابت کردند که قدرتمندند، باعظمتند. بنده اصرار دارم که همه‌ی آحاد ملّت به این اقتدار و عظمتِ خودشان توجّه داشته باشند. یک توطئه‌ی عمیقِ وسیعِ بسیار خطرناکی که آن همه هم پول خرجش شده بود -چقدر پول خرج کرده بودند- چقدر زحمت کشیده بودند که بتوانند در یک بزنگاهی، در یک فرصتی این حرکت تخریب و تحریق و آدم‌کشی و شرارت و مانند اینها را انجام بدهند و به مناسبت این قضیّه‌ی بنزین فکر کردند که حالا این فرصت برایشان پیدا شده و لشکر خودشان را وارد میدان کردند، [لکن] این حرکت به وسیله‌ی مردم نابود شد. بله، نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، دیگران در آن چند روز وارد میدان شدند و در مواجهه‌ی سخت، کار خودشان را، وظیفه‌ی خودشان را انجام دادند، لکن کاری که ملّت در این یک هفته کردند، خیلی بالاتر بود، خیلی مهم‌تر بود از هر حرکت میدانی؛ [یعنی] این کاری که از زنجان و تبریز شروع شد، بعد به همه‌ی شهرهای کشور بلکه حتّی شنیدم به بعضی از روستاها رسید، آخر هم پریروز در تهران این حرکتِ به این عظمت انجام گرفت.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به الطاف الهی در چهل سال گذشته و عبور نظام اسلامی از گردنه‌های سخت خاطرنشان کردند: عزت و اقتدار و اعتبار مادی و معنوی کشور در دنیا، و خیل عظیم جوانان انقلابی آماده به کار، و پیشرفتها و جهشهای کشور، غیرقابل مقایسه با ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است و همه‌ی این موفقیتها، مرهون لطف و عنایت الهی است. بنابراین توکل به خدا هیچ‌گاه نباید فراموش شود.

راجع به مسائل جاری سیاسی روز هم بحمدالله ملّت ایران به معنای واقعی کلمه یک عزّت و عظمت و اقتداری را از خود نشان داده؛ نه حالا برای این قضایای اخیر -خب این هم یک نمونه‌ای است- [بلکه] در طول این چهل سال، واقعاً نشان داده. اینکه می‌بینید در خبرگزاری‌های خارجی از زبان سیاستمدارها و دیپلمات‌ها و مانند اینها این روزها زیاد تکرار میشود که ایران را با فشار و تحریم و تهدید و مانند اینها نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر که نیست، [بلکه] ناشی از چهل سال حرکت ملّت ایران است. ملّت ایران از لاک توسری‌خوری و ذلّتی که به او تحمیل شده بود، خودش را با انقلاب خلاص کرد؛ این لاک را شکست، آمد بیرون. هویّت ایرانی با خصوصیّات اسلامی در او بُروز کرده، طالب عزّت است، طالب استقلال است، طالب پیشرفت است، لذاست که هر چه دشمنان ظالم فشار می‌آورند تأثیری در او نمیگذارد.
...
ملّت ایران مورد ظلم قرار گرفته -همین تحریمهای ظالمانه، ظلم بارزی است به ملّت ایران- ملّت ایران مظلوم واقع شده لکن ضعیف نیست؛ ملّت ایران مقتدر است. به فضل الهی، به حول و قوّه‌ی الهی همه‌ی مقاصدی که ملّت ایران برای خودش ترسیم کرده، با قوّت و اقتدار، خودش را به آن مقاصد خواهد رساند.

این پالایشگاه میعانات گازی که در بندرعبّاس به عنوان ستاره‌ی خلیج فارس راه افتاد، یک نمونه‌ای از خودکفایی است. الان حدود یک‌سوّمِ مصرف مُسرفانه‌ی بنزین کنونی را همین تشکیلات، همین پالایشگاه دارد به ما میدهد -الان مصرف بنزین در کشور مُسرفانه است؛ همین صد میلیون لیتر و نود میلیون لیتر و گاهی بیشتر و گاهی یک خرده کمتر در روز، مسرفانه است، نباید باشد؛ لکن تقریباً یک‌سوّمِ همین را به وسیله‌ی همین پالایشگاه [تأمین میکنیم]- که این [پالایشگاه] سال ۸۶ شروع شد، یک مدّتی لنگ شد، باز به همّت سپاه بحمدالله راه افتاد، الان هست؛ خودکفایی یعنی این. این را خیلی باید اهمّیّت داد. در همه‌ی زمینه‌ها ما بایستی به خودکفایی فکر کنیم. قدرت کشور در خودکفایی است؛ اقتدار کشور، آبروی کشور در خودکفایی است؛ باید بتوانیم ارکان لازم نیازهای خودمان را خودمان تهیّه کنیم.

یکی از اساسی‌ترین کارها حفظ اتّحاد و وحدت کلمه است. آحاد ملّت مراقب باشند به خاطر اختلاف نظرهای کوچک و اختلاف سلیقه‌های کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند. بدانند که قدرت این ملّت در اتّحاد است؛ اتّحاد آحاد مردم، اتّحاد گروه‌های اجتماعی گوناگون، اتّحاد اقوام مختلفی که در کشور زندگی میکنند، اتّحاد مسئولین کشور با مردم، مردم با مسئولین کشور؛ این است که به این کشور اقتدار میبخشد و تا حالا اقتدار بخشیده و بحمدالله این اقتدار هست؛ این [اقتدار] را حفظ کنند.

نیروهای مسلّح، بدون تردید یکی از مظاهر و عناصر اصلی قدرت ملّی هستند؛ البتّه در همه‌ی کشورها این جور نیست، در بسیاری از کشورها نیروهای مسلّح عنصر اقتدار ملّتها نیستند، عنصر اقتدار قدرتها و دیکتاتورها و مانند اینها هستند؛ یک وقت اگر لازم شد که توی سرِ ملّت هم بزنند میزنند؛ حتّی در آن جاهایی که ادّعای آزادی‌خواهی و دموکراسی‌شان گوش فلک را هم کر کرده؛

راز اقتدار یک ملّت هم همین است که جوانانش، افراد فعّالش، در میدانها دلیر وارد بشوند، گستاخ(۲) وارد بشوند، نترسند. نه اینکه حتماً باید مردان ما شهید بشوند؛ نه، دنبال این نیستیم؛ دنبال این هستیم که همه‌ی ماها در عرصه‌های گوناگون و دشوار، قدرت این را داشته باشیم که سینه‌مان را سپر کنیم، قدرت این را داشته باشیم که ایستادگی کنیم؛ این مهم است؛ اگر این [جور] شد، این ملّت پیروز است، این ملّت مقتدر است، این ملّت هرگز ذلیل نمیشود، کسی نمیتواند او را زیردست خودش قرار بدهد. ببینید یاد شهیدان چقدر مهم است!

محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است.

دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست‌ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم.

از قدرت اسلامی و قدرت انقلابی میترسند لذا سعی میکنند عناصر قدرت را مخدوش کنند و از بین ببرند. عناصر قدرت ما چیست؟ استقرار و ثبات سیاسی است، امنیّت اجتماعی است، وحدت ملّی است، پایبندی به اصول و مبانی انقلاب است، حرکت پیشرفتِ رو به‌ توسعه‌ی علمی است، توسعه و تعمیق فرهنگ انقلابی و اسلامی است؛ اینها عناصر قدرت ما است؛ با اینها مخالفند. البتّه با پیشرفت نظامی ما هم مخالفند، با موشک ما هم مخالفند، با حضور ما در منطقه هم مخالفند؛ چون اینها هم جزو عوامل قدرت و عناصر قدرت ما است؛ پس میدان جنگ اینجا است. میدان جنگ و میدان تقابل استکبار با ایران اسلامی عبارت است از هر آنچه موجب اقتدار ایران اسلامی است؛ بایستی این را یکی از مراکز درگیری با قدرت مستکبرین دانست.

برای هوشمندان عالَم شگفت‌آور است که جمهوری اسلامی با اتّکاء به خدای متعال و با تکیه به قدرت ملّی توانسته است آمریکا را در عمده‌ی هدفهای خودش در این منطقه شکست بدهد. این حرفی نیست که ما اینجا بزنیم؛ این حرفی است که تحلیلگران سیاسی دنیا به آن اعتراف میکنند و از آن شگفت‌زده میشوند؛ این واقعیّتی است. قدرتهای استکباری بیش از آنچه در واقع توانایی و اقتدار داشته باشند، با تشر، با اخم، با ابراز قدرت، کار خودشان را پیش میبرند. اگر ملّتی از این تشر نترسید، از این اَخم جا نخورد، اگر ملّتی به قدرت خود اعتماد کرد، اطمینان کرد و با شجاعت قدم در میدان حق و عدالت گذاشت، ابرقدرت‌ها را به عقب‌نشینی وادار میکند و شکست میدهد.

با این دولت، با این رژیم زورگوی متقلّب، باید نشست مذاکره کرد؟ چرا مذاکره کنیم؟ برجام نمونه‌ی واضح این است. تازه بنده سخت‌گیری میکردم -که البتّه همه‌ی خطوط قرمزی که ما معیّن کرده بودیم رعایت نشد- طرف مقابل این‌جوری رفتار کرد، این‌جوری عمل کرد. خب با این طرف مقابل نمیشود مذاکره کرد؛ با این دولت نمیشود مذاکره کرد. درباره‌ی مسائل گوناگون، هر دولتی که با این دولت مذاکره کند، [او] مشکل درست میکند؛ مگر اینکه هم جهت باشند، مثل انگلیس. [البتّه] به انگلیس هم زور میگویند؛ آمریکایی‌ها حتّی به انگلیس هم زور میگویند، به اروپایی‌ها هم زور میگویند، امّا آنها حالا به یک جهاتی اشتراکاتی دارند، با همدیگر تعامل میکنند، کار میکنند. با هرکسی که مذاکره میکند، وضعش این‌جوری است. ما باید وقتی مذاکره کنیم، وقتی وارد این بازی خطرناک بشویم که فشار او، هوچیگری او، نتواند در ما تأثیر بگذارد به‌خاطر یک اقتداری که داریم. بله، آن‌وقتی که جمهوری اسلامی از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فرهنگی، به آن اقتداری که ما در نظر گرفته‌ایم برسد، آنجا برود مذاکره کند؛ حرفی نیست. امروز چنین چیزی وجود ندارد؛ ما اگر چنانچه برویم مذاکره کنیم، قطعاً این مذاکره به ضرر ما تمام خواهد شد؛ مذاکره با یک طرف زورگوی این‌جوری، به ضرر ما تمام خواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه هدف از تشکیل جمهوری اسلامی، حفظ منافع ملی، استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، قدرت و امنیت ملی است، افزودند: ایدئولوژی به دنبال تأمین و حفظ منافع ملی است و هویت یک ملت محسوب می‌شود.

انقلاب که شد -حالا عوامل انقلاب، تحلیل و تفسیر طولانی‌ای دارد- این بند از دست‌و‌پای مردم برداشته شد، این زنجیر گسسته شد. مردم اسیر بودند، بی‌اختیار بودند، دیگران مسلّط بودند؛ این سلطه از سر ملّت ایران برداشته شد، ملّت ایران طعم استقلال و آزادی را چشید. با حضور ملّت ایران در میدانهای انقلاب و پیروزی این انقلاب، اعتمادبه‌نفس ملّی به وجود آمد؛ مردم ایران فهمیدند که کاره‌ای هستند، میتوانند در اوضاع کشورشان اثر بگذارند، آن هم این‌جور اثری، و ریشه‌ی سلطنتِ به قول آنها ۲۵۰۰ساله را از اعماق زمین بِکَنند، بیندازند در مزبله؛ مردم این را احساس کردند و این، اعتمادبه‌نفس داد به ملّت ایران. این اعتمادبه‌نفس ملّی با نیروی ایمان همراه بود؛ ما مثل بعضی از کشورهای دیگری که انقلاب کردند، بی‌خدا، بی‌توکّل، بی‌معنویّت نبودیم که وسط راه بمانیم؛ ایمان، ما را نگه داشت، ما را حفظ کرد، ما را هدایت کرد، ما را پیش برد؛ این ایمان گوهر ذی‌قیمتی بود؛ روحی بود در کالبد این حرکت عمومی؛ روح امید را ایمان در ما زنده کرد؛ روح ایثار و فداکاری را ایمان در ما زنده کرد. اینکه یک مادری سه فرزند جوان خود را که مثل گل آنها را در آغوش خود پرورش داده به میدان جنگ بفرستد و جان آنها را در معرض خطر قرار بدهد و بعد هم افتخار بکند که این کار را کرده است، این جز با ایمان امکان‌پذیر نبود؛ آن جوانی که پیش فرماندهان، از زندگی راحت و آسوده‌ی خود با اصرار و التماس و گریه صرف‌نظر کند که او را ببرند به میدان جنگ، جز با ایمان امکان نداشت. ایمان، امید را، ایثار را، اقدام را در ملّت برانگیخت، جوانها به حرکت درآمدند، سپاه درست شد، جهاد درست شد، بسیج درست شد، حرکتهای عمومی درست شد، نیروهای مسلّح جان تازه‌ای گرفتند، توانستند حضور حقیقی خودشان را وسط میدان نشان بدهند، مجموعه‌های خدماتی به وجود آمد، مجموعه‌های سازندگی به وجود آمد، مجموعه‌های علمی به وجود آمد، حرکت علمی در کشور آزاد شد و مردم، نخبگان، عناصرِ فعّال و کوشنده، طعم استقلال و سربلندی و سرافرازی خودشان را چشیدند؛ اینها مؤلّفه‌های اقتدار ملّی است؛ اقتدار ملّی یعنی این.
معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پولهای کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاحهای مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد بدرستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، این اقتدار نیست. اقتدار ملّی این نیست که یک کشوری از آن طرف دنیا بیاید برای حمایت از یک حکومتی و یک دولتی، در آنجا پایگاه بزند و حضور پیدا کند وخون ملّت را بمکد و هر غلطی میخواهد در آن کشور بکند برای اینکه این خاندان منحوس را مثلاً در کشور حفظ کند؛ اینها اقتدار نیست، اینها ذلّت است. اقتدار این است که یک ملّتی از درون بجوشد؛ هم علم را، هم نظامیگری را، هم سازندگی را، هم پیشرفت را، هم عزّت بین‌المللی را برای خود کسب کند. اینها مؤلّفه‌های اقتدار ملّت ایران است؛ این را شما امروز دارید، خوبش را هم دارید، ظرف پُرش را هم دارید به توفیق الهی؛ باید از این عناصر قدرت، بجا و بهنگام استفاده بشود.

بعضی به ما میگویند «آقا، شما در تشریح و توصیف قدرت ملّت ایران مبالغه نکنید»؛ من در جواب میگویم ما مبالغه نمیکنیم، ما واقعیّت را میگوییم. بزرگ‌ترین دلیل برای اقتدار ملّت ایران و قوّت و قدرت ملّت ایران، این است که چهل سال است که یکی از سفّاک‌ترین و بی‌رحم‌ترین و رذل‌ترین قدرتهای دنیا یعنی آمریکا در مقابل ملّت ایران مشغول کارشکنی و شرارت است و نتوانسته است به این ملّت زیانی وارد کند و نتوانسته هیچ غلطی بکند و ملّت ایران راه خودش را در پیش گرفته و پیش رفته و قوی‌تر شده؛ این نشانه‌ی قدرت ملّت ایران است. اگر ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی مقتدر و قوی نبود، یک‌دهمِ تلاشی که دشمنان میکنند کافی بود که این ملّت را مغلوب کند و نظام محبوبشان را از آنها بگیرد؛ نظام در مقابل آنها ایستاده، روزبه‌روز هم قوی شده.

مجلس باید مظهر عزّت ملّی و مظهر اقتدار و استحکام نظام باشد؛ مجلس این است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه مجلس، منتخب عموم مردم کشور در جاهای مختلف است که با یک انگیزه‌ای آمده‌اند این شخص را -این برادر را، این خواهر را- انتخاب کرده‌اند. و امام فرمودند که مجلس، عصاره‌ی فضایل ملّت است؛ این نکته، نکته‌ی مهمّی است؛ توجّه کنید: عصاره‌ی فضایل، نه عصاره‌ی همه‌ی خصلتها! بعضی از خصلتها جزو فضایل نیست. مجلس بایستی عصاره‌ی فضایل ملّت باشد. فضایل این ملّت هم خیلی زیاد است. مجلس نباید نماد تردید باشد، نماد خودکم‌بینی باشد؛ نباید نماد یأس و نومیدی یا نماد عدم اعتنا و عدم مبالات به مسائل کشور باشد. نباید مجلس نشان بدهد که نگاهش به ظرفیّتها و توانایی‌های ملّی، نگاه مأیوسانه است؛ این فضایل ملّت که باید اینجا عصاره‌ی آنها جمع بشود، این چیزها است.
من حالا باید اظهار تأسّف کنم که متأسّفانه مطالعه‌ی تاریخ در بین جوانان ما، مردم ما یک‌قدری ضعیف و کم‌رنگ است، وَالّا اگر انسان تاریخ را بداند، میبیند این ملّت، هم در تاریخ برجسته است، هم در زمان حاضر. در تاریخ، ملّت ما نماد ایمان، نماد علم، نماد اعتماد‌به‌نفس، نماد افتخار به داشته‌های خود و نماد پایداری است؛ در تاریخ این‌جور است. من یکی دو نمونه با اشاره عرض بکنم؛ ببینید، سلجوقی‌ها در قرنهای پنجم ششم هجری به‌طرف ایران آمدند؛ یک عدّه از جنوب به‌طرف ایران آمدند، یک عدّه از شمال به‌طرف آسیای صغیر رفتند. آن جماعتی که رفتند آسیای صغیر، زبان آنها را تغییر دادند، تمدّنشان را تغییر دادند، فرهنگشان را تغییر دادند، همه‌چیزشان را عوض کردند؛ آناتولیِ قدیمِ دولتِ بیزانس را اینها رفتند به آنچه فرهنگ خودشان بود، تبدیل کردند. آنهایی که از جنوب آمدند -که همین سلجوقی‌های ایران هستند- در تمدّن ایران و فرهنگ ایران هضم شدند؛ همانها بودند امّا اینجا هضم شدند؛ نه‌فقط در تمدّن و فرهنگ ایرانی هضم شدند بلکه ناچار خودشان به مبلّغان و مروّجان فرهنگ ایرانی تبدیل شدند. شما نگاه کنید در دوران سلجوقی، هنر ما، معماری ما، شعر ما، نثر ما در چه اوجی قرار دارد! اینها ایرانی نبودند -سلجوقی بودند، بیگانه بودند- امّا ایران اینها را در دل خودش هضم کرد؛ معنای اقتدار یک ملّت و استحکام یک ملّت این است.

در دوره‌ی خود ما، چهل سال است که سخت‌ترین دشمنی‌ها دارد با این ملّت میشود، که از این سخت‌تر دیگر؟! واقعاً با هیچ ملّتی این اندازه خصمانه برخورد نشده؛ خصمانه و جامع‌الجهات. یک جبهه‌ی احزاب عجیب‌وغریبی مثل جنگ احزاب صدر اسلام در ابعاد چند میلیون برابر، علیه جمهوری اسلامی تشکیل شده، همه‌جور کاری که توانسته‌اند انجام داده‌اند؛ تحریم کرده‌اند، تبلیغات کرده‌اند، جنگ کرده‌اند، توطئه‌ی امنیّتی کرده‌اند؛ همه‌جور کاری که میتوانستند انجام داده‌اند. شما امروزِ این ملّت را مقایسه کنید با چهل سال قبل، اوّل انقلاب؛ اقتدار این ملّت، عظمت این ملّت، پیشرفت این ملّت، علم این ملّت، حضور قوی بین‌المللی این ملّت قابل مقایسه‌ی با اوّل [نیست]. روزبه‌روز پیشرفت کرده؛ ملّت، این است. شما عصاره‌ی فضایل این ملّتید؛ پس ببینید، بدانید چه‌جوری باید رفتار کنید. این ملّت، ملّتی است که باایمان است، باعلم است، بااعتمادبه‌نفس است، مستقل است، امتیازات خودش را میداند و بر این امتیازات پا میفشارد. چهل سال از انقلاب میگذرد.

امروز نقشه‌ی دشمن این سه چیز است: فشار اقتصادی، فشار روانی، و فشار عملی؛ هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطره‌ی بر کشور عزیز ما ایران است، همچنان‌که بر بعضی از کشورهای بدبخت روسیاه منطقه سیطره و تسلّط دارد.
...
فشار روانی؛ این خیلی نکته‌ی حائز توجّه و مهمّی است. نقاط قوّت جمهوری اسلامی را، نقاط قوّتی که برای کشور و برای ملّت مایه‌ی اقتدار و مایه‌ی تقویت است نشان کرده‌اند و آنها را در تبلیغات و در برخوردها به‌عنوان نقاط چالش‌آفرین معرّفی میکنند؛ برای اینکه ملّت ایران را نسبت به آنها دلسرد کنند.
فرض بفرمایید یکی پیشرفت هسته‌ای است. پیشرفت هسته‌ای، افتخار فنّاوری کشور بوده است. پیشرفت هسته‌ای در کشور، مایه‌ی افتخار فنّاوری و دانش فنّی کشور بوده، استعداد جوانهای ما را مشخّص کرده؛ چیز کوچکی نیست. شاید یادتان باشد آن ‌روزی که ما احتیاج داشتیم به اورانیوم غنی‌سازی‌شده‌ی بیست ‌درصد برای علاج بیماری‌ها؛ موجودیِ بیست ‌درصد ما نزدیکِ تمام شدن بود و بایستی آن را تهیّه میکردیم. از کجا تهیّه کنیم؟ بایستی از کشورهای بیگانه -مثل آمریکا، مثل اروپا و امثال اینها- این را تهیّه میکردیم که انواع و اقسام اشکالات را سر راه ما گذاشتند، انواع و اقسام شروط و موانع را سر راه ما گذاشتند؛ برای اینکه فهمیدند ما احتیاج داریم. وقتی یک ملّت به یک چیزی احتیاج دارد، احتیاج حیاتی دارد، شرایط فروشنده را، تحمیلات فروشنده را ناچار قبول میکند؛ اینها از این فرصت خواستند استفاده کنند و پی‌درپی شرط و شروط برای ما گذاشتند؛ ماه‌ها، شاید بیش از یک‌سال گفتگوها و رفت‌و‌آمد‌ها و حرف زدن‌ها طول کشید؛ عقب‌نشینی نمیکردند، توقّعات خودشان را تکرار میکردند. جمهوری اسلامی به جوانهای خودش اعتماد کرد و این را از آنها خواست. جوانهای ما دست‌به‌کار شدند و توانستند در مقابل چشمهای متعجّب آنها، اورانیوم غنی‌شده‌ی بیست درصد را خودشان در داخل تولید کنند و به وجود بیاورند؛ بدون اینکه الگویی از بیرون داشته باشند! آنها را حیرت‌زده کرد؛ مسئله این‌جوری است. قدرت حرکت علمی و فنّاوریِ متخصّصین ما، دانشمندان ما، جوانان ما -که الان همان دانشمندان در کشورند، همان جوانان در کشورند، حضور دارند- دشمن را عصبی کرد، خشمگین کرد؛ خب این یک نقطه‌ی قوّت بسیار بزرگ برای کشور است؛ هم آبرو و مایه‌ی اعتبار است، هم در عمل، موجب پیشرفت کشور است. این را که یک نقطه‌ی قوّت ملّی است، آمدند در تبلیغات انبوه و متراکم خودشان، در ذهن بعضی‌ها تبدیل کردند به نقطه‌ی چالش‌آفرین و نقطه‌ی ضعف؛ گفتند که مسئله‌ی هسته‌ایِ کشور موجب تنش است، موجب چالش است، موجب فشار دشمنان است، چه فایده‌ای برای ما دارد! نقطه‌ی قوّت را تبدیل میکنند به یک نقطه‌ی چالش‌آفرین برای اینکه این نقطه‌ی قوّت را سلب کنند، از او بگیرند؛ این یکی از کارها؛ این کارِ روانی است، این یک کار روانیِ کاملاً ریشه‌ای و مهم است که یک ملّت را نسبت به دستاوردهای بزرگ خودش بدبین کنند.
یک مثال دیگر، همین مسئله‌ی موشکی است. ساخت موشکهای گوناگون و اقتدار موشکی، موجب ایجاد امنیّت در کشور است. جوانهای ما یادشان نیست، همین شهر تهران در زیر آتش موشکهای شبانه‌روزیِ دشمن میسوخت! خانه‌ها خراب میشد، انسانها کشته میشدند؛ در شهر تهران! شهرهای جبهه -مثل دزفول، مثل اهواز، مثل شوش و بقیّه‌ی شهرها- که جای خود دارد؛ حتّی تا شهرهای دوردست، موشکهای دشمن میرسید! ما موشک نداشتیم، وسیله‌ی دفاع نداشتیم، مجبور بودیم دستمان را روی هم بگذاریم، تماشا کنیم! امروز جوانان ما توانسته‌اند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورَد. پس موشک، مایه‌ی امنیّت و نقطه‌ی قوّت است. ببینید؛ دشمن روی مسئله‌ی موشکی متمرکز میشود. یک عدّه‌ای هم متأسّفانه در داخل با دشمن هم‌صدا میشوند که «آقا چه فایده‌ای دارد؟».
یکی دیگر از نقاط قوّت ما، مسئله‌ی عدالت‌خواهیِ بین‌المللی جمهوری اسلامی است؛ این برای جمهوری اسلامی آبرو است. اینکه جمهوری اسلامی طرف‌دار ملّتهای مظلوم باشد، آبرو است؛ اینکه طرف‌دار ملّت فلسطین باشد، یک آبرو است. جمهوری اسلامی نیروی مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی را در منطقه تقویت کرده است. دشمنانی را، عوامل مزاحم و مضرّی را -به نام داعش و جبهةالنّصره و امثال اینها- در عراق و در سوریه درست کردند؛ جمهوری اسلامی از نیروی مقاومت در این منطقه حمایت کرد؛ این عدالت‌خواهی است؛ این دفاع از ملّت فلسطین است؛ این دفاع از استقلال کشورهای منطقه است، دفاع از تمامیّت ارضی کشورها است. این نقطه‌ی قوّت است. این نقطه‌ی قوّت را به‌عنوان دخالت جمهوری اسلامی، به یک مسئله‌ی چالش‌آفرین تبدیل میکنند و وانمود میکنند و معرّفی میکنند و روی آن تکیه میکنند؛ این وضعی است که امروز ما با دشمن داریم. عواملشان در داخل هم متأسّفانه مشغولند؛ یک روز در خیابانهای تهران به مناسبت روز قدس که روز دفاع از فلسطین است، شعار «نه غزّه، نه لبنان» دادند. کمک‌کنندگان به جنگ روانی دشمن در داخل، موجودات بدی هستند، موجودات حقیری هستند؛ این سرافکندگی دارد.
امروز هم کسانی درصدد این هستند که یک شکل معیوب از برجام را بر کشور تحمیل کنند؛ دولتهای خارجی دنبال این هستند و یک عدّه‌ای در داخل تبلیغ میکنند که اگر این نشود، جنگ خواهد شد؛ نه آقا، این دروغ است، این تبلیغ به نفع دشمن است. هدف دشمن معلوم است؛ دشمن درصدد آن است که ما از نقاط قوّت خودمان صرف‌نظر کنیم، از عناصر اقتدار ملّی خودمان دست برداریم تا راحت‌تر بتواند بر کشور ما، بر ملّت ما، بر سرنوشت ما و آینده‌ی ما مسلّط بشود؛ یک‌چنین فکری را آنها کرده‌اند و ملّت در مقابل این حرکت ایستاده است؛ این فشار روانی.

تجربه‌ی دوّم؛ تجربه‌ی دوّم، عمق دشمنی آمریکا با ایران و با جمهوری اسلامی است. دشمنی، دشمنیِ عمیق است، دشمنیِ سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مسئله‌ای مثل مسئله‌ی اتمی نیست، این را همه فهمیده‌اند؛ بحث، فراتر از اینها است. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه‌ی حسّاس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، نسبت به آمریکا هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری نمیکند، روحیه‌ی مقاومت را در منطقه توسعه میدهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقاً مخالفند. مسئله‌ی آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد؛ نه‌فقط این نظام نباشد، [بلکه] آن مردمی که این نظام را حمایت میکنند یعنی ملّت ایران هم منفور سران حکومتهای آمریکایند. یکی از معاونان رئیس‌جمهور آمریکا -نه این رئیس‌جمهور، یکی از رؤسای جمهور قبلی- صریحاً گفت که ما باید ریشه‌ی ملّت ایران را -نه ریشه‌ی جمهوری اسلامی را- بکَنیم. خب، پس مسئله‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی مسئله‌ی این نیست که حالا دعوای اینها مثلاً سرِ قضیّه‌ی هسته‌ای یا سرِ قضیّه‌ی موشک یا مانند اینها باشد؛ نخیر، قضیّه‌ی هسته‌ای و موشک و امثال اینها هم یک داستان دیگری دارد یعنی تکیه‌ی روی آنها -این را حالا شاید در ضمن صحبت عرض کردم- برای این است که عناصر مؤلّفه‌ی قدرت جمهوری اسلامی را اینها میخواهند از بین ببرند. اینها مؤلّفات قدرت جمهوری اسلامی و اقتدار ملّت ایران است؛ از این جهت است که روی اینها تکیه میکنند. این هم این تجربه، و از این تجربه نمیشود صرف‌نظر کرد. یادمان باشد که آمریکا دشمن ملّت ایران و دشمن نظام جمهوری اسلامی است؛ [آن هم] دشمنیِ عمیق. بحث هسته‌ای و اتمی و این حرفها نیست؛ بحثِ اصلِ نظام جمهوری اسلامی است.

حالا گفته میشود که برجام را میخواهیم با این سه کشور اروپایی ادامه بدهیم؛ من به این سه کشور هم اعتماد ندارم. من میگویم به اینها هم اعتماد نکنید؛ [اگر] میخواهید قرارداد بگذارید، تضمین به دست بیاورید -تضمین واقعی، تضمین عملی- وَالّا فردا اینها هم همان کاری را خواهند کرد که آمریکا کرد، [امّا] به یک شیوه‌ی دیگر. روشهای سیاسی و دیپلماسی، روشهای ویژه‌ای است؛ گاهی لبخند میزنند و در حال لبخند، خنجر را تا دسته در سینه‌ی انسان فرو میکنند؛ دیپلماسی این است دیگر؛ با اخلاق خوش، با تعریف و تمجید که «بله شما خیلی خوبید، شما آقایید، ما میدانیم شما قرارداد را به هم نمیزنید،»! اگر چنانچه توانستید تضمین از آنها بگیرید به‌طوری که بشود اعتماد کرد، خب اشکالی ندارد، حرکتتان را ادامه بدهید؛ اگر نتوانید چنین تضمین قطعی‌ای را بگیرید -که بنده هم بسیار بعید میدانم که بتوانید تضمین بگیرید- آن‌وقت دیگر نمیشود این‌جوری حرکت کرد و این‌جوری ادامه داد.

مسئله بسیار حسّاس است. امروز مسئولین کشور در معرض یک آزمون بزرگند؛ آیا حفظِ عزّت و اقتدارِ این ملّت عزیز را خواهند کرد یا نه؟ باید عزّت این ملّت تأمین بشود، منافع ملّت باید تأمین بشود به معنای واقعی کلمه، که خب حالا خوشبختانه مسئولین هم بر روی حفظ منافع ملّی تکیه کردند و گفتند باید منافع ما تأمین بشود؛ بله، باید تأمین بشود منتها برای تأمین منافع، به حرفِ فلان رئیس و فلان نخست‌وزیر و فلان صدراعظم اعتماد نکنید؛ حرف اینها اعتباری ندارد؛ امروز یک چیزی میگویند، فردا یک‌جور دیگری عمل میکنند؛ هیچ رودربایستی هم ندارند، خجالت هم اصلاً نمیکشند. متأسّفانه در عالم دیپلماسی چیزی که وجود ندارد اخلاق انسانی است؛ بخصوص این غربی‌ها، اروپایی‌ها که هیچ اصلاً اخلاق را در ارتباطات گوناگون دیپلماسی و امثال اینها، بو نکرده‌اند؛ فقط صرفاً بر طبق منافع خودشان فکر میکنند و حرکت میکنند و نقشه میکشند. با اینها باید با دقّت رفتار کرد، عاقلانه باید رفتار کرد. بنابراین عزّت ملّت باید حفظ بشود، منافع ملّت باید حفظ بشود؛ به معنای واقعی هم حفظ بشود، اعتماد هم نشود.

جمهوری اسلامی در این سالی که گذشت، پرچم عزّت و اقتدار ملّت ایران را در منطقه به اهتزاز درآورد. جمهوری اسلامی سهم مهمّی ایفا کرد برای شکستن کمر تکفیری‌ها در منطقه؛ این کار را کرد. جمهوری اسلامی توانست در بخش مهمّی از این منطقه، شرّ تکفیری‌ها را از سر مردم کم کند و امنیّت به وجود بیاورد؛ اینها کارهایی است که جمهوری اسلامی کرده. اینها کارهای بزرگی است، کارهای کوچکی نیست. حالا فضولهای بین‌المللی، کسانی که در همه‌ی مسائل داخلی مناطق مختلف دنیا میخواهند دخالت کنند، اعتراض میکنند که ایرانی‌ها چرا در مسائل عراق، چرا در مسائل سوریه و امثال اینها شرکت میکنند، چرا دخالت میکنند؟ خب به شما چه؛ به شما چه! جمهوری اسلامی توانست نقشه‌ی آمریکا را در منطقه خنثی کند؛ نقشه‌ی آمریکا چه بود؟ نقشه‌ی آمریکا این بود که گروه‌های شریر و ظالم و هتّاکی از قبیل داعش را به وجود بیاورد برای اینکه ذهن ملّتها را از رژیم غاصب صهیونیستی منصرف کند، آنها را مشغول کند به مسائل داخلی خودشان، به جنگ داخلی، به مشکلات داخلی و فرصتی برای آنها باقی نگذارد که به فکر رژیم صهیونیستی بیفتند؛ این نقشه‌ی آمریکا بود که داعش را به وجود آورد؛ این نقشه را ما به توفیق الهی و بِاذن‌اللّه، توانستیم خنثی کنیم.

شیرینیِ سال ۹۶ بُروز عظمت و اقتدار ملّت و حضور ملّی بود از اوّل سال تا آخر سال. اوایل سال، حضور بسیار عظیم و خیره‌کننده‌ی مردم در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها بود؛ بیش از چهل میلیون از جمعیّت کشور در انتخابات شرکت کردند و این حضورِ بسیار پُرمعنا و خوبی بود. بعد هم در راه‌پیمایی روز قدس در ماه مبارک رمضان و در پایان سال هم، راه‌پیمایی نهم دی و برتر از همه راه‌پیماییِ تماشایی بیست‌ودوّم بهمنِ امسال. البتّه در نهم دی بر اثر اغتشاشهایی که به وجود آمد -و من اشاره میکنم- مردم چند روز پی‌درپی در شهرهای مختلف کشور راه‌پیمایی‌های خودجوش داشتند که همه‌ی اینها نشان‌دهنده‌ی حضور ملّت بزرگ ایران و ملّت بصیر و چالاک و آماده‌به‌کار ایران در همه‌ی میدانهایی که حضور او لازم است بود.

درباره‌ی «راهیان نور»، بحمدالله این حرکت موفّق -که چند سالی است در کشور راه افتاده و روز‌به‌روز بحمدالله توسعه پیدا کرده است- یکی از جلوه‌های پاسداشت دوران دفاع مقدّس است. دوران دفاع مقدّس را حقیقتاً بایستی گرامی شمرد، عزیز شمرد و پاسداری کرد، چون آن هشت سال -هشت سال دفاع مقدّس- تضمین‌کننده‌ی حیثیّت کشور و هویّت ملّت و امنیّت فعلی و عزّت ملّت ایران شد. هرچه میتوانید در این زمینه مطالعه کنید، دقّت کنید، پیگیری کنید، مطمئنّاً به این نتیجه خواهید رسید که اگر این هشت سال دفاع مقدّس با آن خصوصیّات در این قطعه‌ی از تاریخ کشور ما وجود نمیداشت، امروز کشور ما و ملّت ما مطمئنّاً نه از عزّت، نه از امنیّت، نه از سلامت، نه از استقلال و نه از آزادی برخوردار نبود. آن هشت سال -هشت سال بظاهر جنگ و فشار و ترس و هول و مشکلات فراوان- در باطن خود یک نعمت الهی بود؛ یکی از الطاف خفیّه‌ی الهی بود که به این کشور و این ملّت عطا شد. اینها چیزهایی است که باید شما خودتان بروید دنبال کنید، تحقیق کنید؛ و مطمئنّاً هرکسی که یک تحقیق درست و کاملی در این زمینه بکند، به همین نتیجه میرسد. خب، این دوران را بایستی ما پاسداری کنیم، گرامی بداریم و عزیز بداریم. این اقتداری که امروز ملّت ما و کشور ما دارد، محصول آن دفاع مقدّس و آن هشت سالِ زرّین در تاریخ کشور ما و در قطعه‌ی خاصّ تحقّق و حدوث خود است؛ ما باید آن قطعه‌ی نورانی را زنده نگه داریم.

هدف نهایی آنها معلوم است؛ البتّه دولت قبل آمریکا این را به رو نمی‌آورد، خلاف این را میگفت؛ [امّا] آنها هم هدف‌شان همین بود: براندازی جمهوری اسلامی.
...
خب وسیله چیست؟ درست به این [نکته] توجّه بفرمایید! وسیله‌شان این است که ابزارهای اقتدار ملّی را از جمهوری اسلامی بگیرند. اقتدار ملّی ابزارهایی دارد: یکی از مهم‌ترین ابزارهای اقتدار ملّی عواطف مردم و افکار عمومی مردم است که در جهت صلاح و حکمت مردم و حکومت حرکت میکند؛ این افکار عمومی است، میخواهند این را از جمهوری اسلامی سلب کنند.
یکی از ابزارهای اقتدار ملّی ما -حالا این را بخصوص من اسم می‌آورم برای اینکه اینها زیاد تکرار میکنند- همین حضور ما در منطقه است؛ حضور قدرتمندانه‌ی جمهوری اسلامی در منطقه، یکی از ابزارهای اقتدار ملّی است؛ ملّت را قدرتمند نشان میدهد و واقعاً هم هست؛ میخواهند این را از بین ببرند. حالا فلان رئیس‌جمهور اروپایی -آمریکایی‌ها که جرئت نمیکنند اسم مذاکره‌ی با ما را بیاورند- [میگوید] «ما میخواهیم درباره‌ی حضور ایران در منطقه بحث کنیم»؛ خب، [ما باید] درباره‌ی حضور شما در منطقه بحث کنیم؛ شما چرا میخواهید در منطقه حضور پیدا کنید؟ این از ابزارهای اقتدار ملّی است؛ این را میخواهند سلب کنند از جمهوری اسلامی.
یکی از ابزارهای اقتدار ملّی قدرت دفاعی کشور است؛ این را میخواهند از جمهوری اسلامی بگیرند. اینکه می‌بینید این‌قدر روی مسئله‌ی موشک هیاهو میکنند، جنجال میکنند، به‌خاطر این است. اگر چنانچه یک ملّتی توانست به کسی که از راه دور به او موشک پرتاب میکند، پاسخ مناسب بدهد، خب این یک اقتدار است؛ این اقتدار را امروز جمهوری اسلامی دارد و اینها میخواهند نداشته باشد؛ ابزارهای اقتدار ملّی را میخواهند بگیرند.
یکی از مهم‌ترین ابزارهای اقتدار ملّی، جوان مؤمن ما است؛ میخواهند این ایمان را از جوان بگیرند. این جوان مؤمن است که در مسئله‌ی هسته‌ای، در مسئله‌ی پیشرفتهای علمی، در نانو، در رویان، در بقیّه‌ی بخشهای علمی بیدارْخوابی میکشد، سختی میکشد تا اینکه یک پیشرفت علمی را به نهایت برساند؛ این جوانِ مؤمن است، اینها بچّه‌های مؤمن ما هستند و خیلی از اینها را ما از نزدیک می‌شناسیم. اینها میخواهند این ایمان را از این جوان بگیرند، انگیزه را میخواهند از این جوان بگیرند.

ما نشان دادیم که نخیر، میتواند یک ملّتی وجود داشته باشد که نه سلطه‌گر باشد و نه سلطه‌پذیر؛ نه خودش بخواهد به کسی زور بگوید و نه زیر بار هیچ زورگویی برود؛ ملّت ایران این را عملاً نشان داده؛ خب، در کتابها مینویسند؛ متفکّرین، تحلیل‌گران سیاسی از این حرفها میزنند؛ منتها کتاب و نوشته کجا، واقعیّت کجا! این واقعیّت را انقلاب به ‌وجود آورد. انقلاب اسلامی ساختارشکنی کرد.
در مقابل این ساختارشکنی بیکار ننشستند؛ از روز اوّل دشمنی‌ها شروع شد؛ تا امروز نزدیک به چهل سال است. در طول این چهل سال، انواع و اقسام دشمنی‌ها -که حالا شماها دیگر میدانید؛ البتّه برای نسل نوپدید و جوان، این چیزها باید تبیین بشود- از جنگ، از تحریم، از فحش، از تهمت، از نفوذ، از توطئه، از کار امنیّتی، از کار فرهنگی، از ایجاد اختلاف داخلی، هر کاری میتوانستند با خرج کردن پول دریغ نکردند در ایران؛ در همه‌ی موارد هم شکست خوردند. چهل سال دارد میگذرد. اگر بنا بود توطئه‌های آنها اثر بکند، تا حالا جمهوری اسلامی باید صد بار ساقط شده بود، باید به تعبیر رایج، هفت کفن پوسانده بود؛ [امّا] ما امروز چهل سال اقتدار داریم؛ ملّت ایران توانست چهل سال در مقابل دشمنی‌ها و خباثتها و فشارها مقاومت کند و بر اینها فائق بیاید.

این‌جور نیست که اگر در راه خدا مجاهدت کنید، فقط خدای متعال بهشت به شما بدهد! نه، فقط ثواب آخرت نیست، ثواب دنیا هم هست. ثواب دنیا چیست؟ ثواب دنیا عزّت است، اقتدار است، پیشرفت است، سربلندی یک ملّت است، سربلندی یک کشور است؛ ثواب دنیا این است که جمهوری اسلامی در طول این ۳۸ سال هر روز با توطئه‌ی دشمن مواجه بوده -ما از اوّلی که انقلاب پیروز شد تا امروز همیشه به‌طور دائم با دشمنی‌های گوناگونِ دشمنانمان، یعنی استکبار جهانی و صهیونیسم و ارتجاع و [مانند اینها] مواجه بوده‌ایم- درعین‌حال امروز صدها برابر، شاید بشود گفت هزارها برابر در ابعاد مختلف، از اوّل انقلاب جلوتر رفته‌ایم، پیشرفت پیدا کردیم، توانایی پیدا کردیم، اقتدار پیدا کردیم.

جوانان عزیز! قدر خودتان را هم بدانید، قدر کشورتان را هم بدانید، قدر امنیّتتان را هم بدانید، قدر نظام جمهوری اسلامی را هم بدانید که این عزّت را، این آرامش را، این سربلندی را به این کشور عطا کرده است. همین کشور، همین جغرافیا، همین ایران عزیز -که بحق شما این سرود زیبا را درباره‌ی ایران زمزمه کردید و تکرار کردید- با همین گذشته‌ی تاریخی، با همین عناصر استعداد بی‌پایان، یک روزی زیر پای مستشاران آمریکایی و صهیونیست و انگلیسی و امثال آنها دچار توسری‌خوری بود. این ملّت را، این کشور را، این تاریخ درخشان را، این استعدادهای جوشان و پُرفوران را، حاکمانِ وابسته‌ی پستِ ضعیفِ توسری‌خور، به توسری‌خوری کشانده بودند. اسلام آمد کشور را نجات داد؛ جمهوری اسلامی آمد ایران را عزیز کرد، ایران را مقتدر کرد.

عزیزان من، جوانهای هوشمند و بااستعداد ما! امروز دعوای استکبار با ما این است که چرا قدرت شما منطقه را فرا گرفته. این اقتدار جمهوری اسلامی است. آنچه از نظر ما عنصر اقتدار ملّی است، از نظر دشمنان ما یک عامل مزاحم است و با آن مبارزه میکنند. با توسعه‌ی اقتدار جمهوری اسلامی در میان ملّتها در منطقه و فراتر از منطقه مخالفت میکنند، چون عامل اقتدار است، چون عمق راهبردی کشور است؛ با قدرت دفاعی کشور و قدرت نظامی کشور مخالفت میکنند؛ با هرآنچه وسیله‌ی قدرت و عنصر اقتدار ملّی باشد، دشمنان ما مخالفت میکنند.
راه مقابله چیست؟ جوانها! فکر کنید. راه مقابله‌ی با دشمن این است که ما بعکس و برخلاف خواسته‌ی او، روی عناصر اقتدار خودمان تکیه کنیم. اعلام کردیم، باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی و قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره و چک‌وچانه نیست. بیایند چک‌وچانه کنند که چرا شما فلان ابزار دفاعی را دارید؟ چرا فلان‌جورش را دارید؟ چرا تولید میکنید؟ چرا تحقیق میکنید؟ [ما] درباره‌ی آن چیزهایی که اقتدار ملّی را افزایش میدهد یا تأمین میکند یا پشتیبانی میکند با دشمن هیچ چک‌وچانه‌ای، هیچ معامله‌ای نداریم؛ ما راه اقتدار کشور را پیش میرویم؛ و این بر عهده‌ی شما است.

وابستگی سیاسی، همین‌طور که عرض شد، چیز خطرناکی است. وابستگی سیاسی، توسری‌خوری می‌آورد. «صیلَ عَلَیه» که در مورد علم گفته شده، در مورد وابستگی سیاسی سخت‌تر از آن است؛ واقعاً «صیلَ عَلَیه» یعنی انسان، توسری‌خور میشود. یک ملّتی که از لحاظ سیاسی وابسته است، مجبور است توسری‌خوری را برای خودش بپذیرد؛ توسری‌خور خواهد شد. خب، گفتیم که پیشرفت علمی ضدّ این وابستگی است؛ حالا من میخواهم عرض بکنم که دشمن ما از اقتدار ما، از حرکت ما، از همین انگیزه‌ای که شما برای پیشرفت علمی و پیشرفت کشور دارید، بشدّت عصبانی است؛ دشمن عصبانی است. دشمن هرجور که بتواند، از دور و نزدیک، وضع کشور را دقیقاً مورد مراقبت قرار داده و از افزایش اقتدار کشور بشدّت نگران است. خیلی روشن است برای همه‌ی ناظران بین‌المللی که ایرانِ امروز با ایرانِ چهل سال قبل، از زمین تا آسمان فرق کرده است. ما یک کشور و ملّت درجه‌ی چند و عقب‌افتاده و محکومِ اوامرِ این ‌و آن بودیم؛ [امّا] امروز یک کشور اثرگذار، متنفّذ و مشغول حرکت در جادّه‌ی اقتدار [هستیم] -اقتدار علمی، اقتدار سیاسی- و داریم حرکت میکنیم؛ این کاملاً محسوس است. دشمن از این ناراحت و عصبانی است. البتّه دشمن اصلی هم، یعنی آن که در صحنه بیش از همه در مقابل ایران و ایرانی سینه سپر میکند، رژیم آمریکا است؛ بحث مردم آمریکا مطرح نیست. علّت هم همان است که اشاره شد؛ اینها سالهای متمادی صاحب این کشور بودند و همه چیز این کشور زیر دست اینها بوده، [امّا] انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این را از اینها گرفته؛ لذا از روز اوّل عصبانی بودند و ناراحت بودند و تحریم کردند و توطئه کردند و درشت‌گویی کردند؛ مال امروز [هم] نیست، از روز اوّل این کارها شروع شد. آن روز، نه مسئله‌ی انرژی هسته‌ای مطرح بود، نه مسئله‌ی موشک مطرح بود، نه مسئله‌ی نفوذ در منطقه‌ی غرب آسیا -به قول آنها خاورمیانه- مطرح بود؛ این چیزها هم نبود امّا شروع کردند دعوا کردن؛ به‌خاطر همین [از دست دادن سلطه‌شان]؛ روشن است. خب، ما توانسته‌ایم سلطه‌ی آمریکا را پس بزنیم، یعنی از سر این کشور، سلطه‌ی آمریکا را بکلّی قطع کنیم؛ سلطه‌ی سیاسی، سلطه‌ی امنیّتی، سلطه‌ی اقتصادی؛ دست آمریکا را قطع کردیم.

دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایه‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علی‌رغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. یکی همان علم است که شما در جریانش هستید؛ واقعاً میدان مبارزه است، مایه‌ی قدرت کشور است. یکی قدرت دفاعی است؛ همین مسئله‌ی موشکها و این حرفهایی که سروصدا میکنند. باید روزبه‌روز این قدرت دفاعی افزایش پیدا کند، و البتّه میکند؛ به کوری چشمشان، روزبه‌روز هم افزایش پیدا خواهد کرد. سوّم قدرت اقتصادی است؛ به قدرت اقتصادی اهتمام بکنید. قدرت اقتصادی هم با وابستگی به این و آن حاصل نمیشود. بنده از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفته‌ام، من با سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌ها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی نیست؛ منتها تکیه‌ی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعره‌ی مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این[طور] نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما درون‌زا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید دنبال بشود. بنابراین، این‌هم یک نکته است که همه‌ی عوامل و عناصر قدرت باید در داخل تقویت بشود؛ قدرت دفاعی، قدرتِ بحث منطقه‌ای و مانند اینها.

من باید به‌طور خلاصه عرض بکنم ما بحمدالله در مسائل جهانی در حال پیشرفتیم. نه‌فقط عقب‌رفت نداریم بلکه توقّف هم نداریم، در حال پیشرفتیم. جمهوری اسلامی ایران بعکس آنچه بعضی میخواهند وانمود کنند که «آبروی ما در دنیا رفت، ما در دنیا کوچک شدیم»، نخیر، جمهوری اسلامی به فضل الهی، به حول و قوّه‌ی الهی، به عزّت الهی، عزیز است، و تا امروز روز‌به‌روز عزیزتر شده و اقتدارش بیشتر شده؛ همین است که دشمنان را هم عصبانی میکند.

شما با تکیه‌ی بر هویّت انقلابی -این نکته‌ی بسیار مهمّی است- با کار جهادی، با حمایت مردمی، با انبوه سرمایه‌های مادّی و معنوی که امروز در اختیار شما است، میتوانید کشور را پیش ببرید و من سه جهت‌گیری عمده را توصیه میکنم:
...
جهت‌گیری سوّم؛ در برابر هر سلطه‌طلبی، با صلابت و قدرت ظاهر بشوید؛ آن سلطه‌طلب هر که میخواهد باشد؛ امروز از همه متجاوزتر و وقیح‌تر، رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا است؛ در مقابل اینها با صلابت ظاهر بشوید، با قدرت ظاهر بشوید؛ با پشتوانه‌ی اقتدار ملّی و کمک این مردم میتوانید از ترفندهای آنها جلوگیری کنید و آن را دفع کنید. چهار دهه، تجربه‌ی فعّالیّت بین‌المللی به ما نشان میدهد که هزینه‌ی تسلیم در برابر قدرتهای زورگو بمراتب بیشتر از هزینه‌ی ایستادگی در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن در مقابل زورگویی‌های قدرتهای زورگو، ملّتها و کشورها را بیچاره میکند؛ راه‌های پیشرفت آنها را به معنای واقعی کلمه مسدود میکند؛ آنها را از ارزشهای انسانی دور میکند؛ هزینه‌های سنگینی دارد. ما به توفیق الهی و به حول‌وقوّه‌ی الهی، با استکبار و با نظام سلطه از سر تسلیم وارد نشدیم، تسلیم نشدیم، با آنها بر سر خواسته‌های آنها سازش نکردیم، و امروز از دیروز تواناتر و قدرتمندتریم؛ امکاناتمان امروز از دیروز خیلی بیشتر است. ایستاده‌ایم در مقابل آنها، تسلیم آنها هم نشده‌ایم؛ این یک تجربه‌ی بسیار مهمّی است. البتّه در این راه شهدائی داشته‌ایم، فداکارانی داشته‌ایم؛ شخصیّت‌های ارزشمند و برجسته‌ای را از دست داده‌ایم لکن نظام جمهوری اسلامی پیشرفت کرده است، حرکت کرده است، شعارهای خود را برجسته‌تر کرده است.

خداوند متعال را سپاس میگویم که در آزمون سیاسی و اجتماعی بزرگ دیگری، ملّت عظیم‌الشأن ایران را سرافراز فرمود و حضور مبارک آنان را در یکی از اساسی‌ترین اقدامات ملّی، گامی بلند در جهت حراست از عزّت و امنیّت کشور و ابّهت نظام مقدّس جمهوری اسلامی قرار داد. انتخابات پرشور و صفوف طولانی رأی‌دهندگان در سراسر کشور و نصاب درخشانِ شرکت‌کنندگان در انتخاب رئیس جمهور و آنگاه رأی بالای شخصیّت منتخب، همگی نشانه‌های روشن از موفّقیّت نظام اسلامیدر تحکیم و تثبیت جمهوریّت و خصلتِ مردمی این نظام انقلابی است، و این یکی از اساسی‌ترین و مهم‌ترین توانمندی‌های بی‌شمار کشور اسلامی عزیز ما است که دستیابی به آرمانهای والای انقلاب را ممکن میسازد و آینده‌ی روشن کشور و ملّت را نوید میدهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار آقای حیدر العبادی نخست وزیر عراق و هیأت همراه با تجلیل از وحدت و انسجام همه جریانهای سیاسی و مذهبی عراق در مبارزه با داعش، «نیروهای مردمی» را پدیده ای مهم و مبارک و عامل اقتدار در عراق خواندند و با تأکید بر لزوم حفظ یکپارچگی سرزمین عراق، گفتند: باید در مقابل آمریکایی‌ها هوشیار بود و به هیچ وجه به آنها اعتماد نکرد زیرا آمریکا و اذناب او، مخالف «استقلال، هویت و وحدت عراق» هستند.

رهبر انقلاب اسلامی به مخالفت آمریکا و اذناب او با «حشدالشعبی» یا همان نیروهای مردمی، اشاره کردند و افزودند: مخالفت آمریکایی‌ها با نیروهای مردمی به این علت است که آنها می‌خواهند عراق، عامل مهم اقتدار خود را از دست بدهد.

اینهایی که تازه آمده‌اند سرِ کار در آمریکا، مثل این کسانی که تازه وارد عالَم چاقو‌کشی شده‌اند -این چاقوکش‌های تازه‌کار و بی‌تجربه که به هرجا میرسند یک نیش چاقویی میزنند- نمیفهمند چه‌‌کار دارند میکنند؛ تا وقتی توی دهانشان بخورد؛ وقتی توی دهانشان خورد، آن‌وقت میفهمند حساب چیست، کتاب چیست. جمهوری اسلامی را اینها نشناخته‌اند، ملّت ایران را اینها نشناخته‌اند، مسئولین جمهوری اسلامی را نشناخته‌اند. ملّت ایران آن ملّتی است که از روز اوّل تا امروز، با همین‌جور توطئه‌ها و با همین‌جور حرفها مواجه بوده؛ آنها خواسته‌اند به ملّت ایران سیلی بزنند، [ولی] ملّت ایران به آنها سیلی زده؛ آنها خواسته‌اند نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند، [امّا] یکی یکی در حسرت این آرزو به گور رفتند. شما ببینید از اوّل انقلاب، [تعداد] این کسانی که در آرزوی نابودی جمهوری اسلامی بودند و حالا از این دنیا با حسرت و با ناکامی رفتند در اعماق جهنّم، چقدر است. جمهوری اسلامی با اقتدار کامل [ایستاده]؛ بعد از این هم همین‌جور خواهد بود. این را همه بدانند -هم دشمن بداند، هم دوستان با اخلاص بدانند، هم آن دوستانی که گاهی دلشان میلرزد بدانند- که جمهوری اسلامی مستحکم ایستاده است و بدانید آنها نمیتوانند به ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی خواهیم زد.

مسئله‌ی بعدی که جزو تجربیّات ما است که شما این را هم بایستی در مدیریّت کشور و اداره‌ی کشور و مدیریّت منافع و مضارّ و فرصتها و تهدیدها در نظر بگیرید، مسئله‌ی اقتدار نظامی و امنیّتی کشور است. خیلی مهم است؛ این جزو مسائلی است که باید حتماً مورد توجّه قرار بگیرد. بعضی از مسئولین ما مستقیماً مسئولین نظامی و امنیّتی هستند که رعایتهای لازم و وظایف لازم بر عهده‌ی آنها است و خب کارهای خوبی هم دارد انجام میگیرد. بخش عمده‌ای از مسئولین کشور کسانی هستند که [به‌طور] مستقیم، ارتباطی با مسائل امنیّتی و نظامی ندارند، لکن غیر مستقیم میتوانند تأثیرگذار باشند؛ اینها باید حتماً به این نکته توجّه کنند؛ یعنی واقعاً بایستی عوامل اقتدار کشور را حفظ کرد؛ عوامل اقتدار کشور را، نیروهای مسلّح را، سپاه را، بسیج را، عناصر مؤمن و حزب‌اللّهی را. من این را به شما عرض بکنم، آن که سینه سپر میکند، در مقابل دشمن در بخشهای مختلف می‌ایستد، شرایط سخت را تحمّل میکند، او همان عنصر مؤمن و انقلابی و اصطلاحاً حزب‌اللّهی است؛ او است ‌که می‌ایستد؛ اینها را باید نگه دارند. مسئولین کشور در بخشهای مختلف، چه در دانشگاه، چه در بخشهای صنعتی، چه در بخشهای علمی، چه در بخشهای خدماتی، رعایت این عناصر را بکنند. اینکه دشمن از سپاه بدش می‌آید، خب معلوم است؛ میخواهید آمریکا از نیروی قدس شما خوشش بیاید؟ شما توقّع دارید آمریکا مثلاً فرض کنید از فلان سردار ما که فعّال است در این زمینه، خوشش بیاید؟ خب معلوم است که بدش می‌آید! معلوم است که شرط و شروط میگذارد در بخشهای مختلف! خب او میخواهد عوامل اقتدار، در ما نباشد. این درست مثل این میماند که به شما بگویند تیم کُشتی شما در مسابقات قهرمانی جهانی شرکت داده میشود، به ‌شرط اینکه شما آن دو سه کشتی‌گیر قَدَر را در تیم ملّی نگذارید؛ معنایش چیست؟ معنایش این است که بیایید برای شکست خوردن! شما را وارد مسابقات بین‌المللی میکنیم، بیایید، برای اینکه شکست بخورید؛ معنایش این است. اینکه بگویند شرط این کار، این است که مثلاً فرض کنید سپاه چنین نباشد یا بسیج دخالت نکند یا در فلان مسئله -مثلاً در مسائل منطقه‌ای- شرکت نکنند، دخالت نکنند، معنایش این است؛ یعنی عوامل اقتدار خودتان را بایستی وارد میدان نکنید، وارد صحنه نکنید؛ ما به‌عکس باید عمل بکنیم. ما بایستی اقتدار نظامی و امنیّتی را حتماً اهمّیّت بدهیم و مستحکم کنیم و روزافزون کنیم.

مجموع دستاوردها و موفّقیّتهایی که بعضی‌شان واقعاً بی‌نظیرند، همیشه در مدّنظرتان باشد؛ یعنی احساس سرافرازی کنید به‌­خاطر انقلاب. ببینید عزیزان من! امروز سیاستهای بزرگ­ترین قدرتهای دنیا، در منطقه‌ی غرب آسیا به گِل نشسته، پیش نرفته؛ خود آنها میگویند به‌­خاطر اعمال نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی است؛ این خیلی مهم است. بنا بود هر بلائی که میخواهند سر عراق یا سر سوریه یا فلان ­[کشور] دربیاورند و نتوانستند. خب این خیلی مهم است؛ این همان چیزی است که شما میخواستید؛ این همان چیزی است که انقلاب میخواست. خواسته‌ی انقلاب تحقّق پیدا کرد، خواسته‌ی آمریکا و همراهان آمریکا -نه­‌فقط آمریکا- تحقّق پیدا نکرد. این یک نمونه است و ازاین­‌قبیل پیروزی‌های زیاد، توانایی‌های زیاد، پیشرفتهای زیاد هست؛ اینها را هیچ‌­وقت از یاد نبرید. یکی از شگردهای دشمن این است که بگوید شما نمیتوانید، شما شکست خوردید، از شما کار برنمی‌آید، تمام شدید، رفتید؛ این یکی از شگردهای دشمن است. این شگرد را به‌هیچ‌وجه نپذیرید. البتّه در داخل هم کسانی هستند که همان خواسته‌ی دشمن را با صدای بلند در اینجا بیان میکنند، به زبان می‌آورند؛ هستند کسانی ازاین‌قبیل که همان چیزی را که دشمن میخواهد در ذهنیّت جامعه به وجود بیاید، همان را اینجا با صدای بلند در روزنامه، در غیر روزنامه و در فضای مجازی -حالا که فضای مجازی هم هست- بیان میکنند. من عرض میکنم که بنابراین، من آن دغدغه داشتن، آن هشداردهی، آن طلبکارانه در مسائل و مشکلات نظام و نواقص وارد شدن را صددرصد تأیید میکنم.

به مردم عزیز، عرض میکنم خدای را بر موفقیت در برگزاری انتخابات شکر گزارید و پس از التهابِ روزها و هفته‌های پیش از انتخابات، اکنون به اتحاد و اتفاق عمومی بیاندیشید که بی‌شک یک عامل مهم استحکام و اقتدار ملی است. همه در زیر سایه‌ی نظام جمهوری اسلامی و فرزندان این میهنِ سرافرازید، بکوشید تا سهم خود از وظیفه‌ی پیشبرد کشور به سمت هدفهای بزرگ را بشناسید و دنبال کنید. برآمدن همه‌ی آرزوهای ملی در گرو چنین اندیشیدن و چنین عمل کردن است.

اینجانب با خشوع در برابر خدای بزرگ، جبهه‌ی سپاس بر خاک میسایم، و لطف و رحمت و پاداش شایسته برای ملت ایران مسئلت می‌نمایم و به پیشگاه حضرت بقیة‌الله الاعظم ارواحنافداه عرض سلام و اخلاص میکنم و نکاتی چند را متذکر می‌شوم:
...
عزت ملّی و رعایت حکمت در ارتباطات جهانی و اهتمام به اقتدار بین‌المللی نیز از جمله‌ی اولویتهای مدیریت انقلابی و اسلامی است.

من ترجیح میدهم چند جمله‌ای درباره‌‌ی آن صحبت کنم، مسئله‌ی انتخابات است. مردم -ملّت ایران- خود را دارند آماده میکنند برای یک حماسه‌ی بزرگ، برای انتخابات، با شور و شوق. آن‌طوری که من می‌شنوم و اطّلاع پیدا میکنم، بحمدالله شور و شوق انتخابات در سرتاسر کشور در مردم هست؛ مردم خودشان را دارند آماده میکنند. خب این خیلی مهم است؛ این درخشش ملّت ایران در یک حماسه‌ی بزرگ دیگر است. هرکدام از این انتخابات‌ها که شما در آنها شرکت میکنید، یک حماسه است، یک حرکت عظیم مردمی است که جلوی چشمهای مردم دنیا قرار میگیرد؛ عزّت ملّت را بالا میبرد، قدرت ملّی را افزایش میدهد. انتخابات‌ها این[جور] است؛ مردم‌سالاری اسلامی را در مقابل چشم مدّعیان سیاست در دنیا به نمایش میگذارد. مردم‌سالاری دینی یا مردم‌سالاری اسلامی یک اندیشه‌ی نو بود، یک تجربه‌ی نو برای بشریّت بود که به‌وسیله‌ی نظام جمهوری اسلامی و امام بزرگوار عرضه شد؛ این را شما روز جمعه در مقابل چشم مردم دنیا -از سیاستمدار و تحلیل‌گر و مسئول و مدیر و غیر مدیر و آحاد ملّت- به نمایش میگذارید و نشان میدهید؛ اهمّیّت انتخابات این است.

امروز اگر نگاه کنیم در بین قشرهای جامعه‌ی ما، چند قشرند که در تبلیغات بین‌المللی استکبار، در اظهارات سیاسیّون استکبار، در رفتارهای توطئه‌گرانه‌ی استکبار، نشانه‌ی بغض استکبار نسبت به این چند قشر آشکار است؛ در رأس اینها سپاه پاسداران است. چرا؟ با سپاه چرا این‌قدر بدند؟ با این جوان برومندی که تربیت میشود، رشد میکند، قد میکشد در معنویّت، چرا این‌قدر دشمنند؟ چون مایه‌ی اقتدار کشور است؛ این نکته خیلی مهم است. علّت دشمنی آنها این است که این مجموعه، مایه‌ی اقتدار کشور است. هر چیزی که مایه‌ی اقتدار ایران اسلامی باشد مبغوض آنها است، مورد کینه‌ی آنها است، مورد غیظ آنها است.
دو سه نمونه‌ی دیگر هم وجود دارد، آنها را هم عرض بکنم. علم هم مایه‌ی اقتدار است؛ پیشرفت علمی ما هم مورد غیظ و غضب آنها است. دیدید، آدم فرستادند دانشمند هسته‌ای ما را ترور کردند، یعنی دانه دانه شناسایی کردند، مسیرهایشان را پیدا کردند، به مزدورها پول دادند که بیایند آنها را ترور بکنند. علم و عالم ازجمله‌ی چیزهایی است که آنها را به غیظ و غضب می‌آورد.
اقتصاد قوی و مستقلّ کشور ما هم مایه‌ی اقتدار ما است لذا با آن مخالفند. تحریم میکنند، برای اینکه اقتصاد را ضربه بزنند؛ تدابیر گوناگونی به کار میبندند که ای کاش اقتصاددان‌های مؤمن ما بیایند برای مردم تشریح کنند تدابیری را که دشمنان ما در آن سوی مرزها به کار میبرند تا ما نتوانیم در داخل، اقتصاد محکم و مستقل و قوی داشته باشیم؛ چرا؟ چون اقتصاد مایه‌ی اقتدار است و یک کشوری که اقتصاد محکمی دارد، این کشور یک وسیله‌ی اقتدار دارد.
قدرت نظامی، مایه‌ی اقتدار است. می‌بینید، درباره‌ی مسائل موشکی چه جنجالی در دنیا راه می‌اندازند، که ایران موشک دارد، ایران موشک دقیق دارد. بله، ما موشک داریم، موشک دقیق [هم] داریم؛ موشک ما هدف را از فاصله‌ی چند هزار کیلومتری با فاصله‌ی چند متری قادر است بزند؛ این را با قدرت به دست آوردیم، با قدرت حفظ میکنیم، با قدرت افزایش خواهیم داد؛ ان‌شاءالله. با این هم چون مایه‌ی اقتدار کشور است مخالفند، با آن دعوا دارند، غیظ و غضب دارند. می‌بینید چه میکنند در دنیا.
عنصر نظامی فداکار هم مایه‌ی اقتدار است؛ علاوه بر سازمانهای نظامی، یک عنصر نظامی فداکار، یک صیّاد شیرازی، یک شهید شوشتری و خودِ یک انسان فداکار هم که یک عنصر نظامی است و فداکار و صادق است، مورد غیظ و غضب است. اینها در جنگ به شهادت نرسیدند، اینها ترور شدند؛ یعنی شناسایی شدند، تعقیب شدند و ترور شدند، برای خاطر اینکه خودشان را به‌عنوان یک مانعی در مقابل دست‌اندازی دشمن نشان میدادند و مایه‌ی اقتدار کشور بودند؛ [پس] با آنها هم دشمنند.
ایمان و حیا و اخلاق جوانان هم مایه‌ی اقتدار است، [لذا] با آن دشمنند. این‌همه در فضای مجازی و در رسانه‌ها فعّالیّت میکنند، میلیاردها خرج میکنند برای اینکه بتوانند از جوان ایرانی اخلاق را، ایمان را، پایبندی به شریعت را، حیا را سلب کنند و بگیرند؛ چرا؟ چون اینها مایه‌ی اقتدار کشور است. با جوان مؤمن متشرّعِ با‌حیای باایمان که در مقابل این وسایل شهوت‌انگیز نمیلغزد و میتواند خودش را نگه دارد، و برای کشور مایه‌ی اقتدار است؛ دشمنند.
روحیّه‌ی جهاد و مقاومت در ملّت یکی از مایه‌های اقتدار است، لذا با روحیّه‌ی جهاد و مقاومت دشمنند. در ادبیّات استعماری جهانی به روحیّه‌ی مقاومت، به روحیّه‌ی جهاد، تهمتِ خشونت میزنند؛ خشونت، تندرَوی -که متأسّفانه گاهی ما هم از آنها یاد میگیریم و همانها را تکرار میکنیم- این به‌خاطر این است که روحیّه‌ی جهاد و شهادت مایه‌ی اقتدار است برای یک کشور.
خب، اینها همه مایه‌ی اقتدارند و همه مبغوضند، امّا آن چیزی که حافظ امنیّت است، در درجه‌ی بالاتری از امنیّت قرار دارد؛ مجموعه‌ای که میتواند امنیّت کشور را حفظ کند اهمّیّت بیشتری دارد. برای همین است که با مجموعه‌های حافظ امنیّت -که نیروهای مسلّح ازجمله‌ی مهم‌ترین اینها هستند- مخالفند؛ به‌خاطر اینکه اگر امنیّت نبود، علم هم نیست، اقتصاد هم نیست، ابتکار هم نیست. آن چیزی که موجب میشود یک کشور بتواند دانشمند تربیت کند، بتواند در بخشهای مختلف رشد کند، وجود امنیّت است. بستر امنیّت برای یک کشور از همه‌چیز مهم‌تر و لازم‌تر است. آن چیزی که حافظ امنیّت کشور است، موجب ناراحتی آنها است؛ [لذا] تلاش میکنند این امنیّتی را که در کشور وجود دارد از بین ببرند. این یکی از نکات بسیار مهم است.
خب، برادران عزیز من، فرزندان عزیز من، جوانان عزیز من! ما امروز «دولت مقاومت»ایم. دولت مقاومت خیلی مهم است. دولت مقاومت با فلان سازمان مقاومت فرق دارد، با فلان جریان مقاومت در فلان کشور فرق دارد، با فلان شخصیّت مقاومت فرق دارد. [البتّه] با آنها هم دشمنند؛ استکبار جهانی که اهل زیاده‌طلبی است، اهل تجاوز است، اهل دست‌اندازی به همه‌ی ثروتهای مادّی و معنوی ملّتهای عالم است، با هر عنصر مقاومت مخالف است، [لذا] با سازمانهای مقاومت هم مخالف است، با انسانهای مقاوم هم مخالف است، امّا اینها کجا و دولت مقاومت که بر اساس مقاومت تشکیل بشود، کجا! جمهوری اسلامی دولت مقاومت است؛ دولت مقاومت که سیاست دارد، اقتصاد دارد، نیروی مسلّح دارد، حرکات بین‌المللی دارد، منطقه‌ی نفوذ وسیع در درون کشور و بیرون کشور دارد؛ این بسیار مهم است، و با هیچ عنصر مقاومت دیگری قابل مقایسه نیست. برای همین است که دشمنی‌ها از همه‌جای دنیا -چه از سوی قدرت‌طلبان، چه از سوی نوکران قدرت‌طلبان- متوجّه جمهوری اسلامی است.
خب، «دولت مقاومت» یعنی چه؟ یعنی تسلیم زورگویی نشدن، تسلیم زیاده‌طلبی نشدن، در موضع اقتدار ایستادن. دولت مقاومت در موضع اقتدار قرار میگیرد. ببینید، دولت مقاومت نه اهل تجاوز است، نه اهل سلطه‌طلبی و دست‌اندازی به ملّتها و کشورها است، نه اهل فرو رفتن در لاک دفاعی و موضع انفعال است؛ هیچ‌کدام از اینها نیست. بعضی خیال میکنند اگر ما بخواهیم خودمان را از تهمت سلطه‌طلبی و اقتدارطلبی بین‌المللی و منطقه‌ای برکنار کنیم، باید برویم در لاک دفاعی؛ این‌جوری نیست. در لاک دفاعی نمیرویم، در موضع انفعال قرار نمیگیریم، بلکه ما در موضع «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم» قرار میگیریم. در موضعی قرار میگیریم که در این آیه‌ی شریفه از آن تعبیر شده است به «تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»؛ «تُرهِبونَ بِه» یعنی چه؟ «تُرهِبونَ بِه» همان چیزی است که در ادبیّات سیاسی امروز به آن «قدرت بازدارندگی» میگویند. جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار میگیرد که دارای قدرت بازدارندگی است؛ دارای اقتدار بازدارنده است؛ میخواهند این اقتدار نباشد.
آنچه جمهوری اسلامی دارد، آنچه تاکنون تحصیل کرده است -که با ابتکار خود و با همّت خود تحصیل کرده است و رهین منّت هیچ دولت و هیچ قدرت دیگری نیست- برای بازدارندگی و برای داشتن اقتدار بازدارنده به دست آورده است و تحصیل کرده است، بعد از این­‌هم در این راه پیش خواهد رفت. ما، بعد از این­‌هم، تا آنجایی که بتوانیم و با همه‌ی همّتمان، با همه‌ی تلاشمان‌، با همه‌ی استعداد نیروی انسانی­‌مان که کم هم نیست، در راه افزایش قدرت بازدارندگی پیش خواهیم رفت و آن را به کار خواهیم گرفت، برای اینکه دشمن به فکر تعرّض نیفتد و بداند که اگرچنانچه تعرّض کرد، ضربه‌ی محکمی خواهد خورد، واکنش سختی خواهد دید. من مدّتها قبل گفتم دوران «بزن و دررو» به جمهوری اسلامی دیگر گذشته است؛ اینکه بیا بزن و دررو، [دیگر] این‌جوری نیست؛ اگر زدند پایشان گیر می‌افتد؛ شروع ممکن است با آنها باشد امّا تمام کردن دیگر با آنها نیست و در اختیار آنها نیست. این همان قدرتی است که دشمن از آن بیمناک است؛ این همان اقتداری است که دشمن مایل نیست که جمهوری اسلامی آن را داشته باشد.

من توصیه میکنم به همه‌ی این آقایان محترمی که نامزدهای انتخاباتی هستند و به آنها میگویم -آنچه را به مردم باید عرض بکنیم، عرض کردیم- به آنها من عرض میکنم که در وعده‌های خود، در اظهارات خود، در برنامه‌هایی که به مردم میدهند، توجّه کنند که دو سه چیز را حتماً رعایت بکنند:
...
نکته‌ی دوّمی که در برنامه‌ریزی‌هایشان، در اظهاراتشان، در وعده‌هایی که به مردم میدهند، باید خودنمایی کند، مسئله‌ی عزّت ملّی و استقلال ملّت ایران است. آقایان! ملّت ایران، یک ملّت انقلابی است، ملّت ایران یک ملّت سرافراز است، ملّت ایران ملّتی است که از نهایت ضعف و وابستگی توانست خودش را به اوج اقتدار و عزّت بین‌المللی برساند؛ این ملّت را نباید تضعیف کرد، این ملّت را نباید سرشکسته کرد، این ملّت را نباید در مقابل ملّتهای دیگر، در مقابل قدرتهای بزرگ به تسلیم واداشت؛ این ملّت، با اقتدار زنده است؛ اگرچنانچه این اقتداری که این ملّت دارد نشان میدهد نمیبود، دشمن اکتفا نمیکرد به اینکه بخواهد بیاید یک دستوری را به فلان رئیس‌جمهور ما یا به فلان مأمور ما بدهد؛ می‌آمد مسلّط میشد بر این کشور. همان کاری را اینها با جمهوری اسلامی میخواهند بکنند و در آن صورت میکردند که با این کشورهای وابسته‌ی مزدورِ بی‌آبروی بعضی از مناطق عالم ازجمله در منطقه‌ی ما دارند انجام میدهند؛ همان رفتار را با ملّت ما میخواستند انجام بدهند. باید عزّت ملّی، سربلندی ملّت و عظمت ملّت در مقابل استکبار حفظ بشود؛ [نامزدهای انتخاباتی] نشان بدهند که در مقابل زیاده‌خواهی آمریکا، در مقابل خباثتهای صهیونیست‌ها ایستاده‌اند.

اگر میخواهید این احساس، این عظمت، این مصونیّت باقی بماند برای ما، باید در انتخابات شرکت کنید؛ اگر میخواهید نظام جمهوری اسلامی، اقتدار خودش را در چشم جهانیان -چه دشمن، چه دوست- حفظ بکند، باید در انتخابات شرکت کنید. حضور در انتخابات، حفظ اقتدار کشور است، حفظ ابُّهت کشور است، حفظ مصونیّت کشور است؛ این است. اگرچنانچه در مورد انتخابات کوتاهی بشود، عواملی دست‌اندرکار بشوند که مردم را دلسرد کنند، مأیوس کنند و کوتاهی بشود در انتخابات، به کشور لطمه خواهد خورد، ضربه خواهد خورد؛ هرکسی هم در این لطمه سهیم باشد، پیش خدای متعال مسئول است. باید در انتخابات، همه شرکت کنند. البتّه سلایق مختلف است، نظرات مختلف است، مذاقهای سیاسی مختلف است؛ شما زید را می‌پسندی، شما عمرو را میپسندی؛ شما به زید رأی میدهی، شما به عمرو رأی میدهی؛ اشکالی هم ندارد؛ اینها مهم نیست، مهم این است که همه بیایند، همه باشند، همه نشان بدهند که حاضرند از اسلام، از نظام اسلامی، از جمهوری اسلامی حمایت کنند، دفاع کنند، مصونیّت کشورشان را حفظ کنند. و بدانید! اگرچنانچه این همّت، این اراده -به حول و قوّه‌ی الهی- در مردم ما، با همین شدّت و ابُّهتی که وجود دارد ادامه پیدا کند، دشمن هرگز هیچ غلطی در مقابل کشور نخواهد توانست بکند.

آن کسانی که با مردم خودشان قهرند، میخواهند نمایش طرف‌داریِ مردم [از خودشان] را در مقابل دیدگان قدرتها بگذارند که البتّه اثر هم نمیکند. مردم با ما خوبند، مردم با نظام همراهند، مردم دلبسته‌ی نظامند، مردم پابه‌پای این نظام در طول این قریب چهل سال، سختی‌هایی را تحمّل کرده‌اند، راه‌های دشواری را آمده‌اند، کمکهای حیاتی‌ای به نظام جمهوری اسلامی کرده‌اند. این پیشرفتی که ما داریم، این اقتداری که امروز جمهوری اسلامی دارد، این نفوذی که در منطقه دارد، به‌خاطر حضور مردم بوده است، به‌خاطر کمک مردم بوده است.

من به همه‌ی این آقایان محترمی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری هستند این را عرض میکنم -حرفی است که بارها گفته‌ایم- تصمیم بگیرند، به مردم هم بگویند، در تبلیغاتشان هم بگویند، قول هم بدهند که برای پیشرفت امور کشور، برای توسعه‌ی اقتصادی، برای باز کردن گره‌ها، نگاهشان به بیرون از این مرزها نخواهد بود، نگاه به خود ملّت خواهد بود. توانایی‌های ما زیاد است، ظرفیّتهای ما زیاد است؛ توجّه به این ظرفیّتها، استفاده‌ی از این ظرفیّتها، برنامه‌ریزی عاقلانه و مدبّرانه برای استفاده‌ی از این ظرفیّتها میتواند کشور را به اقتدار و استحکامِ ساخت درونی برساند؛ و این، آن چیزی است که دشمن را مأیوس میکند، این، آن چیزی است که به کشور و ملّت و نظام اسلامی، به توفیق الهی مصونیّت خواهد داد.

در دشمنی اینها هیچ تردیدی نیست؛ در اینکه تدبیر میکنند، فکر میکنند، دشمنی میکنند، دستگاه‌های مختلفشان را به کار می‌اندازند؛ در تمام این مدّت قریب چهل سال، این دشمنی‌ها بوده؛ هر دولتی سر کار بوده، این دشمنی‌ها را کرده‌اند. اینکه بگوییم با فلان آدم موافقند، با فلان آدم مخالفند، از فلان آدم ملاحظه میکنند، نخیر. زمان امام (رضوان‌الله‌علیه) همین دشمنی‌ها بود، بعد از رحلت امام که بنده مسئولیّتی پیدا کردم، همین دشمنی‌ها بود، تا امروز هم هست. دولتهای مختلف با مذاقهای مختلف، با سلیقه‌های مختلف آمدند، رفتند، و در همه‌ی این احوال این دشمنی‌ها بوده. آن چیزی که جلوی این دشمنی‌ها را توانسته است بگیرد، اقتدار ملّت ایران، ایستادگی ملّت ایران، تأثیرناپذیری ملّت ایران از تشر ابرقدرتانه‌ی آمریکا و امثال آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی و مانند اینها بوده؛ این باید ادامه پیدا کند؛ و این اگر بنا شد ادامه پیدا کند -که باید این حالت، این روحیه، این اقتدار ادامه پیدا کند- یک بخش مهمّش به ‌عهده‌ی شما است که ارتش جمهوری اسلامی هستید، بخش عمده‌ای مربوط به اقتصادیّون است، بخش عمده‌ای مربوط به عناصر مربوط به فرهنگ و آموزش و مانند اینها است، بخش بسیار مهمّی مربوط است به کسانی که متصدّی کارهای علمی و تحقیقات و علم و پیشرفت علمی و مانند اینها در کشور هستند. همه باید دست به دست هم بدهند؛ خدای متعال هم کمک خواهد کرد، همچنان‌که تا امروز کمک کرده.

الحمدلله به یک نحوی گردونه‌ی انتخابات هم به راه افتاده است؛ اگرچه هنوز به قسمت اصلی انتخابات نرسیده‌ایم امّا مقدّمات انتخابات شروع شده. انتخابات یکی از افتخارات ملّت ایران است. این انتخابات مایه‌ی عزّت و سربلندی و روسفیدی ملّت ایران در دنیا پیش ملّتها است. همه‌ی بدخواهان و دشمنان اسلام سعی میکردند دین و اسلام و معنویّت را نقطه‌ی مقابل مردم‌سالاری نشان بدهند؛ جمهوری اسلامی نشان داد که نخیر، ما چیزی داریم به نام «مردم‌سالاری اسلامی»؛ مردم‌سالاری است و درعین‌حال اسلامی است و از هم تفکیک‌پذیر هم نیست. این انتخابات نشان‌دهنده‌ی این است: مردم‌سالاری اسلامی. مایه‌ی افتخار است، مایه‌ی روسفیدی است، مایه‌ی عزّت است، مایه‌ی قدرت است؛ ملّت هم در انتخابات احساس میکنند که کلید کارهای کشور دست خودشان است. احساس میکنند آنها هستند که میتوانند معیّن کنند عناصر اصلی کشور را؛ این خیلی مهم است.

ما برای کشورمان و برای ملّتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملّت و کشور به کجا برسد؟ ما برای ملّت ایران امنیّت ملّی میخواهیم، عزّت ملّی میخواهیم، سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همه‌جانبه میخواهیم، استقلال از قدرتهای سلطه‌گر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیب‌های اجتماعی -مثل اعتیاد و فساد و امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است که ما در زمینه‌ی مسائل مادّی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن ‌وقتی ملّت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تأمین بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد‌؟ عزّت ملّی، امنیّت ملّی، اقتدار ملّی، پیشرفت همه‌جانبه چه‌جور به دست می‌آید؟ من عرض میکنم بدون اینکه کشور یک اقتصاد قوی‌ داشته باشد، اینها به دست نمی‌آید. نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریّت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر بگذاریم، پول ملّی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک اقتصاد قویِ این‌جوری، نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیّت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیّت اقتصاد این است. و البتّه بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمی‌آید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواسته‌ها به دست نمی‌آید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمی‌آید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواسته‌ها تأمین نخواهد شد. همه‌ی اینها را لازم داریم و باید تأمین کنیم و میتوانیم تأمین کنیم. [پس] یکی از مشکلات عمده‌ی کنونی ما مسئله‌ی اقتصاد است.

انتخابات در کشور ما بسیار مهم است، نه­‌فقط انتخاب ریاست جمهوری؛ انتخابات مجلس هم همین‌جور است، انتخابات شوراها هم همین‌جور است. انتخابات یکی از دو رکن مردم‌سالاری دینی است. مردم‌سالاری دینی روی دو ستون ایستاده است؛ یکی از این دو ستون رأی مردم است، انتخابات است. ما به برکت انتخابات به دنیا فخر میفروشیم. دشمنان برای کوبیدن ملّت ایران و جمهوری اسلامی انتخابات ما را ندیده میگیرند و متّهم میکنند. این نشان میدهد انتخابات خیلی مهم است. انتخابات بسیار مهم است. مایه‌ی عزّت ملّی است؛ مایه‌ی تقویت ملّت ایران است؛ مایه‌ی آبروی ملّت ایران است. البتّه در باب انتخابات ان‌شاءالله من باز هم صحبت خواهم کرد؛ آنچه امروز در[باره­‌ی] مسئله‌ی انتخابات عرض میکنم این است که این یک پدیده‌ی اقتدارآفرین است؛ مردم دنیا، صاحب­‌نظران دنیا در مقابل فکر مردم­‌سالاری دینی که در دنیا مطرح شد، مجذوب شدند. در مقابل مکاتب گوناگون مثل لیبرالیسم و کمونیسم و فاشیسم و امثال اینها، امام بزرگوار مردم‌سالاری دینی را که همان جمهوری اسلامی است، وارد میدان کرد و ملّتها را و خواص را در همه‌ی امکنه­‌ی عالم، در همه‌ی کشورهای دنیا مجذوب خود کرد. این مردم­‌سالاری دینی متّکی است به انتخابات و باید در انتخابات واقعاً ملّت ایران بدرخشد. آنچه من عرض میکنم و در درجه‌ی اوّل برای این حقیر مهم است، شرکت عمومی در انتخابات است و [اینکه] همه‌ی آحادی که میتوانند رأی بدهند و مشمول قانونند وارد انتخابات بشوند و انتخابات را پُرشور کنند؛ این اوّلین خواسته و مهم­ترین خواسته‌ی ما است.

اگر بخواهیم یک ارزیابی‌ای بکنیم از سالی که گذشت -سال ۹۵- باید بگوییم آن سال هم مثل همه‌ی سالهای دیگر شادی‌ها و  غمهایی داشت، تلخی‌ها و شیرینی‌هایی داشت؛ منظور تلخی‌ها و شیرینی‌های مربوط به ملّت است، مسائل شخصی مورد نظر نیست. هم شیرینی داشتیم در سال گذشته، شادی داشتیم که این شادی‌ها مربوط است به عزّت ملّی، امنیّت ملّی، همّت جوانانه در میان ملّت ایران و حرکات مؤمنانه‌ی فراگیر در همه جای کشور؛ هم تلخی‌هایی داشتیم که عمدتاً مربوط به مسائل اقتصادی و اجتماعی است که اشاره‌ای به آنها خواهم کرد.
 عزّت ایران و ملّت عزیزمان در سال ۹۵ در سراسر سال مشهود بود؛ از آغاز سال تا پایان سال. دشمنان ما در همه جای دنیا اعتراف کردند به اقتدار ملّت ایران، به عظمت ملّت ایران؛ هویّت ملّت ایران خودش را در سراسر قضایای گوناگونِ این سال نشان داد. با یک بی‌احترامی‌ای که از سوی رئیس‌جمهور آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران شد، مردم، پُرشور و با حمیّت و غیرت در روز بیست و دوّم بهمن پاسخ آن را دادند؛ در روز قدس، در ماه مبارک رمضان، اجتماع عظیم مردم، هویّت و هدفهای این کشور را به همه‌ی دنیا نشان داد.

اولویّتهای مهمّ دیگری در بخشهای گوناگونِ مربوط به اقتدار ملّی و استحکام امنیّت و مصونیّت کشور، وجود دارد که تضمین‌کننده‌ی استقرار عدالت اجتماعی و استقلال و پیشرفت کشور است. شناخت این اولویّتها ازجمله‌ی وظایف نمایندگان و در دسترس ذهن هوشمند آنان است.

اینکه ملّت ایران در مقابل زیاده‌خواهی و زیاده‌گویی آمریکا ایستاده است، این نقطه‌ی اصلیِ اقتدارِ ملّت ایران است. ما امروز ملّت مقتدری هستیم. مسئله‌ی اسلام در ایران با مسئله‌ی فلان شخصیّت دینی یا فلان شخصیّت سیاسی فرق میکند؛ ما یک دولتیم؛ دولتی که امکانات دارد، یک ملّت هشتادمیلیونی دارد، سلاح دارد، اقتصاد دارد، سیاست دارد، علم دارد؛ امروز جمهوری اسلامی این است.

نظام اسلامی از روزی که متولّد شده تا امروز، دائم در معرض حملات سنگین بوده؛ حملات سنگین نظامی و تبلیغاتی و تحریم و امثال اینها و درعین‌حال، نظام اسلامی در این ۳۷ سال رشد کرده؛ یعنی یک روز نبوده است که توقّف پیدا کند؛ از همه‌جهت رشد پیدا کرده، از همه‌جهت قدرت پیدا کرده و عظمت پیدا کرده. دشمن امروز نگاه میکند و میبیند آن نهال باریک و نازکی که اوّل انقلاب به‌وجود آمد، امروز به یک درخت تناور تبدیل شده که «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها»؛(۱۲) این را دارند جلوی چشمشان می‌بینند. خب این [نظامی] که این‌قدر استعداد زنده ماندن، استعداد گسترش یافتن و استعداد قوی شدن در او هست، بعد از این هم همین‌جور قوی‌تر خواهد شد، روزبه‌روز قوی‌تر خواهد شد. آن چیزهایی که ما برای چشم‌انداز آینده در نظر گرفته‌ایم خیالات نیست، واقعیّات است.

خب، راه درست این است که ما خودمان را در درون تقویت کنیم و استغنا پیدا کنیم. دنیا به کشوری که غنی باشد و قوی باشد احترام میگذارد؛ مجبور است احترام بگذارد. اگر کشور ایران اسلامی قوی باشد و غنی باشد، همان کسانی که امروز دارند شاخ‌وشانه میکشند، همینها می‌آیند پشت دروازه‌ی ما می‌ایستند و منّت‌کشی میکنند. البتّه تا الان اتّفاق نیفتاده؛ این رفت‌وآمدهایی که الان هست، هیچ معنای مثبتی تاکنون برای ما نداشته؛ حالا در آینده ممکن است داشته باشد -نمیدانم- امّا تا الان این رفت‌وآمدهایی که وجود داشته، هیچ اثری [نداشته]. این را هم من باز به یکی دیگر از این آقایان رؤسایی که همین چندی پیش اینجا آمده بودند -آقای دکتر روحانی هم حضور داشتند- گفتم که باید روی زمین معلوم باشد؛ روی کاغذ فایده‌ای ندارد که بنشینید مذاکره کنید، تفاهم کنید سر یک چیزهایی که بعد هم تحقّق پیدا نکند و مشروطش کنید به موافقت فلان‌جا، باید روی زمین معلوم باشد که چه اتّفاقی دارد می‌افتد؛ چه کاری دارد انجام میگیرد؛ این تا حالا نشده. البتّه امیدواریم ان‌شاءالله با دنبال‌گیری‌ای که آقایان دارند میکنند، این کار تحقّق پیدا کند. تجربه‌ی ۳۷ساله‌ی جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد؛ امروز عزّت یک ملّت در دنیا به اینها است.

برای دشمنان ملّت ایران اینکه یک ملّتی صریحاً بِایستد و بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای نظرات قاطع خود را علیه استکبار بیان بکند و به دیگر ملّتها جرئت بدهد، قابل تحمّل نیست، لذا هرچه میتوانند دارند تلاش میکنند. این تلاش دشمن تا کِی ادامه خواهد داشت؟ تا وقتی‌که شما ملّت ایران به آن‌چنان قدرتی دست پیدا کنید که بتوانید آنها را مأیوس کنید؛ همه‌ی تلاش دشمن مصروف این میشود که مانع رسیدن شما به این مرحله بشود. همه‌ی دعواهایی که شما ملاحظه کردید بر سر مسئله‌ی هسته‌ای راه انداختند، حرفهایی که در باب حقوق بشر میزنند، تهدیدهایی که میکنند، تحریمهایی که کردند و باز هم تهدید میکنند که تحریم میکنیم، برای این است که این ملّت را در این راهی که پُرشتاب دارد حرکت میکند، از شتاب بیندازند و آن را متوقّف کنند؛ البتّه انگیزه‌ی ملّت ایران انگیزه‌ای است که با این چیزها کم نخواهد شد، کم‌رنگ نخواهد شد.

درست است که امروز هیاهوی جنگ سختِ در دهن دشمن هم هست -ممکن هم هست؛ ما اگرچه بعید میدانیم امّا محال نمیدانیم- امّا آنچه فعلاً در دستور کار او است جنگ نرم است. هدف جنگ نرم این است که مؤلّفه‌های قدرت را از یک کشوری بگیرد و سلب کند؛ از نظام جمهوری اسلامی و ملّت ایران مؤلّفه‌های قدرت را بگیرد و او را تبدیل کند به یک ملّت ضعیف، به یک ملّت زبون، به یک ملّت تسلیم‌پذیر؛ هدف اینها است. بعد که یک ملّت تسلیم‌پذیر شد، دیگر اصلاً احتیاجی به جنگ سخت به‌وجود نمی‌آید؛ اگر هم یک‌وقتی لازم شد، بی‌دغدغه میتوانند این کار را انجام بدهند، که امروز جرئت نمیکنند. آن روز که خدای نخواسته ملّت ایران دچار ضعف بشود، مؤلّفه‌های قدرت خود را از دست بدهد، این کار برایشان خیلی آسان خواهد بود. احیاء انقلاب در ذهنها، حفظ و حراست از تفکّر انقلابی و جهت‌گیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیم‌گیری‌ها و در مقرّرات و قوانین؛ اینها کارهایی است که میتواند جلوی آن وضعیّت دهشتناک را بگیرد؛ میتواند ملّت را در همین جادّه‌ی استحکام و استقراری که دارد پیش ببرد.

[آنها] تحریم کردند برای اینکه مردم را عصبانی کنند و به خیابان بکشانند. بنده این را چند سال پیش گفتم؛(۴) بعضی‌ها گفتند این تحلیل است؛ بله، شاید آن روز تحلیل بود امّا امروز خبر است؛ خودشان گفتند؛ افراد متعدّدی از آنها در بیانات مختلف گفتند هدف ما این است که مردم را از نظام جمهوری اسلامی، از دولت جمهوری اسلامی عصبانی کنیم. میخواستند مردم را به خیابان بکشانند؛ [امّا] مردم ما ایستادند؛ این مقاومت مردم، این ایستادگی مردم پشتوانه‌ی کار سیاسی و دیپلماسی و مذاکره و این حرفها شد. دشمن مجبور شد؛ همین مقداری که عقب‌نشینی کرد، به‌خاطر این بود که ملّت از خودش اقتدار نشان داد؛ دولت جمهوری اسلامی از خودش اقتدار نشان داد، عزّت نشان داد. البتّه من شخصاً معتقدم که میشد ما از این بهتر هم انجام بدهیم، خب، بالاخره توان و فرصت و امکانات همین اندازه را اقتضا کرد، ولی همین اندازه پیشرفتی که انجام گرفت، کار قابل توجّهی است، کار مهمّی است و این به‌خاطر پشتیبانی ملّت، به‌خاطر اقتدار ملّی، به‌خاطر اتّصال فراوان نظام جمهوری اسلامی با آحاد مردم و بدنه‌ی مردم بود.

سعی میکنند دیگران را به آنچه ندارند، مزیّن نشان بدهند، آنها را بزک کنند؛ در واقع احساس خودکم‌بینی را در ملّت ما به وجود بیاورند؛ نه آقا، این‌جوری نیست؛ ملّت ما ملّتی است بزرگ، از امتحانهای بزرگ هم موفّق و سربلند بیرون آمده، کارهای بزرگی هم کرده؛ ملّت ما همان ملّتی است که وقتی در جنگ اسیر میگرفت، آن اسیر را کتک نمیزد، آن اسیر را نمیکُشت، آن اسیر را درمان میکرد؛ از قمقمه‌ی خودش آب به او میداد؛ ملّت ما این‌جور ملّتی است. چندتا آدم نابابِ متّهم به جاسوسی -که امکان جاسوسی‌شان هم بود- از فلان کشور در دریا میگیرند، می‌آورند اینجا، بعد با لباس نو به خانه برشان میگردانند. ملّت ما این‌جور ملّتی است. در برخوردش، در مهربانی‌اش، در انصافش، بعد در شجاعتش. ملّت ما آن ملّتی است که خودش را از زیر بار تحقیر چندقرنی خارج کرد، توانست در اوج عزّت حرف بزند؛ ما یک‌چنین ملّتی داریم؛ شوخی که نیست. کشورهای مختلف؛ کشورهایی که قدرتمندان دنیایند، دور هم می‌نشینند برای اینکه با ایران اسلامی چه‌کار کنیم؛ خب این قدرت این ملّت است؛ قدرت مادّی، قدرت نظامی، قدرت سیاسی، قدرت منطق، قدرت اخلاقی؛ نه اینکه ضعف نداریم، ضعف هم خیلی داریم امّا توانایی‌هایمان، ارزشهایمان، درخشندگی‌هایمان کم نیست؛ ملّت را چرا تحقیر میکنند؟ بعضی‌ها مرتّباً عادت کردند دائم تحقیر کنند؛ کشور را، ملّت را، مسئولین را. بصیرت این است که انسان بداند، این حقایق را درک کند، جایگاه خودش را، جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، بصیرت است.

علم مهم‌ترین ابزار پیشرفت و اقتدار ملّی است؛ این را باید مسلّم گرفت؛ واقعاً همین‌جور است. علم برای یک ملّت مهم‌ترین ابزار آبرو و پیشرفت و اقتدار است.

جمهوری اسلامی به برکت تمسّک به اسلام، به برکت تکیه‌ی به مردم، به برکت بصیرت و آگاهی‌ای که مردم ما بحمدالله دارند، نه فقط ثبات دارد و ایستادگی کرده است بلکه پیشرفت کرده است؛ ما پیشرفت کرده‌ایم. در همین قضیّه‌ی مذاکرات هسته‌ای، این پیشرفت ملّت ایران بود که قدرتهای مدّعی را وادار کرد بیایند دست در دست هم بگذارند، همه در مقابل ملّت ایران بنشینند؛ آن تدابیر خصمانه را علیه ملّت ایران به‌کار ببرند، شاید ملّت ایران را از پا بیندازند؛ این قدرت ملّت ایران است.

من توصیه‌ام به جوانها این است که اوّلاً جوانهای دانشجو و دانش‌آموز تحصیلات را خوب دنبال بکنند. علم وسیله‌ی قدرت است؛ یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های قدرت ملّی، عبارت است از دانش؛ علم را دنبال بکنند؛ اهداف عمومی را بر خواسته‌های شخصی مقدّم بدارند؛ بصیرت خودشان را نسبت به اوضاع کنونی، نسبت به گذشته‌ی تاریخیِ نزدیک، روزبه‌روز افزایش بدهند و بتوانند صحنه‌ی امروز دنیا را مشاهده بکنند.

خیلی از نقشه‌های اینها به‌خاطر اقتدار و حضور و ورود جمهوری اسلامی در آن جاهایی که باید وارد میشده، ناکام مانده، خنثی شده است؛ لذا خب، بیشترین تمرکز آنها برای دشمنی، نظام جمهوری اسلامی است و هر کار بتوانند [میکنند] و این هم که دم از مذاکره و گفتگو میزنند، برای نفوذ است.

امروز ده‌ها هزار نفر از عزیزان ما هنوز در مکّه و مدینه، در مناسک حجّند؛ اندک بی‌احترامیِ به اینها، عکس‌العمل ایجاد خواهد کرد؛ عمل نکردن به وظایفشان نسبت به ابدان مطهّر جانباختگان عزیز ما در حج، عکس‌العمل ایجاد خواهد کرد؛ مراقب باشند به وظایفشان عمل کنند. البتّه کار به اینجاها تمام نمیشود، باید قضایا دنبال بشود. جمهوری اسلامی اهل ظلم نیست، اهل قبول ظلم هم نیست؛ ما به کسی ستم نمیکنیم، ستم هیچ‌کس را هم قبول نمیکنیم. ما انسانها را -اعم از مسلمان و غیرمسلمان- دارای حقوق میدانیم؛ دارای حق میدانیم و به آن حق دست‌درازی نمیکنیم. امّا اگر کسی بخواهد به حقّ ملّت ایران و جمهوری اسلامی ایران دست‌درازی کند، میدانیم با او چه‌جوری رفتار کنیم؛ محکم برخورد میکنیم. بحمدالله توانایی‌اش هست؛ ملّت ایران، ملّت مقتدری است، جمهوری اسلامی قدرت پایدار و تثبیت‌شده‌ای است و میتوانیم از خودمان دفاع کنیم.

[سپاه‌] مظهر اقتدار میدانی است؛ خصوصیّت سپاه بودن این است. اقتدار در عرصه‌ی سیاسی، در عرصه‌ی تبلیغات یک حرف است، اقتدار بر روی زمین در میدان، یک حرف دیگر است. اقتدار میدانی موجب میشود که اقتدار سیاسی هم به‌وجود بیاید. وقتی شما بر روی زمین دارای اقتدار هستید، میتوانید تصرّف کنید، میتوانید کار کنید، میتوانید دفع کنید، میتوانید جذب کنید. وقتی یک ملّتی این خصوصیّت را دارد، یا مجموعه‌ای از یک ملّت وقتی دارای یک چنین خصوصیّتی است، این، اقتدار سیاسی را هم به‌وجود می‌آورد، اقتدار هویّتی را هم به‌وجود می‌آورد، عزّت هم میبخشد؛ و از این قبیل. سپاه، مظهر اقتدار میدانی است. البتّه اقتدار میدانی در عرصه‌ی اقتصاد هم معنا دارد؛ در آنجا هم اگر یک مجموعه‌ی اقتصادی قویّ فعّالِ نافذی وجود داشته باشد، آن هم اقتدار میدانی است، که در جای خود بحث دیگری است. بنابراین پاسداریِ «سپاه» از انقلاب اسلامی به‌عنوان سپاه، به‌عنوان سازمان، به‌عنوان مجموعه، معنایی دارد که اگر این انتظام نبود، این سازمان‌یافتگی نبود، ازهم‌گسیختگی بود، [اگر] یک عدّه‌ای بودند که همه مردمان مؤمن، همه هم طرف‌دار انقلاب اسلامی و میخواستند هم از انقلاب پاسداری کنند امّا این نظم سازمانی وجود نداشت، چیز دیگری از آب درمی‌آمد. این نظم سازمانی، این وجود سازمان، یکی از برکات بزرگ است؛ این مخصوص سپاه است.

حالا یکی از چیزهایی که انسان زیاد میشنود، دو گزاره را مخالفین ما، دشمنان ما میگویند، عدّه‌ای هم در داخل همانها را تکرار میکنند؛ که در واقع اینها با هم متناقضند، منتها به تناقض آنها توجّه نمیشود. یک گزاره این است و مکرّر تکرار میکنند که شما کشور قدرتمندی هستید؛ شما کشور بانفوذ و اثرگذاری هستید. این را زیاد امروز در دنیا ما میشنویم. حالا یک عدّه‌ای -آدمهای ضعیف و کوته‌بین در داخل- همین را هم حاضر نیستند قبول کنند امّا آنهایی که از خارج ناظر به مسائلند، مکرّر در مکرّر -چه دوستان ما، چه دشمنان ما- اعتراف میکنند که جمهوری اسلامی، امروز یک کشور قدرتمند در منطقه و اثرگذار بر روی حوادث منطقه است؛ دارای نفوذ است. این یک گزاره. گزاره‌ی دوّم این است که میگویند آقا شما این کلمه‌ی انقلاب و مسئله‌ی انقلاب و روحیّه‌ی انقلابی را این‌قدر دنبال نکنید. خب، اینها با هم متناقض است. اصلاً این اقتدار، این نفوذ، به‌خاطر انقلاب است؛ اگر انقلاب نبود، اگر روحیّه‌ی انقلابی نبود، اگر عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ وجود نداشت. اینکه شما بانفوذید، شما قدرتمندید، انقلاب را بگذارید کنار که بتوانیم با هم زندگی بکنیم، معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجّه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف. تا کِی میخواهید انقلابی باشید، تا کِی میخواهید مرتّب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعه‌ی جهانی؛ معنای این [حرف‌] این است که این نفوذی که الان دارید، این قدرتی که دارید، این تأثیرگذاری‌ای که در منطقه دارید، این عمق راهبردی‌ای را که شما در میان ملّتها دارید کنار بگذارید و از دست بدهید؛ یعنی ضعیف بشوید، تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. میگویند جزو جامعه‌ی جهانی بشوید؛ خب، مرادشان از جامعه‌ی جهانی، چند قدرت مستکبرِ زورگویِ ظالمند؛ یعنی بیایید در نقشه‌های ما حل بشوید؛ معنای این حرف این است. بنابراین انقلاب دارای یک چنین ابعادی است؛ در[باره‌ی] پاسداری از این انقلاب، خیلی حرف هست که حالا در این زمینه حرف را متوقّف کنم.

سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون، و حفظ روحیّه‌ی انقلابیگری در همه بخصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آن‌وقت دشمن مأیوس خواهد شد.

از درون باید اقتدار بجوشد. تقوای عمومی و اجتماعی، مثل تقوای فردی است؛ در تقوای فردی -که روزه برای تقوا است؛ ماه روزه، ماه تحصیل تقوا است- شما وقتی‌که متّقی باشید، از درون مصونیّت پیدا میکنید؛ مثل کسی که واکسن زده و در خود ایجاد مصونیّت کرده، که به یک محیط آلوده‌ی به میکروب هم که برود، میکروب در او اثر نمیکند؛ تقوا این‌جوری است؛ تقوا نمیگذارد که محیط بیرونی، روی شما اثر بگذارد؛ لااقل نمیگذارد به‌آسانی اثر بگذارد؛ تقوای فردی این‌جوری است. تقوای ملّی هم همین‌جور است؛ اگر یک ملّتی از درون، خود را قوی کند، علم خود را، صنعت خود را، ایمان خود را، فرهنگ خود را تقویت بکند، نیروهای بیرونی نمیتوانند رویش تأثیر بگذارند. این نسخه‌ای است که امروز همه‌ی ما بایستی به این نسخه عمل کنیم؛ دنیای اسلام هم باید به این نسخه عمل کند.

آنچه من به ملّت ایران میخواهم عرض بکنم [این است] : جمهوری اسلامی به توفیق الهی و به حول و قوّه‌ی الهی، مقتدر و قوی است، روزبه‌روز هم قوی‌تر شده است. ده سال، دوازده سال است که شش دولت بزرگ جهانى -که از لحاظ ثروت اقتصادى و غیره، جزو کشورهاى مقتدر دنیا محسوب میشوند- اینها نشسته‌اند در مقابل ایران، با هدف اینکه ایران را از پیگیرى صنعت هسته‌اى خودش باز بدارند؛ این را صریحاً گفته‌اند. هدف واقعى آنها این است که پیچ‌ومهره‌هاى صنعت هسته‌اى بکلّى باز بشود؛ این را سالها پیش هم به مسئولین ما صریحاً بیان کردند، الان هم در همین آرزو هستند. ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه‌[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى تحقیقات و توسعه‌ى این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعه‌ى صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملّت ایران؟ این بر اثر ایستادگى ملّت، مقاومت ملّت، و بر اثر شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز ما است. رحمت خدا بر شهریارى‌ها و رضائىنژادها و احمدى روشن‌ها و علیمحمّدى‌ها؛ رحمت خدا بر شهداى هسته‌اى، رحمت خدا بر خانواده‌هاى اینها، رحمت خدا بر ملّتى که پاى حرف حقّ خود و احقاق حقّ خود مى‌ایستد.

دشمنان ما بد فهمیدند، ملّت ایران را بد شناختند، مسئولین جمهوری اسلامی را درست نشناختند که حرف زور میزنند. در همین قضایای مذاکرات مربوط به مسائل هسته‌ای زورگویی میکنند، حرف میزنند؛ این نشانه‌ی آن است که ملّت را نشناخته‌اند؛ نشانه‌ی آن است که دولت ما را نشناخته‌اند؛ دولت ما هم تسلیم نخواهد شد، دولت ما هم جزو ملّت است، از سر همین ملّت است، برآمده‌ی از میان همین ملّت است، با همین آرمانها پیش رفته‌اند، با همین آرمانها رشد پیدا کرده‌اند. هرچه یک دولتی، یک ملّتی، مسئولینی در مقابل این دشمن عقب‌نشینی کنند، آنها جلو می‌آیند؛ آنها زیاده‌طلبند؛ آنها جز به استکبار و استعمار و سلطه‌ی بر ملّتها به چیزی قانع نیستند؛ هرچه بتوانند جلو می‌آیند؛ باید دیواره‌ی مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملّی در مقابل آنها به‌وجود آورد.

مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.

در سال ۹۴ آرزوهای بزرگی برای ملّت عزیزمان داریم که همه‌ی این آرزوها هم دست‌یافتنی است. آرزوهای بزرگ ما برای ملّت در این سال، پیشرفت اقتصادی است؛ اقتدار و عزّت منطقه‌ای و بین‌المللی است؛ جهشهای علمی به معنای واقعی است؛ عدالت قضائی و اقتصادی است؛ و ایمان و معنویّت است که از همه مهم‌تر و پشتوانه‌ی همه‌ی آن سرفصل‌های دیگر است.

ما نیاز داریم به اینکه پیشرفت کنیم؛ ما احتیاج داریم. مى‌بینیم که منش مستقلّ سیاسى و اجتماعى و فکرى ملّت ایران و جمهورى اسلامى موجب میشود که قدرتمندان دنیا، صاحبان قدرتهاى زورگو با ما دشمنى کنند؛ این دشمنى در خیلى از جاها دارد خودش را بُروز میدهد. خب، وقتى که این‌همه دشمنى با ما میشود، باید خودمان را تقویت کنیم و خودمان را به اقتدار لازم برسانیم.

با دلایل متعدّد هم میشود این را قطعى و مدلّل کرد که قصد واقعى استکبار و غرب در مقابل ایران، جلوگیرى از رشد و اقتدار ملّت ایران است؛ قصد واقعى این است که از عزّت روز افزون ملّت ایران جلوگیرى کنند؛ مسئله‌ى هسته‌اى یک بهانه است، بهانه‌هاى دیگرى هم در کنار این هست. مسئله‌ى اصلى این است که استعدادهاى ملّت ایران بتدریج بُروز و ظهور پیدا کرده است، دارد پیشرفت میکند در همه‌ى ابعاد؛ ابعاد سیاسى، ابعاد علمى، ابعاد گوناگون اجتماعى، و دارد اقتدار پیدا میکند، اینها از این ناراضى‌اند، از این ناراحتند، جلوى این را میخواهند بگیرند.

سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکى مسئله‌ى علم و فناورى است، یکى مسئله‌ى اقتصاد است، یکى مسئله‌ى فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایه‌گذارى کنیم؛ اینها عناصر کلیدى‌اند. دولتهاى ما، مسئولین ما، مؤثرین و متنفذین ما، در هر سه قسمت بایستى فعال بشوند و کار بکنند. مسئله‌ى جمعیت هم البته بسیار مهم است - همان‌طور که اشاره کردند که بعضى از آقایان هم روى این تکیه کردند - کاملاً بجا است، مسئله‌ى جمعیت تأثیر زیادى دارد در اقتدار ملى؛ و افزایش نسل جوان و بزرگ بودن کشور از لحاظ جمعیت، خیلى تأثیر دارد در ایجاد اقتدار. البته از همه‌ى اینها مهم‌تر، مسئله‌ى فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقاید مردم. مى‌بینید چقدر دارند سرمایه‌گذارى میکنند. اشاره شد که بسیارى از سرمایه‌هاى گوناگون بین‌المللى صرف ایجاد رسانه‌هاى اثرگذار میشود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها؛ دارند سرمایه‌هاى زیادى را صرف میکنند براى اینکه بر روى عقاید مردم و باورهاى مردم اثر بگذارند و اینها را درواقع از حیطه‌ى نفوذ نظام اسلامى و ارزشهاى اسلامى خارج کنند؛ که البته پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهاى تبیینى و اقناعى داشته باشیم؛ علماى ما، سازمانهاى فرهنگى ما، سازمانهاى تبلیغاتى ما، گویندگان ما، صداوسیماى ما باید بتوانند این باورها را در ذهن مردم تثبیت کنند و تعمیق کنند که البته ارتباط مستقیم علما با مردم، یک عامل و عنصر بى‌بدیلى است؛ هیچ چیزى جاى این را نمیگیرد، هیچ چیزى؛ حتى صداوسیما که یک رسانه‌ى فراگیر است، نمیتواند جاى ارتباط مستقیم علما و متفکرین دینى را با مردم بگیرد.

مهم‌ترین چیزى که عامل اقتدار نظامى و سیاسى غرب را به چالش کشید، برپایى نظام جمهورى اسلامى بود. در یکى از مناطقِ بشدت تحت نفوذ آمریکا، یک حرکت عظیم انقلابى با این ابعاد به‌وجود مى‌آید، یک نظامى را مبتنى بر تفکراتى که آنها این همه براى حذف این تفکرات تلاش کرده بودند به‌وجود مى‌آورد، و این نظامْ با حملات گوناگون و متنوع آنها - حملات سیاسى، اقتصادى، نظامى، امنیتى و غیره - از بین نمیرود بلکه روزبه‌روز هم قوى‌تر میشود؛ تا امروز که نظام جمهورى اسلامى نظامى است به معناى واقعى کلمه مقتدر. البته نظام اسلامى، هم مقتدر است، هم مظلوم است. این اقتدار نظام، منافاتى ندارد با مظلومیت؛ یک‌وقتى عرض کردیم، مثل امیرالمؤمنین: حاکم مقتدرِ نظام اسلامى در زمان خود، اما درعین‌حال مظلوم‌ترین مظلومان؛ نظام جمهورى اسلامى هم همین‌جور است. اقتدار آن منافاتى با مظلومیتش ندارد و این مظلومیتى که امروز این نظام دارد، نشانه‌ى عدمِ اقتدار نیست؛ واقعاً اقتدارِ نظام جمهورى اسلامى، امروز امر واضحى است؛ این را دشمنان آن هم دارند اعتراف میکنند.

قدرتهاى درجه‌ى یکِ نظامى و سیاسى و اقتصادى دنیا، دست‌به‌دست هم بدهند علیه یک کشورى، علیه یک حکومتى، ۳۵ سال تلاش کنند، [ولى] آن حکومت على‌رغم تلاش آنها، نه فقط از بین نرود، بلکه روزبه‌روز قوى‌تر بشود، به آنها باج هم ندهد، به آنها اعتنا هم نکند. در عرصه‌هاى مختلف، جمهورى اسلامى اقتدار خود را و قابلیت بقاى خود را نشان داد. امروز وقتى به جمهورى اسلامى نگاه میکنند، [مى‌بینند] نسل دوم و سومِ انقلاب در این کشور داراى چند میلیون دانشجو، چندین هزار طلبه‌ى علوم دینى فاضل، چندین هزار پژوهشگر و محقق، چند ده هزار استاد دانشگاه و حوزه، هزاران نخبه‌ى علمى و فکرى که بعضى از آنها در عرصه‌ى بین‌المللى نام‌آور و شناخته شده‌اند، هزاران فعال و نخبه‌ى سیاسى و فرهنگى و تولیدى و اقتصادى؛ واقعیت جامعه‌ى ما امروز این است. جمهورى اسلامى در میدان علم و فناورى، با وجود همه‌ى این تحریمها، ماهواره به فضا میفرستد، موجود زنده به فضا میفرستد و برمیگرداند، انرژى هسته‌اى تولید میکند، در بسیارى از دانشهاى نوپدید جزو ده کشور اول دنیا قرار میگیرد، شتاب پیشرفت علم در جمهورى اسلامى از سوى مراکز مسئول این کار در دنیا سیزده برابر متوسط دنیا اعلام میشود، خدمات علمى و فنى به کشورهاى مختلف صادر میکند، با وجود تحریمهاى بى‌سابقه یک کشور ۷۵ میلیونى را اداره میکند، در سیاستهاى منطقه حرف اول را میزند، در مقابل رژیم غاصب و مورد حمایت زورگویان عالم یک‌تنه مى‌ایستد، با ظالم نمیسازد و از مظلوم دفاع میکند؛ هر انسان آگاهى به کنجکاوى مى‌افتد که این موجود چیست، این پدیده چه پدیده‌اى است با این‌همه دشمنى، و این‌همه توانایى‌هاى ذاتى و نشانه‌هاى حیات و بقا؛ ماهیت این کنجکاوى این است. این حالا در زمینه‌هاى مسائل علمى و فناورى و مانند اینها.

امروز نظام اسلامى درگیر چالشهایى است. وجود چالش به معناى حرکت به سمت جلو و ابتکارهاى روزافزون و نوبه‌نو است. وجود چالش، انسانهاى آگاه و بصیر و شجاع را نگران نمیکند. وجود چالش، انسانهاى متعهد را به نگاه به ظرفیتهاى موجود و احیاناً معطل‌مانده وادار میکند. این چالشها براثر این است که در نظام جمهورى‌اسلامى، توان پیشرفت، توان استحکام، توان اقتدار روزافزون بسیار است.

با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد. با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیّت در پیشرفت کشور، لازم است برنامه‌ریزی‌های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاست‌های جمعیّتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه‌های ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاست‌ها گزارش شود.
سیّدعلی خامنه‌ای
۳۰/اردیبهشت/۱۳۹۳

ملّت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است. حرف، درباره‌ی اقتدار ملّی است. من عرض میکنم به ملّت عزیزمان که اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت. شاعر معروف میگوید:
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اوّل ضعیف گشت و سپس مرد
میگوید مرغ پخته را آوردند در برابر آن کسی که گوشت مرغ و گوشت حیوانی نمیخورد، نگاه کرد:« اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد»؛ به این مرغی که جلویش گذاشته بودند، گفت:
گفت [به مرغ] از چه شیر شرزه نگشتی
تا نتواند کست به مسلخ آورد
اگر تو از خودت میتوانستی دفاع کنی و در خودت قدرتی میداشتی، جرأت نمیکردند این‌جور سر تو را ببُرند. من نه آن شاعر را قبول دارم، نه ابوالعلای معرّی را که از قول او این حرف گفته شده است؛ امّا این را قبول دارم که مرگ در دنیایی که بر اساس افکار مادّی اداره میشود، برای ضعیف امر طبیعی است؛ این را قبول دارم. اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصله‌ی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردن‌کلفت‌های عالم، ایجاد کنند؛ امّا ملّت ما این‌جور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به ‌سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است؛ من بر این اساس نقشه‌ی کلّی سال ۹۳ را در این دو عنصر میبینم که در پیام اوّل سال عرض کردم: اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و با مدیریّت جهادی.

قوی شدن یک ملّت فقط به این نیست که تسلیحات جنگی پیشرفته‌ای داشته باشد؛ البتّه تسلیحات هم لازم است، امّا فقط با تسلیحات هیچ ملّتی قوی نمیشود. من وقتی نگاه میکنم، سه عنصر را پیدا میکنم که دو عنصر از آنها همین دو نقطه‌ای است که در پیام عرض کرده‌ام؛ این سه عنصر اگر مورد توجّه قرار گرفتند، یک ملّت قوی میشود: یکی اقتصاد، یکی فرهنگ، و سوّمی علم و دانش. درباره‌ی دانش، در این ده دوازده سال گذشته حرفهای زیادی زده شد و بحمدالله اثر کرد. امروز ما در دانش داریم پیش میرویم ــ که بعد باز شاید اشاره‌ای بکنم ــ امّا در مورد اقتصاد و در مورد فرهنگ، یک اهتمام بیش از متعارف لازم است تا بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی دربیاوریم که از آن طرف دنیا کسی نتواند با یک تصمیم‌گیری، با یک نشست‌وبرخاست، بر روی اقتصاد کشور ما و بر روی معیشت ملّت ما اثر بگذارد؛ این دست ما است، ما باید بکنیم؛ این همان اقتصاد مقاومتی است که سیاستهای آن در اسفند ماه ابلاغ شد؛ بنده هم با مسئولان و مدیران برجسته‌ی کشور جلسه داشتم، مفصّل درباره‌ی آن صحبت کردیم؛ تجاوب هم کردند؛ یعنی مسئولان سه قوّه که خودشان هم در تنظیم این سیاستها مؤثّر بودند و حضور داشتند، استقبال کردند و گفتند ما این کار را انجام میدهیم.

یك جمله در آغاز عرایض عرض كنم و آن، تشكّر از ملّت بزرگ ایران به خاطر شكوهی كه در روز بیست‌ودوّم بهمن از خودشان و عظمتی كه از اقتدارشان نشان دادند. زبان از توصیف و تقدیر و تشكّر عاجز است. در درجه‌ی اوّل باید جَبهه‌ی سپاس و ستایش در مقابل پروردگار عالم به خاك بساییم كه محوِّل دلها و مقلّب نیّتها و عزمها است و همه چیز با اراده‌ی پروردگار است، و در درجه‌ی بعد، از آحاد گسترده‌ی ملّت ایران در سرتاسر كشور به‌خاطر اینكه روز بیست‌ودوّم بهمن را این‌جور زنده، برجسته، شكوفنده به دنیا نشان دادند، صمیمانه سپاسگزاری كنیم.

آمریكایی‌ها با انقلاب اسلامی دشمنند، با جمهوری اسلامی دشمنند، با این پرچمی كه شما مردم بلند كردید دشمنند و این دشمنی با این چیزها فرو نخواهد نشست؛ علاج مقابله‌ی با این دشمنی هم فقط یك‌چیز است و آن، تكیه‌ی به اقتدار ملّی و به توان داخلی ملّی و مستحكم كردن هرچه بیشتر ساخت درونیِ كشور [است]. هرچه در این زمینه ما كار بكنیم، كم است.

ما دشمنانی داریم، آن دشمنان در داخل كشور هم عواملی دارند؛ از این نباید غفلت كرد. نگذاریم و نگذارید عوامل دشمنان در داخل كشور بتوانند از نقاط ضعف استفاده كنند و اختلال ایجاد كنند. همه با هم، همه در كنار هم، همه در راه امام بزرگوار، همه در راه اقتدار این كشور ان‌شاءاللَّه به پیش برویم.

نظام جمهوری اسلامی یعنی مردم ایران، یعنی ملّت ایران؛ ملّت از نظام جدا نیستند؛ ملّت پشت سر نظامند؛ این است راز استحكام و اقتدار نظام.

ان‌شاءاللَّه روز بیست و دوّم بهمن خواهید دید [ كه‌] ملّت ایران باز هم در همه‌ی شهرها بااستحكام می‌آیند و فریاد خواهند زد استحكام خود را و نشان خواهند داد اقتدار ملّی را. مهم این است كه ملّت ایران بداند كه راز موفّقیّت او ایستادگی است؛ و ملّت ایران بحمداللَّه این را میداند؛ مهم این است كه بداند راه امنیّت او نشان دادن اقتدار ملّی است؛ اقتدار ملّی را نشان بدهند. اقتدار ملّی مظاهری دارد كه مردم این اقتدار را در اجتماعات عظیم، در گرایشها، در امثال همین تظاهرات بیست‌ودوّم بهمن، در انتخابات گوناگون، نشان میدهند، این حضور را نشان میدهند؛ در پیشرفتهای علمی نشان میدهند؛ و [ در] همراهی‌هایی كه با نظام جمهوری اسلامی میكنند؛ مهم این است. آن چیزی كه امنیّت كشور را حفظ میكند، نشان دادن اقتدار ملّی است؛ وقتی كه مردم اقتدار ملّی را به رخ دشمن كشیدند، دشمن دیگر نمیتواند [ كاری بكند].

دستگاه‌های استكباری اعم از آمریكا و دیگران، ۳۵ سال است علیه نظام جمهوری اسلامی و ملّت ایران، آنچه از دستشان بر آمده است، انجام داده‌اند؛ علی‌رغم آنها ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی روزبه‌روز قوی‌تر، ریشه‌دارتر، مقتدرتر و دارای نفوذِ بیشتر شده است و ان‌شاءالله این استحكام، این استقرار، این قوّت بیشتر خواهد شد. در دنیای اسلام هم انسان میبیند كه امروز آگاهی نسلها، آگاهی جوانها نسبت به اسلام و آینده‌ی اسلام بیش از گذشته است و در بعضی جاها بمراتب بیش از گذشته است؛ البتّه دشمن تلاشهایی میكند، امّا ما با دقّت و بصیرت كه نگاه كنیم، خواهیم دید این موج حركت اسلامی ان‌شاءالله رو به پیش است.

اشتباه دولت ایالات متحده آمریکا این است كه از خطاهای گذشته‌شان درس نگرفتند، لذا امیدوارند بتوانند با تحریم و فشار و امثال اینها، این ملّت را به زانو دربیاورند؛ البتّه [اشتباه میكنند]. آنچه برای نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یك تجربه‌ی دائمی در طول این ۳۵ سال وجود دارد، این است كه تنها عامل برطرف كردن مزاحمت دشمن عبارت است از اقتدار ملّت و ایستادگی ملّت؛ این تنها عاملی است كه میتواند دشمن را عقب بزند.

این نیست كه ما خیال كنیم دشمنی آمریكا با جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر مسئله‌ی هسته‌ای است؛ نه، مسئله مسئله‌ی دیگری است؛[ مسئله این است كه‌] ملّت ایران به خواسته‌های آمریكا نه گفت، ملّت ایران گفت آمریكا علیه ما هیچ غلطی نمیتواند بكند. اینها با موجودیّت جمهوری اسلامی مخالفند، با نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی مخالفند. همین اواخر یكی از سیاستمداران و از عناصر فكری آمریكا گفت - و گفته‌ی او پخش شد، این مسئله‌ی پنهانی هم نیست - كه ایران چه اتمی باشد، چه اتمی نباشد، خطرناك است. این شخص صریحاً گفت نفوذ و اقتدار ایران - به قول خودشان هژمونی ایران - در منطقه خطرناك است؛ ایرانی كه امروز از اعتبار برخوردار است، از احترام برخوردار است، از اقتدار برخوردار است. آنها با این دشمنند، با این مخالفند.

دشمنیِ جبهه‌ای كه امروز در مقابل ایران اسلامی قرار گرفته و دشمنی میكند، متمركز روی همین نقطه‌ی قدرتمند شدن ایران است؛ نمیخواهند این اتّفاق بیفتد. این نگاه كلان را باید در همه‌ی حوادث و قضایا - قضایای سیاسی، قضایای اقتصادی، قضایای گوناگون بین‌المللی و منطقه‌ای كه مربوط به كشورتان است - همواره در نظر داشته باشید، فراموش نكنید. یك جبهه‌ی سیاسی پرقدرتی امروز در دنیا وجود دارد كه نمیخواهد ایران اسلامی تبدیل بشود به یك كشور قدرتمند، به یك ملّت قدرتمند؛ از اوّل انقلاب هم همین‌جور بود. من این را برای شما نقل بكنم: در سال ۵۷ كه انقلاب اسلامی در ایران به‌وجود آمد و آن غوغای عظیم را در دنیا به راه انداخت، یك عدّه از نخبگان درجه‌ی یك سیاسی غرب - مثل كیسینجر، مثل هانتینگتون، مثل ژوزف نای، این چهره‌های برجسته‌ی نخبه‌ی سیاسی آمریكا و اروپا - یك سلسله مقالاتی را در همان اوائل انقلاب، در طول یك مدّتی منتشر كردند؛ مضمون این مقالات و این نوشته‌ها هشدار به دستگاه سیاسی غرب - به نظام سیاسی غرب، دولتهای غربی - بود؛ به آنها هشدار میدادند، میگفتند، این انقلابی كه در ایران اتّفاق افتاده، به معنای تغییر یك هیئت حاكمه و جابه‌جایی هیئتهای حاكمه فقط نیست، این به معنای ظهور یك قدرت جدیدی است در منطقه‌ی به قول آنها خاورمیانه - كه بنده این تعبیر را به‌هیچ‌وجه دوست ندارم - و به قول ما در منطقه‌ی غرب آسیا؛ یك قدرت جدیدی دارد ظهور میكند كه ممكن است از لحاظ تكنولوژی و علم به پای قدرتهای غربی نرسد، امّا از لحاظ نفوذ سیاسی و قدرت تصرّف در فضای پیرامونی خود، از قدرتهای غربی یا بالاتر است یا هم‌وزن آنها است و برای آنها چالش ایجاد خواهد كرد. این را آنها آن روز هشدار دادند، اعلام خطر كردند. این به معنای این است [كه‌] از نظر آنها بُروز و ظهور یك چنین قدرتی به معنای این بود كه بساط نفوذ غرب در این منطقه‌ی حسّاس و ثروتمند و بسیار مهمّ استراتژیكی، این نقطه‌ی وصل سه قارّه به یكدیگر و مركز نفت و مركز ثروت و مركز كانی‌های مهمّ مورد نیاز بشر، كه غرب اصرار داشته است همیشه بر اینجا تسلّط داشته باشد - تسلّط سیاسی، تسلّط اقتصادی و طبعاً تسلّط فرهنگی - از دست غرب خارج خواهد شد یا لااقل تسلّطشان دچار تزلزل خواهد شد؛ این را آن روز حدس زدند و البتّه درست فهمیدند. امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، بتدریج آن كابوسی كه آنها میدیدند، به واقعیّت تبدیل شده، یعنی یك قدرت بزرگِ ملّیِ منطقه‌ای سربرآورده كه فشارهای گوناگون اقتصادی و امنیّتی و سیاسی و روانی و تبلیغاتی نتوانسته او را از پا بیندازد؛ و بعكس، او توانسته روی ملّتهای منطقه اثر بگذارد، توانسته فرهنگ عمومی اسلامی را تثبیت كند، منتشر كند، ملّتهای منطقه را با هویّت كند، احساس هویّت كنند.
این حوادثی كه دو سال پیش در منطقه‌ی ما پیش آمد، حوادث بسیار مهمّی بود؛ می‌بینید غربی‌ها چه عكس‌العملی در مقابل آن نشان دادند. حوادث مصر، حوادث منطقه‌ی شمال آفریقا، حوادث این طرف، حوادث بسیار مهمّی بود؛ این بیدار شدن ملّتها با دست‌خالی، ایستادن در مقابل تحقیری كه غرب و بخصوص آمریكا به وسیله‌ی عُمّال خودشان بر آنها تحمیل كرده بودند، حادثه‌ی بسیار بزرگی بود؛ البتّه تمام نشده؛ خیال میكنند كه آن را سركوب كردند، به نظر ما سركوب نشده؛ یك پیچ تاریخی بود كه منطقه در حال عبور از این پیچ تاریخی است؛ هنوز سرنوشت آن نهایی نشده؛ خود غربی‌ها هم میدانند، در تفسیرهای آنها هم همین هست؛ هنوز نگرانند، نمیدانند در منطقه چه دارد میگذرد. این به بركت قیام ملّت ایران و تشكیل نظام جمهوری اسلامی و به بركت انقلاب اسلامی بود كه بشارت‌دهنده‌ی ظهور یك قدرت ملّیِ عمیقِ مؤمنِ پابرجایِ بااستعدادِ روبه‌رشد و اعتلا - یك چنین قدرتی - بود.

نظام جمهوری اسلامی با آن سابقه‌ی بسیار معجزآسا - كه در میان این تندباد حوادث به‌وجود آمد، بعد هم در طول سالهای متمادی، در مقابل معارضه‌ها ایستاد و نه فقط ضعیف نشد و شعارهای او كمرنگ نشد، بلكه روزبه‌روز از لحاظ واقعی قوی‌تر شد؛ كه جمهوری اسلامیِ امروز با جمهوری اسلامیِ سی سال قبل و بیست و پنج سال قبل، از لحاظ اقتدار و توسعه‌ی نفوذ و توانایی‌های درونی، تفاوت از زمین تا آسمان دارد؛ و شعارهای او هم شعارهای مستحكمی است - و با نگاه به نقشه‌ی دشمن در این منطقه، باید بداند كه چه باید انجام بدهد.

واقعیّات را هم باید دید؛ كه من حضور مسئولان نظام و كارگزاران نظام در ماه مبارك رمضان، عرض كردم كه آنچه ما لازم داریم، آرمان‌گرایی با نگاه به واقعیّتها است. واقعیّتها را هم باید درست فهمید، آنچه كه از واقعیّتها موجب اقتدار است، آنها را باید شناخت؛ آنچه از واقعیّتها كه كمبود و نقص است، آنها را هم باید شناخت؛ آنچه كه مانع حركت است، اینها را باید شناخت؛ واقعیّتها را باید درست فهمید.

اینكه ما روی علم تكیه میكنیم، فقط به جهت احترام آرمانی به علم نیست - كه البته این خودش یك نقطه‌ی مهمی است؛ اسلام برای علم ارزش ذاتی قائل است - لیكن علاوه‌ی بر این ارزش ذاتی، علم قدرت است. یك ملت برای اینكه راحت زندگی كند، عزیز زندگی كند، با كرامت زندگی كند، احتیاج دارد به قدرت. عامل اصلی كه به یك ملت اقتدار میبخشد، علم است. علم، هم میتواند اقتدار اقتصادی ایجاد كند، هم میتواند اقتدار سیاسی ایجاد كند، هم میتواند آبرو و كرامت ملی برای یك ملت در چشم جهانیان به وجود بیاورد. یك ملت عالم، دانا، تولید كننده‌ی علم، در چشم جامعه‌ی بین‌المللی و انسانها طبعاً با كرامت است. پس علم علاوه بر كرامت ذاتی و ارزش ذاتی، این ارزشهای بسیار مهمِ اقتدارآفرین را هم دارد. بنابراین باید این حركتی كه وجود دارد، این شتابی كه وجود دارد، به‌هیچ‌وجه متوقف و كنْد نشود.
یك نكته هم در كنار این وجود دارد؛ این را باید باور كنیم. دوستان در زمینه‌ی جبهه‌بندی‌های سیاسی در دنیا نكات خوبی را بیان كردند؛ نكات قابل توجهی است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزی كه باید در نظر باشد، این است كه یك جبهه‌ی دشمن عنودی در مقابل نظام جمهوری اسلامی در میان قدرتهای دنیا وجود دارد. آیا این جبهه‌ی عنود و لجوج در دشمنی با جمهوری اسلامی، مشتمل بر اكثر كشورهای دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اكثر كشورهای غربی است؟ ابداً؛ این مربوط به چند كشور قدرتمندی است كه به خاطر دلائل خاصی با نظام جمهوری اسلامی و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی مخالفند و كارشكنی میكنند؛ یكی از كارشكنی‌ها، همین كارشكنی در زمینه‌ی علمی است. بعضی از دوستان گفتند «دیپلماسی علمی»، «دیپلماسی دانشگاهی»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم كرده‌ام؛ اما توجه داشته باشید كه طرف مقابل روی این نكته بخصوص توجه دارد، روی این نكته برنامه‌ریزی میكنند. بر روی همین نقطه‌ی «دیپلماسی علمی» برنامه‌ریزی میكنند و اهداف خودشان را دنبال میكنند. اگر با توجه، با آگاهی، با بصیرت، كار انجام بگیرد، ما كاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمی ما هم راضی نیستند. بخشی از این كارهائی كه امروز در زمینه‌ی تحریم و امثال اینها مشاهده میكنید، مربوط به همین است كه نمیخواهند جامعه‌ی ایرانی به این اقتدار درونزا دست پیدا كند؛ كه اقتدار علمی، یك اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا كند.

درست است كه فشارهای دشمنان برای مردم مشكلاتی را به‌وجود می‌آورد، اما تجربه‌های باارزشی هم در اختیار مسئولان و در اختیار مردم میگذارد. درس بزرگی كه ما از این فشارهای اقتصادی دریافت كردیم، این است كه هرچه میتوانیم، باید به استحكام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر كنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی كه دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یك چنین مشكلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهای ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحكام ساخت درونی اقتدار ملی؛ كه آن روز به مسئولان كشور عرض كردیم: در درجه‌ی اول، مسائل اقتصادی و مسائل علمی است؛ كه باید با جدیت دنبال شود.

آنچه ملت ایران همواره و اكنون، از حضور انتخاباتیِ پرشور و بی‌تنش به دست آورده است، تنها نقش‌آفرینی در مدیریت كشور و برگزیدن و بركشیدن خدمتگزارانی تازه‌ نفس برای دوره‌ئی تازه نیست، بلكه فراتر از آن، نشان دادن پختگی و بلوغ سیاسی‌ئی است كه اقتدار ملیِ او را با حكمت و عقلانیت درمی‌آمیزد و او را در افكار عمومی جهان، در رتبه‌ی والائی از عزّت و شكوه می‌نشاند. آنان كه خواسته‌اند با وسوسه‌های خود، این دریادلیِ ستایش برانگیز را برآشوبند و مرجعیت صندوقهای رأی و چرخه‌ی قانونی آن را نفی كنند، هر بار به گونه‌ئی، با سنگر استوار عزم ملی روبرو شده‌اند.

در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر دارای مسئولیت است. امروز یك حركت عظیم تاریخی از درون جامعه‌ی ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعه‌های بزرگ بشری شده؛ این یك واقعیت است. مواجهه‌ی انقلاب اسلامی با نظام سلطه‌ی بین‌المللی، ایستادگی در مقابل زورگوئی‌ها، از سوی یك ملتی كه دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئی‌های دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادی و آزادگی در این كشور، چیز خیلی مهمی است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا كند. همچنین آنچه كه در پی این آزادی آمد. من بارها در همین جلسه و جلسات دیگر گفته‌ام كه مسئله‌ی جهاد نظامیِ هشت‌ساله‌ی ما چیز كمی نبود، چیز مهمی بود؛ كه به نظر من در شعر ما خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین جهادِ بنای جامعه‌ی اسلامی، جهاد استحكام بخشیدن به ساخت قدرت ملی كه ما مكرر رویش تكیه كردیم، جهاد اصلاح سبك زندگی - كه عرض كردیم متن تمدن اسلامی این است و آنچه كه در غیر از سبك زندگی بحث میكنیم، همه شكلها و شیوه‌ها و اندازه‌گیری‌ها است - اینها هر كدام یك جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین مسائل مربوط به تاریخ، مربوط به زمانه. امروز بیداری اسلامی یك مسئله‌ی مهم است، مسئله‌ی فلسطین یك مسئله‌ی مهم است؛ اینها باید در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان باید به اینها بپردازیم.

در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحكام بخشید؛ اساس كار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حركت كنیم و این هدفها را دنبال كنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضه‌ها ایستادگی كنیم و صبر و توكل را به كار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون كشور تقویت كنیم و استحكام ببخشیم. عناصر این استحكام، برخی عناصر همیشگی است، برخی هم عناصر فصلی است. آنچه كه جزو عناصر همیشگی است، عزم راسخ است؛ ... اما آنچه كه فصلی است - آنچه كه در حال حاضر برای كشور اولویت دارد - به نظر من مسئله‌ی اقتصاد و مسئله‌ی علم است.

ملتی كه زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نكند، بر طبق سلیقه‌ی آنها در ممشای خود عمل نكند، مغضوب آنها است. حكومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربه‌راه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموكراسی برای آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هسته‌ای اهمیت دارد. مسئله این است كه جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است، با اتكاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خدای متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میكند؛ این را اینها نمی‌پسندند، و نپسندند.

آن كسانی كه امروز با مردم حرف میزنند، آنچه كه توانائی انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند؛ قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند كرد؛ اگر برنامه‌ای در هر موردی از مسائل دارند، آن برنامه را برای مردم ارائه كنند؛ قول بدهند كه با پشتكار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛ قول بدهند كه از همه‌ی ظرفیتهای قانون اساسی برای اجرای وظیفه‌ی بزرگِ خودشان استفاده خواهند كرد؛ قول بدهند كه به مدیریت اوضاع كشور خواهند پرداخت؛ قول بدهند كه به مسئله‌ی اقتصاد - كه امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است - بخوبی خواهند پرداخت؛ قول بدهند حاشیه‌سازی نمیكنند؛ قول بدهند دست كسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛ قول بدهند كه به منافع بیگانگان، به بهانه‌های گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضی با این تحلیل غلط كه به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان كم كنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است كه شما هستید، ناشی از این است كه جمهوری اسلامی هست، ناشی از این است كه امام در اذهان مردم و در برنامه‌های این كشور زنده است، ناشی از این است كه روز ۱۴ خرداد - روز رحلت امام - مردم در سرتاسر كشور به جوش و خروش می‌آیند؛ عصبانیت آنها مربوط به این چیزها است. عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملی علاج و جبران كرد.
اگر ملت مقتدر باشد، توانا باشد، نیاز خود را كم كند، مشكلات خود را برطرف كند، و امروز كه مسئله‌ی اقتصاد مسئله‌ی اصلی است، بتواند اقتصاد خود را روبه‌راه كند، دشمن در مقابله‌ی با ملت ایران بی‌دفاع خواهد ماند.

انتخابات همیشه مهم است و حالا هم كه خب طبعاً به مناسبتهائی اهمیت زیادی دارد. همه باید تلاش كنند كه ان‌شاءاللّه این انتخابات، پرشور و با حضور عمومی مردم انجام بگیرد. این موجب میشود كه كشور، هم مصونیت پیدا كند، هم اقتدار پیدا كند، هم امنیت پیدا كند. حضور مردم، تهدید دشمنان را از بین میبرد. شما می‌بینید كه برخی از سیاستمداران غربی و بخصوص برخی از سیاستمدارهای پشت پرده‌ی آمریكائی تحلیلهائی میكنند - كه خب، بعضاً منتشر هم میشود، به رسانه‌ها منتقل هم میشود - و میگویند: نظام جمهوری اسلامی ایران به این آسانی‌ها و به این زودی‌ها تكان‌بخور نیست. چرا این حرف را میگویند؟ برای خاطر اینكه می‌بینند این نظام، متكی به مردم است؛ سرّش فقط این است؛ والّا اینكه خیال كنیم كه حالا در رأس نظام زید وجود دارد یا عمرو وجود دارد، اینها در مقابل عظمت حضور مردم و پشتوانه‌ی نظام، در واقع هیچ است؛ شبیه هیچ است.
وقتی مردم در یك نظامی متحدند، یكپارچه‌اند، پشتیبان نظامند، با نظامند، این نظام مصونیت پیدا میكند، اقتدار پیدا میكند، قدرت پیدا میكند، بركندن آن از جا ناممكن میشود؛ مثل درختی است كه در اعماق زمین ریشه دوانده؛ این را نمیشود برداشت.

پیشرفتهای ملت ایران در این سه دهه، متناسب با سی سال نیست؛ یك نمونه‌اش پیشرفتهای علمی است كه مجامع جهانی چاره‌ای ندارند كه به آنها اعتراف كنند؛ كه اعتراف هم كردند. سرعت پیشرفت علمی ما سیزده برابر متوسط جهانی است؛ این شوخی است؟ در عین حال با این سرعت پیشرفت، ما هنوز از لحاظ علمی عقبیم. ببینید ما چقدر عقب بودیم! با اینكه بیش از ده برابرِ متوسط سرعت جهانی داریم حركت میكنیم، هنوز عقبیم. پس این سرعت را باید حفظ كرد. این بخشی است كه دشمن اعتراف میكنند؛ یك بخشهائی هم هست كه دشمن نباید اعتراف كند، اعتراف هم نمیكند؛ در زمینه‌ی سیاسی همین جور است، در زمینه‌ی اجتماعی همین جور است، در زمینه‌ی سازندگیِ كشور همین جور است، در زمینه‌ی آگاهی و بصیرت عمومی همین جور است؛ اینها را دشمنان ما در تبلیغاتشان، در اظهاراتشان مصلحت نمیدانند بگویند، كه مبادا ملت ما را تشویق كنند به پیشرفت این كار. درخصوص اقتدار ملی و آبروی بین‌المللی هم سرعت پیشرفت باید با همین نسبت ملاحظه شود. این پیشرفتها به بركت انقلاب است. اما در عین حال این پیشرفتها همچنان كم است؛ باید این پیشرفتها افزایش پیدا كند.

اتكاء جمهوری اسلامی و اقتدار جمهوری اسلامی به دلهای مردم است، به عواطف و احساسات مردم است، به خرد و اندیشه و بصیرت مردم است. اگر در طول سی و چند سال، با این همه تلاش نتوانستند جمهوری اسلامی را متزلزل كنند، به خاطر این است؛ والّا این دنیای مادی، این دنیای مستكبر، این قدرتهای ظالم و بی‌رحم و خبیث، مگر ممكن بود بگذارد یك نظامی با این داعیه‌هائی كه نظام جمهوری اسلامی دارد، زنده بماند؟ می‌بینید با كشورهائی كه نهضتی در آنها به نام اسلام راه افتاده، چه میكنند؛ زیر فشار میگذارند، خواسته‌های خودشان را به‌زور بر آنها تحمیل میكنند، آنها را وادار میكنند. در جمهوری اسلامی این كارها نشد؛ نتوانستند. دشمن میخواهد خواسته‌های خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل كند، جمهوری اسلامی را سربه‌فرمان خود قرار دهد؛ و این در صورتی میتواند اتفاق بیفتد كه جمهوری اسلامی ضعیف باشد. با حضور مردم، جمهوری اسلامی قوّت میگیرد؛ نمیخواهند این اقتدار باشد؛ لذا در همه‌ی انتخاباتهای ما، در طول این سالها، قبل از هنگام انتخابات، تبلیغات دشمن علیه انتخابات شروع شده؛ یعنی قبل از آنكه مسئولین ما و رسانه‌های ما و مطبوعات ما شروع كنند برای انتخابات كار كردن، دشمن طراحی كرده است و شروع كرده است؛ این دفعه هم همین جور است.

آنهائی كه آن سال آن خسارت را به كشور و به ملت وارد كردند و برای كشور هزینه درست كردند، اگر تسلیم قانون بودند، اینجوری نمیشد. قانون معیّن كرده است كه اگر كسی اعتراضی دارد، بیاید. آن سال گفته شد؛ حتّی ما از شورای محترم نگهبان خواهش كردیم، آن زمان را تمدید هم كردند كه آراء بازشماری شود؛ گفتیم هر تعداد معقولی و هر صندوقی كه بخواهند بازشماری شود، بازشماری شود؛ خب، زیر بار نرفتند! كارشان منطقی نبود، معقول نبود؛ برای كشور هزینه درست كردند. خب، كشور بر این مسائل فائق می‌آید. نظام جمهوری اسلامی قوی است. این خرابكاری‌ها و انگشت توی چشم كردنها و این مزاحمتها و آزارها، جمهوری اسلامی را كه از پا نمی‌اندازد. جمهوری اسلامی در طول این سالها با انواع سیاستها و سیاستمدارانِ مختلف روبه‌رو بوده است؛ اما با وجود همه‌ی معارضه‌ها، همه‌ی زاویه‌ها - كه احیاناً وجود داشته است - جمهوری اسلامی پیش رفته؛ بعد از این هم همین جور خواهد بود.

مسئله‌ی انتخابات، مسئله‌ی مهمی است. عرصه‌ی انتخابات، عرصه‌ی ظهور قدرت ملی در یک کشور است. ملتی که زنده است، بانشاط است، متکی به اراده‌ی الهی است، مطمئن به پشتیبانی الهی است، این ملت در همه‌ی عرصه‌ها پیروز خواهد شد؛ در این عرصه هم همین جور است.

اقتصاد مسئله‌ی مهمی است که بنده در این چند سال پی‌در‌پی بر روی آن تکیه کرده‌ام، اما تنها مسئله هم مسئله‌ی اقتصاد نیست؛ امنیت کشور مهم است، سلامت مردم مهم است، پیشرفتهای علمی مهم است و اساس کار و زیربنای کار است ــ که اگر چنانچه در کشور علم پیشرفت کند، همه‌ی کارهای بعدی آسان خواهد شد ــ استقلال و عزت ملی برای کشور مهم است، زیردست نبودن یک ملت و ارباب نداشتن یک ملت مهم است، نفوذ و اقتدار منطقه‌ای یک ملت و یک کشور پشتوانه‌ی استقلال و امنیت کشور است و مهم است.

اقتدار جمهوری اسلامی مربوط به افکار عمومیِ جهانی نیست. جمهوری اسلامی اقتدار خود، عزت خود، شرف خود را از افکار عمومی دنیا به دست نیاورده است؛ از خود این ملت به دست آورده است. آن بنای استوار و مستحکمی که ملت ایران به وجود آوردند و امروز پیام آن در همه‌ی دنیا دارد پی‌درپی و به خودی خود پخش میشود، متکی است به خود ملت ایران.

دشمن میخواست کشور را متلاطم کند، میخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ایران بگیرد؛ درست بعکس، خدای متعال در مقابل کید دشمنان آنچنان تقدیری کرد که «و مکروا و مکر اللّه و اللّه خیر الماکرین». ملت به برکت دفاع مقدس، از آنجائی که بود، جلوتر رفت؛ آمادگی‌اش بیشتر شد. این توطئه‌ی دشمنان مستکبر و گرگهای آدمیخوار هم در مقابل ملت ایران اثری نکرد.
بعد سعی کردند این ثبات را از داخل به هم بریزند. من فقط اشاره کنم؛ نمیخواهم وارد تفاصیل شوم. هم در سال 78، هم در سال 88 - با فاصله‌ی ده سال - نقشه و توطئه‌ی دشمن یک جور بود. در هر دو مورد سعی‌شان این بود که بتوانند ثبات سیاسی را در کشور به هم بزنند؛ سعی‌شان این بود که تلاطم ایجاد کنند؛ این آرامش عمومی را، این ثبات را از این ملت بگیرند.
این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر میدانند. من که به شما عرض میکنم، در واقع خطابم به کسانی است که میخواهند قدرنشناسی کنند در مقابل این ثباتی که وجود دارد؛ آن کسانی که با حرکات خود، با اعمال نادرست خود، با کج‌تابی‌های خود سعی میکنند این ثبات و آرامش را، این استقرار را، این طمأنینه و ثبات را در کشور به هم بزنند. البته مسئولین کشور، با تدبیر، حواسشان هست؛ من هم تأکید میکنم؛ هم به مسئولین قوه‌ی مجریه، هم به مسئولین قوه‌ی مقننه، هم به مسئولین قوه‌ی قضائیه، که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه‌ی خود نتوانند این آرامشی را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانه‌ی بزرگترین اقتدار این ملت است، که میتواند همه‌ی خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند.

ملت ما قبل از انقلاب، سالهای متمادی اسیر تضعیف روحیه‌‌‌ی خودباوری در میان خود بوده است. از آن وقتی که اول مسئولان دولتی، بعد بتدریج آحاد مردم چشم باز کردند و در مقابل پیشرفت خیره کننده‌‌‌ی علمیِ غرب مبهوت شدند، بتدریج احساس کمبود، احساس حقارت، احساس خودکم‌‌‌بینی در این کشور و در میان ملت ما ترویج شد. خوشبختانه انقلاب همه چیز را دگرگون کرد؛ از جمله این حالت و این روحیه را دگرگون کرد. بنابراین بنیانگذاری کارهای اقتصادی بر پایه‌‌‌ی دانش، هم موجب تقویت روحیه و شخصیت و هویت ملی است، هم قدرت سیاسی. خود استقلال و خوداتکائی در یک کشور، قدرت سیاسی میدهد؛ علاوه بر قدرت اقتصادی که خب، طبیعی است و وجود دارد.

هدفمند کردن یارانه‌ها هم در جهت شکل دادن به اقتصاد ملی است؛ که اینها میتواند هم رونق ایجاد کند - در تولید، در اشتغال - و هم موجب رفاه شود؛ اینها مایه‌ی رشد تولید کشور، رشد اقتصادی کشور، مایه‌ی اقتدار یک کشور است. با رشد تولید، یک کشور در دنیا اقتدار حقیقی و آبروی بین‌المللی پیدا میکند. این کار بایستی به انجام برسد.

امام بزرگوار ما در حق این ملت و در حق این کشور پدری کرد. پدر امت، یعنی مظهر مهربانی و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصیت؛ استحکام شخصیت پدرانه، در کنار محبت و مهربانیِ پدرانه. علاوه‌ی بر اینها، امام پدر جنبش اسلامیِ امروز در دنیای اسلام است. یکی از خطوط اصلی در سیره‌ی امام و منش امام که امروز به آن میپردازیم و درباره‌ی آن قدری بحث میکنیم، دمیدن روح عزت ملی در کالبد کشور است. بحث درباره‌ی این حرکت عظیم امام که عزت ملی را در کشور ما و ملت ما زنده کرد، یک بحث متکی به واقعیات جامعه است؛ یک بحث صرفاً ذهنی نیست. عزت یعنی چه؟ عزت به معنای ساخت مستحکم درونی یک فرد یا یک جامعه است که او را در مقابله‌ی با دشمن، در مقابله‌ی با موانع، دارای اقتدار میکند و بر چالشها غلبه میبخشد.

خداوند متعال نعمت بزرگ خدمت در جمهوری اسلامی را به ما ارزانی داشته است و ما وظیفه‌ی شکرگزاری آن را داریم. میدانِ امروز که بحمداللَّه سرشار از ابتکارات بود و جلوه‌های زیبای نمادین در آن، سرتاسر مراسم و برنامه‌ها را فرا گرفته بود، یک نمونه‌ای از پیام انقلاب اسلامی به ما، شما و همه‌ی نسلهای آینده است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «انّ الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللّه»؛ آنهائی که در راه اسلام با پیغمبر بیعت کردند، در واقع با خدا بیعت کردند. «ید اللّه فوق ایدیهم»؛ آن دستی که برای بیعت بر روی دست آنها قرار گرفت - که دست پیغمبر بود - در واقع دست خداست. بیعت با اسلام، بیعت با دین، بیعت با مأموریت و مسئولیت الهی، چنین بیعتی است. انسان، با خدا بیعت میکند. بعد میفرماید: «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ هر کسی که این بیعت را بشکند، به زیان خود اقدام کرده است. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛ اما آن کسانی که بر این پیمان وفا میورزند و پایداری میکنند، پاداش بزرگ خود را از خدای متعال دریافت خواهند کرد. این پاداش، فقط پاداش در آخرت نیست - اگرچه پاداش آخرت آنقدر باعظمت و پرمغز و پرمعناست که ذهن دنیائی و مادی ما قادر به فهم آن نیست - این پاداش در دنیا هم هست. پاداش آن کسانی که در راه خدا با بیعت الهی حرکت میکنند، پایداری میکنند، عزت است، سرافرازی است، آزادگی است، بزرگواری است.
میدانید ملت ایران از مغاک چه ذلتی - که بر اثر تحمیل سلطه‌ی پادشاهان ستمگر در طول چند قرن بر او وارد آمده بود - به اوج عزتِ امروز رسید؟ امروز ملت ایران، هم عزیز است، هم مقتدر است، هم پیشگام و پیشرو است، هم به آینده‌ی خود امیدوار و مطمئن است و افق آینده به او لبخند میزند. در درونِ خود نیز افراد ما، جوانهای ما، پیران ما، قشرهای مختلف ما، احساس هویت میکنند؛ میدانند دنبال چه هستند؛ تلاش آنها با معنی است. اینها همه باارزش است.

كثرت تهدیدها نشان‌دهنده‌ی قدرت نظام اسلامی است، زیرا اگر جمهوری اسلامی قدرت و تأثیرگذاری بالایی نداشت، بدخواهان ملت ایران این‌گونه سراسیمه خود را به آب و آتش نمی‌زدند.

در داخل کشور، به معنای حقیقی کلمه، سال 90، سال بروز اقتدار ملت ایران بود. در جنبه‌ی سیاسی، ملت ایران در این سال، چه در راهپیمائی بیست و دوی بهمن، چه در انتخابات دوازدهم اسفند، آنچنان حضوری از خود نشان داد و آنچنان شاخصی را برای اقتدار ملی در تاریخ منطقه ثبت کرد که نظیر آن را در گذشته کمتر داشتیم.

عزیزان من! نظام جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و کشور عزیز ما در طول سه دهه‌ی گذشته نشان داده است که دارای اقتدار روزافزون است. جنگ تحمیلیِ هشت ساله بر کشور ما و مردم ما به همه نشان داد که تهاجم به جمهوری اسلامی پرهزینه است. فقط رژیم صدام در مقابل ما نبود؛ رژیم صدام و نیروهای مسلح صدامی از سوی شیاطین بزرگ عالم و شیطان بزرگ - آمریکا - تأیید میشد، حمایت میشد. شکست نیروهای مهاجم به کشور ما، در واقع شکست عمده قوای قدرتهای مسلح عالم و سیاستهای شیطانی آنها بود؛ فهمیدند با کی طرفند؛ با نظام اسلامی. مردم شجاع کشورمان پشتیبان نیروهای مسلح بوده‌اند و هستند. خدای متعال به شما کمک میکند؛ دلهای مردم را نسبت به شما مهربان کرده است. امروز نیروهای مسلح در چشم مردم، محترم و دارای تکریمند. اینها امتیازات بزرگی است.

عزیزان من! نظام جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و کشور عزیز ما در طول سه دهه‌ی گذشته نشان داده است که دارای اقتدار روزافزون است. جنگ تحمیلیِ هشت ساله بر کشور ما و مردم ما به همه نشان داد که تهاجم به جمهوری اسلامی پرهزینه است. فقط رژیم صدام در مقابل ما نبود؛ رژیم صدام و نیروهای مسلح صدامی از سوی شیاطین بزرگ عالم و شیطان بزرگ - آمریکا - تأیید میشد، حمایت میشد. شکست نیروهای مهاجم به کشور ما، در واقع شکست عمده قوای قدرتهای مسلح عالم و سیاستهای شیطانی آنها بود؛ فهمیدند با کی طرفند؛ با نظام اسلامی. مردم شجاع کشورمان پشتیبان نیروهای مسلح بوده‌اند و هستند. خدای متعال به شما کمک میکند؛ دلهای مردم را نسبت به شما مهربان کرده است. امروز نیروهای مسلح در چشم مردم، محترم و دارای تکریمند. اینها امتیازات بزرگی است.

آن حصار مستحکمی که توانست به مسئولان جرأت بدهد، قدرت بدهد و آنها در مقابل زورگوئی و تحمیل دشمنان در قضیه‌ی هسته‌ای بایستند، اراده‌ی مردم بود، پشتیبانی مردم بود؛ پایگاه اقتدار مردمی بود که توانست این موفقیت بزرگ را نصیب کشور کند.

ملت عزیز ایران تاکنون توانسته‌اند این استقامت در راه و پیمودن صراط مستقیم را با تمام قدرت و توان ادامه دهند و اثراتش را دارند می‌بینند. این مقطع سی ساله‌ی انقلاب و کشور ما، یکی از درخشانترین مقاطع حیات تاریخی ماست. در طول سی سال، نسلهای متعددِ پی‌درپی، جوانان دیروز، جوانان امروز، نوجوانان امروز - که جوانان فردایند - همه با یک هدف، با یک نفس، با یک انگیزه، در این میدانهای دشوار به سمت جلو حرکت میکنند. ما ملت ایران سی سال است که در مقابل خباثت و فشار استکبار - فشار تحریم، فشار تهدید؛ تهدید نظامی، تهدید سیاسی، تهدید امنیتی - ایستاده‌ایم و به توفیق الهی بر دشمنان خودمان فائق آمده‌ایم. آنها نمیخواستند ملت ایران را عزیز و مقتدر و پیشرونده و امیدار ببینند؛ اما علی‌رغم آنها، امروز ملت ایران عزیز و پیشرونده و مقتدر و دارای اتکاء به نفس و دارای چشم‌انداز و امید فراوان نسبت به آینده است.

حضور مسئولانه و قدرتمندانه نیروهای دریایی ارتش و سپاه و خانواده‌های آنان از شرقی‌ترین سواحل دریای عمان تا غربی‌ترین سواحل خلیج فارس، نشان‌دهنده عزم راسخ برای حفظ عزت و اقتدار ملی کشور است.

امروز منطقه‌ی خلیج فارس و دریای عمان با وجود حضور نامطلوب و مضر ناوهای کشورهای مختلف ـ اروپائی و آمریکائی ـ در این منطقه، یک منطقه‌ی آزاد، مستقل و متکی به نفس است، به خاطر حضور جمهوری اسلامی و ایران سربلند و ملت مقتدر کشور عزیزمان.

به منظور ترویج و تحکیم فرهنگ پایداری و ایثار و جهاد در کشور و تکریم و پاسداری از حق ایثارگران اعم از شهیدان، جانبازان، آزادگان و رزمندگان و خانواده‌های آنان و سهمی که در عزت، امنیت و اقتدار ملی و نظام اسلامی دارند، سیاست‌های کلی نظام در این امور به شرح ذیل تعیین می گردد:

من مادران شهدائی را زیارت كردم كه بجد و با صدق واقعی میگفتند اگر ما ده تا فرزند هم داشتیم، حاضر بودیم در راه خدا بدهیم؛ دروغ نمیگفتند. من مادران و پدرانی را ملاقات كردم كه احساس عزت و افتخار میكردند، به خاطر اینكه فرزندانشان در راه خدا شهید شدند. البته حق هم با آنهاست، عزت و افتخار است؛ همان طوری كه عمه‌ی ما زینب كبری‌ (سلام الله علیها) فرمود: «ما رأیت الّا جمیلا»؛ جز زیبائی ندیدم. حادثه‌ی كربلا چیز كوچكی است؟ این چشم خدابین، از این حادثه، از این خونهای ریخته شده، از این مصیبت سنگین، یك حقیقت زیبا مشاهده میكند؛ «ما رأیت الّا جمیلا». من خانواده‌های بسیاری را دیدم كه همین احساس زینب كبری‌ در آنها هم بود؛ آنها هم میگفتند: «ما رأینا الّا جمیلا». اینهاست كه به یك ملت اقتدار میدهد؛ اینهاست كه اعتماد به نفس را در یك ملت به وجود می‌آورد؛ اینهاست كه تهدیدهای قدرتهای مادی دنیا، عربده‌های مستانه‌ی دولتهای متجاوز و مستكبر دنیا دل آنها را نمیلرزاند.

علم را برای خدمت، برای معنویت، برای پیشرفت فضائل انسانی، برای دفاع حقیقی از حقوق انسان باید فرا بگیریم. ثروت ملی و اقتدار ملی باید برای این باشد كه این ملت بتواند برخلاف سنت رائج جهان، پرچم عدالت را در دست بگیرد. به كسی زور نگوئیم؛ به مظلوم كمك كنیم؛ با ظالم مقابل و مواجه شویم؛ جلوی ظالم را بگیریم.

امروز اقتدار ایران اسلامی را حتی دشمنان هم نمیتوانند انکار کنند؛ آنها هم اقرار میکنند. البته دشمن با نیت پیشبرد پروژه‌ی ایران‌هراسی - با این نیت، با این موضع خصمانه - قدرت شما و قدرت ملی این کشور و این نظام را فریاد میکشد. بخشی از این کار او درست و بخش دیگری، غلط و دروغ است. آن بخش که نشان دهنده و گویای قدرت نظام جمهوری اسلامی است، راست است؛ درست است. ما در دوران سی ساله‌ی جمهوری اسلامی از صفر شروع کردیم و به جاهای بسیار پیشرفته‌ای رسیدیم، ولی قانع نیستیم به آنچه رسیدیم. اما آنچه رسیدیم، قابل مقایسه نیست با آن نقطه‌ای که در آن قرار داشتیم. من از روز اول در نیروهای مسلح حضور داشتم؛ ارتش را، وزارت دفاع را، امکانات را، سپاه را، نیروهای انتظامی را با همه‌ی محتواشان، با همه‌ی ظرفیتشان، از نزدیک لمس کرده‌ام. امروز شما جوانان عزیز در قله‌ای قرار دارید که آن روز حتی با اشاره‌ی انگشت هم نمیشد آن را نشان داد و هیچ کس باور نمیکرد. اقتدار علمی، اقتدار تسلیحاتی، خودباوری، اعتماد به نفس، انسجام، پیشرفت، در بخشهای مختلف. این قسمت از حرف دشمن راست است.

اقتدار ملی عظیم جمهوری اسلامی برای هیچ کس تهدید نیست. برای همسایگان تهدید نیست؛ این یک فرصت است. بله، برای زورگویان عالم تهدید است، برای سیطره‌جویان عالم و مداخله‌گران در کار ملتها تهدید است، برای کسانی که یک روز از منابع عظیم طبیعی و انسانی این ملت بیشترین سوءاستفاده را کردند و لگد به حیثیت و شخصیت این ملت زدند و هنوز در آرزوی بازگشت آن روزهای بازنگشتنی هستند، تهدید است؛ اما برای ملتها تهدید نیست.

مقصود ما از پیشرفت چیست؟ پیشرفت در یک جهت محض نیست. مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همه‌ی ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است: پیشرفت در تولید ثروت ملی، پیشرفت در دانش و فناوری، پیشرفت در اقتدار ملی و عزت بین المللی، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در امنیت کشور - هم امنیت اجتماعی، هم امنیت اخلاقی برای مردم - پیشرفت در ارتقای بهره‌وری. ارتقای بهره‌وری معنایش این است که ما بتوانیم از آنچه که داریم، بهترین استفاده را بکنیم. از نفت موجود، از گاز موجود، از کارخانه‌ی موجود، از راه موجود و از آنچه که در اختیار هست، بیشترین و بهترین استفاده را بکنیم. همچنین پیشرفت در قانون‌گرائی و انضباط اجتماعی؛ که اگر ملتی دچار بی‌قانونی بشود، قانون‌شکنی بر ذهن و عمل مردم حاکم بشود، هیچ پیشرفت معقول و درستی نصیب آن ملت و کشور نخواهد شد. پیشرفت در وحدت و انسجام ملی؛ چیزی که دشمنان از اول انقلاب سعی کرده‌اند آن را به هم بزنند؛ اما خوشبختانه ملت ما اتحاد و انسجام خود را با همه‌ی زمینه‌هائی که ممکن بود برای تفرقه مورد سوء استفاده قرار بگیرد، حفظ کرده است؛ این را ما باید هرچه بیشتر کنیم و ارتقاء ببخشیم.

نسخه‌ی آینده همین است؛ همه‌ی ملت ایران این را میدانند و باید بدانند و شما باید بدانید و میدانید. راه پیروزی نهائی و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملی، اعتماد به نفس ملی و راه حرکت و مجاهدت در همه‌ی اشکالش؛ مجاهدت علمی، مجاهدت عملی - و آنجائی که لازم است، مجاهدت نظامی - و ایمان و جهاد را از دست ندهند.

در همه جای عالم، نیروهای مسلح یکی از اجزاء بسیار مهم اقتدار ملی کشورها به حساب می‌آیند؛ ولی آن وقتی این اقتدار و این مظهر قدرت ملی اهمیت و ارزش مضاعفی پیدا میکند که آنچه در او بروز میکند، صرفا اقتدار به مدد و کمک سلاح نباشد. سلاح مهم است و مرد مسلح، توانای دفاع است؛ اما مهمتر از سلاح، نیروی معنوی و قدرت روحی مرد مسلح است. این آن چیزی است که اقتدار ملی یک کشور را به صورت یک اقتدار معنوی و حقیقی و غیر قابل زوال در می‌آورد. یک ملت با داشتن مردان و جوانان مسلح و سربازان شجاع و رشیدی که دلهای آنها با نور ایمان روشن است و اراده‌های آنها با قدرت و صلابت ایمان مستحکم است، دارای اقتداری است که نظیر آن را در سراسر جهان - بلکه در سراسر تاریخ - کمتر میتوان پیدا کرد. امروز شما در چنین کسوتی قرار دارید.

ببینید، علم مایه‌ی قدرت و ثروت است. اگر کشور شما و نظام جمهوری اسلامی باید به این قدرت و اقتدار دست پیدا کند تا بتواند از ملت خود، از کشور خود، از ارزشهای خود و از نظام خود پشتیبانی کند و مصونیت ببخشد - که قدرت فایده‌اش این است؛ اقتدار برای زورگوئی به دیگران نیست، برای جلوگیری از زورگوئی دیگران است - و اگر در کنار این به ثروت احتیاج دارد تا بتواند مشکلات گوناگونی را که میراث سالها حکومت استبدادی در این کشور است برطرف کند، باید علم را به دست بیاورد. برای یک ملت، علم وسیله‌ای است برای رسیدن به اقتدار ملی و ثروت ملی.

خدمت به کشور از راههای مختلفی ممکن است؛ یکی از بهترین راههایش خدمت به کشور از راه علم است. خب، سیاستمدارها هم خدمت به کشور میکنند؛ مجاهدان راه خدا و رزم‌آوران میدانهای جنگ هم خدمت به کشور میکنند، تجار و بازرگانان و بقیه هم خدمت به کشور میکنند، صنعتگران هم خدمت به کشور میکنند؛ اما یکی از راههای برجسته‌ی خدمت به کشور، از راه علم است؛ به همین دلائلی که قبلاً عرض شد که علم مایه‌ی اقتدار ملی، مایه‌ی قدرت کشور، مایه‌ی ثروت کشور و مایه‌ی سربلندی هر کشوری است.

ما امروز در مقابله‌ی با استکبار، در سیاست خارجی زبانمان زبانِ طلبگاری، عزت، اقتدار معنوی و اقتدار ملی است؛ آن وقت بعضی بیایند همین را به عنوان نقطه‌ی ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کاری کرده‌اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمی‌آید. فلان دولتها آن وقتی خوششان می‌آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهای آنها را به عنوان حرفهای برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهای خودش و حرفهای انقلاب عقب‌نشینی کند؛ آن وقت آنها خیلی خوششان می‌آید! انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.

امروز ملت ایران قابل مقایسه‌ی با ملت ایران بیست سال قبل نیست و علمش، فناوری‌اش، تجربه‌اش، مهارتهای گوناگونش، توسعه‌ی عظیم همه‌جانبه‌ی ملی و اجتماعی و اقتصادی و کشوری‌اش، نفوذ و اقتدارش در منطقه، قابل مقایسه‌ی با بیست سال پیش و بیست‌وپنج سال پیش نیست. این، بر اثر همین استقامت است.

امروز ملت ایران قابل مقایسه‌ی با ملت ایرانِ بیست سال قبل نیست و علمش، فناوری‌اش، تجربه‌اش، مهارتهای گوناگونش، توسعه‌ی عظیم همه‌جانبه‌ی ملی و اجتماعی و اقتصادی و کشوری‌اش، نفوذ و اقتدارش در منطقه، قابل مقایسه‌ی با بیست سال پیش و بیست‌وپنج سال پیش نیست. این، بر اثر همین استقامت است. این درس بعثت است؛ این را بایستی تک تک ما بدانیم و بفهمیم؛ با تاریخ پیغمبر آشنا شویم؛ بدانیم که آن روز بعثت نبی مکرم بود، امروز بعثت امت اسلامی است. امروز امت اسلامی باید احساس بعثت بکند؛ خود را مبعوث بداند؛ آگاهانه و با بصیرت حرکت و اقدام کند؛ بر علم خود اضافه کند، بر توانائیهای خود اضافه کند، بر انسجام ملی و انسجام بین‌الملل اسلامی خود اضافه کند. و بین ایشان توحید کلمه خیلی مهم است. این پیام ملت ایران، پیام انقلاب اسلامی، پیام نظام جمهوری اسلامی است. و افق هم برای ما روشن است. به توفیق الهی میدانیم چه کار داریم میکنیم ، میدانیم به کجا خواهیم رسید و میدانیم که راه رسیدن به آن نقطه، رفتن است؛ نه ایستادن و نه عقبگرد کردن.

ملتی به عزت و سربلندی دست پیدا می‌کند که با شجاعت وارد میدان بشود، کار را تعقیب کند و هزینه‌های آن را هم با رشادت تمام بپردازد و ملت ایران این کار را کرد.

هزینه‌ای که ملت ایران پرداخت کرد هشت سال جنگ تحمیلی بود؛ این هزینه‌ی استقلال‌طلبی و آزادی‌طلبی و عزت‌طلبی ملت ایران بود؛ ملت ایران آن را پرداخت کرد و خم به ابرو نیاورد. هشت سال جنگ را تحمل کرد، چون این هزینه‌ی دست یافتن به استقلال ملت و قدرت ملی و افتخار ملی بود.

مدیریتها را به سطح علمی‌تر ارتقاء دادن، رفتار شهروندان را به سطوح منضبط ارتقاء دادن و انضباط اجتماعی، رشد امنیت، رشد ثروت ملی، رشد علم، رشد اقتدار ملی، رشد اخلاق و رشد عزت ملی است؛ همه‌ی اینها در این تحول و پیشرفت، به معنای صحیح دخالت دارند و ما اینها را پایه‌های اصلی می‌دانیم.

امروز این ملت، وسط میدان آمده است؛ امروز مسؤولان ملت، مظهر اراده‌ی مردم و مظهر خواست این ملتند و باید مظهر اقتدار این ملت هم باشند. اگر مسؤولانی بر سر کار باشند که نتوانند اقتدار ملی و عزت این ملت را نشان بدهند، نماینده‌ی این ملت نیستند. اقدام رئیس جمهور محترم در صدور بیانیه و دستور به سازمان انرژی اتمی، درست همان چیزی بود که متناسب با عزت و اقتدار این ملت بود. خوشبختانه آنچه که مسؤولان در طول این مدت و امروز تصمیم گرفته‌اند، متکی به کارِ کارشناسی و متکی به عقبه‌ی دوراندیش و خبره و وارد در مسائل سیاسیِ بین‌المللی و مسائل فنی است؛ می‌فهمند چه کار می‌کنند و درست عمل کرده‌اند. آن کسانی که منتظرند ملت ایران از خود ضعف نشان بدهد، بدانند که ملت ایران در مسیر عزت و اقتدار ملی و استقلالِ خود، در مقابل هیچ تهدیدی ضعف نشان نخواهد داد. و تجربه‌ی بیست‌وهفت ساله‌ی ما، تجربه‌ی انقلاب، تجربه‌ی دوران دفاع مقدس و تجربه‌های بعدی، همه، همین حقیقت را به ما تفهیم می‌کند و برای ما تکرار می‌کند که اقتدار ملی این کشور و این ملت را نباید دست‌کم گرفت.

سرفصل بعدی، غفلت از مبانی اقتدار ملی و موجبات پایه‌های اصلی اقتدار ملی است. یک ملت برای این‌که به سعادت معنوی برسد، برای این‌که به آزادی برسد، برای این‌که به قله‌های معرفت برسد، احتیاج دارد به این‌که قوی و مقتدر باشد؛ گر چه آن چیزها هم خودش از موجبات اقتدار است. یک ملت ضعیف، یک ملت توسری‌خور، یک ملت وابسته و دنباله‌رو، ملتی که چشمش به دست و دهان دیگران است، نمی‌تواند خودش را به قله‌های آرمانی برساند. اقتدار ملی را باید تأمین کرد. اقتدار ملی با چه چیزی تأمین می‌شود؟ با علم و اخلاق. درباره‌ی علم خیلی صحبت کرده‌ایم؛ در این جلسه درباره‌ی اخلاق صحبت می‌کنیم. در اخلاق، ما نباید نمره کم بیاوریم. پیغمبر ما معلم اخلاق است. پرچم تهذیب و تکمیل اخلاق را پیغمبر برافراشته و رسالت پیغمبر اعلام کرده. ما باید در زمینه‌ی اخلاق دچار عقب‌ماندگی نشویم. رفتارهای اجتماعی، انضباط، وجدان کاری، قانون‌گرایی و روح دینداری - که بعضی آدم‌های بی‌انصاف، روح دینداری جوان‌های ما را در معرض تطاول قرار دادند و به نام حرف‌های بی‌محتوا و بی‌منطق و به نام آزادی، دستخوش غارت کردند - از پایه‌های اقتدار است.
از توانایی‌ها و ظرفیت‌های موجود هم نباید غفلت کنیم. یکی از پایه‌های اقتدار ملی این است که مسؤولان کشور و آحاد ملت اعتقاد داشته باشند می‌توانند این راهها را طی کنند و این کارها را انجام دهند؛ خود را عاجز، بی‌دست و پا و در محیط بن‌بست احساس نکنند. این را باید به مردم بدهیم؛ این از جمله‌ی وظایف ماست؛ این جزو کارهایی است که دولت باید انجام دهد. موجبات اقتدار ملی جزو کارهایی است که مربوط به حکومت است و دستگاه‌های حکومتی باید انجام دهند. البته توهم قدرت هم نداشته باشیم. آنچه را که نمی‌توانیم، با تخیل و توهم و خیال‌پردازی برای خودمان فرض نکنیم؛ غفلت از قدرت واقعی و حقیقی خودمان نداشته باشیم.

ما در این منطقه، نقطه‌یی هستیم که قدرت ملی و قدرت سیاسی کشور ما، هم در خود منطقه، هم در سطح دنیا، هم در زبان تحلیلگران سیاسی زبده و درجه‌ی یک دنیا مورد اعتراف قرار گرفته؛ این را قبول کرده‌اند. یک کشور بزرگ، یک کشور آباد در یک نقطه‌ی فوق‌العاده حساس، با جمعیت زیاد، با مسؤولان متحد و متفق، با ملت بااستعداد و با ملت جوان؛ ما چنین موقعیتی داریم. در این موقعیت باید حواسمان جمع باشد؛ متوجه اطراف باشیم؛ توطئه‌های دشمنان را ببینیم؛ آگاهانه و هوشیارانه و مدبرانه و شجاعانه حرکت کنیم.

بحمداللَّه انتخابات ملت ایران مایه‌ی آبروی کشور و عزت و سربلندی و اقتدار ملی شد. ملت ایران در این برهه، حرکت بسیار پُرمعنایی را انجام دادند و آثار آن هم در دنیا ظاهر شد. کسانی که اهل سیاست و اهل اطلاع از جریان‌های جهانی هستند، خوب می‌فهمند که من روی چه چیزی دارم تکیه می‌کنم. ملت ایران قدرت خود، اراده‌ی خود، جهتگیری و ایستادگی خود را به دنیا نشان داد.

انتخابات نهم جلوه‌ای از اعتصام ملت ایران به حبل‌اللَّه بود. مردم‌سالاری اسلامی به برکت انقلاب و امام کبیر ما، به ما آموخته است که حضور مردمی در عرصه‌ی گزینش مدیران کشور، عامل حراست از اقتدار ملی و حصاری مستحکم در برابر استیلاطلبی بیگانگان و دستاویزی مطمئن برای جلوگیری از لغزش و انحراف مدیران است. ملت ایران درس مردم‌سالاری را از اسلام فراگرفته و از بن دندان، مؤمن و متعهد به آن است، موانع این راه را با مجاهدت خویش، هموار کرده و سند آن را با خون عزیزترین جوانانش، به امضاء رسانده است.

ملت ایران هم با کمال شجاعت ایستاده است. راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ نشان‌دهنده‌ی عزم عمومی ملت ایران است؛ مظهر همان چیزی است که هر دشمنی را در هر حد و اندازه‌یی از اقتدار نظامی و توانایی‌های تبلیغاتی و سیاسی، مرعوب می‌کند. ملت ایران هر سال با حرکت خود در بیست‌ودوم بهمن، دشمن را در جای خود متوقف و وادار به عقب‌نشینی کرده؛ امسال هم به فضل‌الهی همین‌طور خواهد بود.

مردم را نسبت به مقوله‌ی علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، کار و ابتکارِ گره‌گشا و پیشبرنده و مقولاتی از این قبیل حساس کنید.

در واقع این جنجالی که مخالفان در دنیا راجع به جنجال هسته‌یی راه انداختند، یک حرف بی‌منطق است و انگیزه‌ی امریکا را می‌شود فهمید؛ روشن است. دیگرانی هم که در این میدان یقه چاک می‌کنند، بعضی زیر نفوذ امریکایند، بعضی هم دچار توهمند؛ ولی انگیزه‌ی امریکا و کسانی‌که دشمن ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی‌اند، روشن است. انگیزه‌ی دشمنان چیست؟ من در یک جمله‌ی کوتاه عرض کنم: هر چیزی که بتواند یک ملت را به استقلال و به اقتدار ملی و خودجوش و درون‌زا برساند، آن چیز مبغوض مراکز قدرتی است در دنیا که همه‌ی دنیا را برای خودشان می‌خواهند؛ نظام سلطه این‌طور است.

ملت ایران و نظام اسلامی ایستاده است و می‌خواهد از هویت و استقلال و عزت ملیِ خود دفاع کند. عده‌یی می‌خواهند بر این اراده و عزم دست‌اندازی کنند؛ دعوا سر این است. مجلس در این دعوای اصولی، اساسی، تعیین کننده و سرنوشت‌ساز باید جایگاه روشنی داشته باشد؛ چون شما نماینده‌ی این ملتید. این ملت را در انتخابات می‌بینید، در تظاهرات و راهپیمایی‌ها می‌بینید، در شعارها می‌بینید، در درخواستها و مطالبات می‌بینید؛ می‌بینید این ملت، کیست و چیست. مجلس باید آینه‌ی تمام‌نمای اقتدار ملی و عزت ملی و ایستادگی بر سر منافع مالی و مقابله‌ی با سلطه‌جویان و سیطره‌خواهانِ جهانی و بین‌المللی باشد. اینها ظرفیتهای مهمی است که مجلس دارد.

هم برای مسؤولان، هم برای مردم. به اعتقاد من، هوشیاری و هوشمندی و احساس روزافزون، مسؤولیت است. باید خصومتهای خانه‌برانداز را کنار بگذارند و رقابتهای منفی را به رقابتهای مثبت تبدیل کنند و ثبات نظام اسلامی را یک فرصت بزرگ بشمارند. عزیزان من! ثبات کشور و ثبات نظام اسلامی، بزرگترین فرصتی است که امروز در اختیار ملت ایران و مسؤولان قرار دارد. دشمنان می‌خواهند کشور ثبات خود را از دست بدهد. در یک کشور بی‌ثبات، نه کار علمی می‌شود کرد و نه کار اقتصادی؛ نه کار فرهنگی می‌شود کرد و نه می‌توان از حقوق ملت دفاع کرد؛ همچنان‌که نمی‌شود عزت ملت را در دنیا حفظ کرد. این ثباتی که امروز در این کشور وجود دارد، به برکت ابراز اقتدار ملت ایران در مراحل گوناگون است. همین‌که شما در راهپیمایی‌ها آن‌طور حضور پیدا می‌کنید؛ در پای صندوق انتخابات علی‌رغم تلاش دشمنان و بوقهای تبلیغاتی بیگانه آن‌طور با اخلاص وارد می‌شوید، نشاندهنده‌ی اقتدار ملی است و این اقتدار ملی پشتوانه‌ی ثبات کشور و نظام اسلامی است. البته مراکز استکباری عالم دوست ندارند کشور ما با ثبات باشد؛ می‌خواهند تلاطم در کشور ایجاد کنند. بدانید، و می‌دانید، که همه‌ی تلاش خود را می‌کنند برای بحران‌آفرینی؛ ایجاد تلاطم و ایجاد آشوب؛ همچنان‌که کردند. در تابستان سال 82 همه‌ی دستگاه‌های جاسوسی وابسته به صهیونیسم و امریکا بسیج شدند برای این‌که کشور را به آشوب بکشند؛ اما آگاهی و هوشیاری مردم و تلاش مجاهدت‌آمیز خدمتگزاران آنها، دست رد به سینه‌ی همه‌ی این توطئه‌ها زد و نگذاشت. من بارها عرض کرده‌ام که دشمن از دشمنی خود دست نمی‌کشد، مگر وقتی که احساس کند دشمنی بی‌فایده است. امروز شما ملت ایران در نظر مستکبران عالم ملتی هستید که به‌وقت، بجا و به‌هنگام، آنچه را که نشانه‌ی اقتدار ملی است، به‌ظهور می‌رسانید و نشان می‌دهید؛ این را شناخته‌اند.

حرف اساسی و مهم در جمع ما این است که ما به مسؤولیت خود که بسیار امر خطیر و سنگین و درعین‌حال باارزشی است، بیندیشیم؛ آن را پاس بداریم و از عهده‌ی آن برآییم. کوشش ما باید این باشد و این فقط با رعایت تقوای الهی امکان‌پذیر است. اگر تقوا را رعایت کنیم، کار ما درست انجام خواهد شد و با شرایط لازم و دور از شائبه‌ها و اختلالهایی که از ناحیه‌ی فسادِ هر کاری پیش می‌آید، جلو خواهد رفت و به نتایج خود خواهد رسید. تقوا موجب می‌شود که ما، هم خوب و درست بفهمیم، هم درست بیان و عمل کنیم. وقتی انسان درست بفهمد و درست عمل و تبیین کند، موفقیّت حتمی و اجتناب‌ناپذیر است. به همین دلیل است که بیشترین توصیه در قرآن و روایات به مؤمنان، توصیه‌ی به تقواست. ما بیش از همه‌ی مردم به تقوا احتیاج داریم؛ چون مسؤولیتمان سنگین است و بخشی از اقتدار ملی در اختیار ماست. اگر تقوا نباشد، این اقتداری که متعلّق به ملت است و گوشه‌ای از آن در اختیار هر یک از افراد جمع حاضر است، ممکن است در راه و جای درست خود مصرف نشود. بنابراین، مهمترین مسأله برای ما تقواست.

دشمنان می‌خواهند کشور ثبات خود را از دست بدهد. در یک کشور بی‌ثبات، نه کار علمی می‌شود کرد و نه کار اقتصادی؛ نه کار فرهنگی می‌شود کرد و نه می‌توان از حقوق ملت دفاع کرد؛ همچنان‌که نمی‌شود عزت ملت را در دنیا حفظ کرد. این ثباتی که امروز در این کشور وجود دارد، به برکت ابراز اقتدار ملت ایران در مراحل گوناگون است. همین‌که شما در راهپیمایی‌ها آن‌طور حضور پیدا می‌کنید؛ در پای صندوق انتخابات علی‌رغم تلاش دشمنان و بوقهای تبلیغاتی بیگانه آن‌طور با اخلاص وارد می‌شوید، نشاندهنده‌ی اقتدار ملی است و این اقتدار ملی پشتوانه‌ی ثبات کشور و نظام اسلامی است. البته مراکز استکباری عالم دوست ندارند کشور ما با ثبات باشد؛ می‌خواهند تلاطم در کشور ایجاد کنند. بدانید، و می‌دانید، که همه‌ی تلاش خود را می‌کنند برای بحران‌آفرینی؛ ایجاد تلاطم و ایجاد آشوب؛ همچنان‌که کردند. در تابستان سال 82 همه‌ی دستگاه‌های جاسوسی وابسته به صهیونیسم و امریکا بسیج شدند برای این‌که کشور را به آشوب بکشند؛ اما آگاهی و هوشیاری مردم و تلاش مجاهدت‌آمیز خدمتگزاران آنها، دست رد به سینه‌ی همه‌ی این توطئه‌ها زد و نگذاشت. من بارها عرض کرده‌ام که دشمن از دشمنی خود دست نمی‌کشد، مگر وقتی که احساس کند دشمنی بی‌فایده است. امروز شما ملت ایران در نظر مستکبران عالم ملتی هستید که به‌وقت، بجا و به‌هنگام، آنچه را که نشانه‌ی اقتدار ملی است، به‌ظهور می‌رسانید و نشان می‌دهید؛ این را شناخته‌اند. همین آگاهی و هوشیاری و آمادگی شما، توطئه‌های چندساله‌ی فرهنگی و سیاسی دشمن را باطل کرد و از بین برد. خوابها دیده بودند؛ توطئه‌ها کرده بودند؛ ولی آگاهی شما، توطئه‌های دشمن را نقش برآب کرد. امروز دشمنان ملت ایران که هدفشان این بود که کشور را به تلاطم و آشوب دچار کنند و برادرکشی به راه بیندازند؛ هدفشان این بود که در بین مسؤولان جنگ و اختلاف ایجاد کنند، به بن‌بست رسیده‌اند.

ما باید روحیه‌ی ایمان و عنصر ایثار و فداکاری را در درجه‌ی اول در خودمان و سپس در مردم تقویت کنیم. این هم باید در برنامه‌ها گنجانده و دیده شود. بخش مهمی که قدرت ملی ما را تشکیل داد، همین روحیه‌ی ایثار بود که در جنگ به صورت شهادت‌طلبی ظاهر شد. در میدانی هم که امروز در مقابل خود داریم - که یقینا از میدان جنگ پیچیده‌تر و دشوارتر است - نیروی ایثار و فداکاری که همه‌ی معادلات را به هم می‌ریزد، باید مطرح شود. اگر ما بتوانیم این را در خودمان تقویت کنیم، همه‌ی معادلات قدرت در دنیا به سود ما به هم خواهد ریخت.

توصیه‌ی این جانب به شما دانشجویان عزیز و همه‌ی جوانان عزیز این کشور آن است که این عامل قدرت ملی و شاخص ایمان خالصانه را از دست ندهید و آنرا بزرگ بشمارید. شهیدان سرافراز خود را تجلیل و تقدیس کنید، آخرین وصایای آنان را که غالبا رشحاتی از فیض و هدایت الهی است با چشم تدبر بخوانید. ابزار قدرت خود را از دست ندهید آنرا بکار بیاندازد و به کمک و حمایت الهی امیدوار باشید.

من باید از عموم ملت ایران به خاطر راهپیمایی روز قدس امسال که بسیار باشکوه و باعظمت برگزار شد، صمیمانه تشکّر کنم. همینهاست که نشان‌دهنده‌ی اقتدار ملت ایران و عزم جوانان این ملت بر ادامه‌ی راه امام بزرگوار و پیگیری اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است. دشمن سعی می‌کند این اقتدار را درهم بشکند. هرجا و هر چیزی که نشانه‌ای از اقتدار ملت در آن وجود دارد، برای دشمن یک آماج و یک هدفِ حمله است. اقتدار نظام، اقتدار دولت، اقتدار مسؤولان کشور - که خلاصه‌ی اقتدار ملت و انعکاس اقتدار ملی است - برای آنها یک هدف برای حمله است. هر چیزی که اقتدار معنوی و مادّیِ شما ملت را تضمین می‌کند، دشمن با آن مخالف است. دشمن، با بسیج و پیگیری احکام اسلامی و مبارزان راستین و ثابت‌قدم و روحانیت و جوانان مؤمن در دانشگاهها و مسؤولان پارسا و پیگیر و جدّی مخالف است.

بحمدالله مسؤولان عالی‌رتبه‌ی کشور ما مرعوب دشمن نیستند؛ خوب می‌فهمند و می‌دانند؛ تکیه‌شان به قدرت ملی - که قدرت خدا و قدرت ایمان مردم است - خیلی بالا و قوی است؛ می‌دانند دشمن نمی‌تواند کاری بکند؛ اما بعضی در گوشه و کنار ممکن است مرعوب شوند. مرعوب شدن از دشمن، خیلی مضر است؛ تحلیلها و دیدگاهها را عوض می‌کند، تصمیم‌گیریها را خراب و عمل را دچار اختلال می‌کند.

سیاست ناآلوده‌ی به اغراض و امیال و شهوات؛ سیاست الهام گرفته از دین و اخلاق؛ سیاستی که در شکل‌دهی آن، منافع عمومی ملت بر منافع شخصی و گروهی و قومی و منافع بیگانگانی که همه‌ی دنیا را برای خود می‌خواهند، ترجیح پیدا کند؛ سیاستی که در آن، دنیا و زندگی و معیشت مردم، در کنار عزّت، اقتدار ملی، آبروی جهانی، فرهنگ متعالی، پیشرفت علمی، معنویّت، فضیلت، دین و اخلاق تأمین شود. ما امروز این را لازم داریم و این به وسیله‌ی حاکمان و زمامدارانی تأمین می‌شود که با میل و انتخاب و خواست و عاطفه‌ی جوشان و بر طبق عقیده‌ی مردم بر مسند مسؤولیت نشسته‌اند و کارها را دنبال می‌کنند.

حضور مردم در انتخابات، یکی از مهمترین مظاهر اقتدار ملی است. این‌که ما ابتدای سال عرض کردیم که امسال را سالِ اقتدار ملی بدانید و دنبال آن باشید، وظیفه‌ی همه‌ی ماست که این کار را بکنیم؛ منتها هر کدام به سهم خودمان. یکی از پایه‌های اقتدار ملی همین است که مردم پای صندوقهای رأی بروند و رأی بدهند و رئیس جمهور را انتخاب کنند. البته سلایق مردم مختلف است؛ نامزدها هم متعدّدند؛ هر کدام از آنها هم سلیقه و نظری دارند و مردم هم به یک نفر رأی می‌دهند؛ این مسأله‌ی بعدی است. مسأله‌ی اوّل این است که همه در این آزمون عمومی ملت ایران شرکت کنند و نشان دهند که ملت ایران زنده است و به سرنوشت کشورش علاقه دارد. تحلیلگران گوناگون در اطراف دنیا، روی این موضوع حساب می‌کنند؛ خیلی از آنها می‌دانند و بعضی هم دیده‌اند و بعضی نیز در پرونده‌ها خوانده‌اند که در این مملکت، از اوّل مشروطیت تا قبل از انقلاب - که حدود شصت سال فاصله بود - جز موارد بسیار معدودی، مردم به صندوقهای رأی مجلس اعتنا نکردند. زمامداری کشور هم که در اختیار خانواده‌ی دست‌نشانده بود. آنها می‌بینند که امروز مردم ایران وارد میدان می‌شوند و خودشان مسؤولان کشور را انتخاب می‌کنند. این شرف و عزّت بزرگی برای ملت ایران است.

مسائل اقتصادی، بسیار مهم است. ما از اقتدار ملی صحبت کردیم؛ همه هم قبول دارند؛ یعنی آحاد ملت و مسؤولان کشور، اقتدار ملی را شعار و پرچمی می‌دانند که باید همه به آن توجّه کنند. حقیقتش هم همین است؛ چون اقتدار ملی، اقتدار زید و عمرو نیست؛ اقتدار یک ملت و یک کشور است. این اقتدار چگونه به دست می‌آید؟
فرض بفرمایید یک رکن اقتدار ملی، اقتدار اقتصادی است؛ یعنی کشور از لحاظ اقتصادی بتواند پول ملی خودش را تقویت کند؛ در بازارهای اقتصادی دنیا حضور تأثیرگذار داشته باشد؛ در بهبود وضع اقتصادی کشور از امکانات خودش استفاده کند؛ فقر را در کشور ریشه کن و یا حداقل کم کند و بتواند به عنوان یک کشور ثروتمند و غنی، در مقابل چشم دنیا، کارایی نظام خودش را نشان دهد. این می‌شود اقتدار اقتصادی، که مسؤولان اقتصادی کشور موظّفند این کارها را انجام دهند. اقتدار اقتصادی همچنین به معنای این است که در کشور، بیکاری وجود نداشته باشد؛ اشتغال وجود داشته باشد؛ تولید صنعتی و کشاورزی در حدّ مطلوب باشد؛ از منابع و معادن کشور به نحو بهینه استفاده شود. این هم اقتدار اقتصادی است که بخشهای گوناگون نسبت به آن مسؤولیت دارند.
اقتدار سیاسی هم، پایه‌ای از اقتدار ملی است. اقتدار سیاسی چیست؟ اقتدار سیاسی این است که کشور و دولت بتوانند در میدان سیاست در دنیا حضور فعّال داشته باشند؛ به آنها تحمیل سیاسی نشود؛ کسی نتواند به آنها زور بگوید؛ کسی نتواند در اوضاع سیاسی آنها دخالت کند؛ کسی نتواند در اوضاع داخلی کشور آنها انگشت ایذاء دراز کند. اقتدار سیاسی - که بخشی از اقتدار ملی است - این است که گروهها و مجموعه‌های سیاسی در داخل کشور - چه آنهایی که اسم حزب و گروه دارند، چه آنهایی که اسم گروه و حزب ندارند؛ بسیاری از مجموعه‌های دانشجویی و روحانی و سایر مجموعه‌های گوناگون در کشور ما سیاسی‌اند؛ گرچه حزبی هم ندارند - بتوانند آگاهیهای سیاسی و تشخیصهای درست سیاسی پیدا کنند تا در مواقع لازم قادر باشند پشت سرِ دولت بایستند. اقتدار سیاسی این است که ملت، پشتیبان دولت و تصمیمات مسؤولان کشور باشد. این گوشه‌ای از اقتدار سیاسی است.

بنده گفتم اقتدار ملی. توقّعم این است که همه‌ی مسؤولان در راه تحقّق اقتدار ملی فعّالیت و تلاش کنند؛ نه این‌که به لفّاظی و بحثهای نظری بپردازند؛ یکی بگوید اقتدار ملی این است، دیگری بنویسد نخیر، آن است. این بحثها به درد مردم نمی‌خورد. معلوم است اقتدار ملی چیست. ملت، زمانی احساس اقتدار ملی می‌کند که ببیند مسؤولانش بجا و درست عمل می‌کنند؛ درست می‌اندیشند و درست حرف می‌زنند؛ از منافع او در مقابل دشمنان و گرگها دفاع می‌کنند؛ برای نیازهای او وقت صرف می‌کنند؛ برای او دل می‌سوزانند و از خودشان توانایی و کارایی نشان می‌دهند. اقتدار ملی، اقتدار ملت ایران است؛ اما با تلاش مسؤولان. رؤسا و مسؤولان بخشهای مختلف کشور، با عملِ خود اقتدار ملی را به وجود می‌آورند.
شما مردم وقتی ببینید مسؤولی در مقابله‌ی با متجاوزانِ به حقوق شما سینه سپر می‌کند، احساس اقتدار می‌کنید. شما وقتی ببینید کسانی هستند که از منافع ملت، قدرتمندانه، با گذشت و با صرف کردن همه‌ی توان و نیروی خود دفاع می‌کنند، احساس اقتدار می‌کنید. یک ملت وقتی احساس ضعف می‌کند که ببیند مسؤولانش یا نمی‌فهمند، یا دیر می‌جنبند، یا خدای نکرده به اشاره‌ی انگشت دیگران می‌جنبند! این‌جاست که این ملت احساس بی‌پناهی و ضعف می‌کند. خدا را شکر می‌کنیم که مسؤولان کشور سالمند. مسؤولان کشور برای انجام وظیفه، عمرشان را دارند صرف می‌کنند. این مسأله‌ی بسیار مهمّی است. فرق می‌کند که کسانی طبق تبلیغات رادیوهای بیگانه، برای مقاصد شخصی خودشان تلاش کنند؛ یا نه، برای خاطر خدا کار کنند. آنچه که برای یک ملت اهمیت دارد، این است که در همه‌ی رده‌ها - از بالا تا پایین - مسؤولانی که انگشت آنها می‌تواند گره‌ها را باز کند، با احساس مسؤولیت و با عقل و تدبیر کار کنند. آنچه که بنده - که خدمتگزار دیگران هستم - انتظار دارم، این است که وقتی بحث اقتدار ملی مطرح می‌شود، به جای بازی با الفاظ و به جای بحثهای تهی، همه سعی کنند - به معنای حقیقی کلمه - با کار و تلاش و زحمتکشی خود، اقتدار ملی را تحقّق و واقعیّت بخشند. وقتی بحث اشتغال جوانان در کشور مطرح می‌شود، کسانی که مسؤولیت این کار را بر عهده دارند، به طور جدّی آن را دنبال کنند. این مسأله‌ی بسیار مهمّی است. البته من با جوانها حرفهای زیادی دارم. یک جلسه هم ان‌شاءاللَّه با جوانها خواهیم داشت و در آن‌جا آنچه که در ذهنم هست، به جوانها عرض خواهم کرد. الان نمی‌خواهم وارد آن مباحث شوم؛ اما مسأله‌ی اشتغال، مسأله‌ی جوانها، مسأله‌ی این همه سرمایه‌ی انسانی انباشته بر روی هم، یکی از مسائل بسیار مهمّ است. مسؤولان کشور باید به فکر این باشند.

یک پایه‌ی اقتدار ملی، در نیروهای مسلح است. اقتدار ملی، یعنی اقتدار ملت. اقتدار ملت در عملکرد مسؤولان یک کشور خود را نشان می‌دهد. اگر عملکرد مسؤولان در گذاردن و اجرای قانونها، در صداقت و پاکدامنی، در تلاش و خستگی‌ناپذیری، در به میان آوردن ابتکارهای خلاق و کارساز، در الگو قرار دادن انسانهای برجسته و نمونه، در طرد کردن انسانهای فاسد - که این زمینه‌ها هم جز با ایمان مخلصانه‌ی به خدا به طور کامل میسر نیست - عملکرد خوبی باشد، ملت احساس اقتدار می‌کند.
اقتدار ملی، هم زمینه‌ی نظامی دارد، هم زمینه‌ی اقتصادی دارد، هم زمینه‌ی سیاسی دارد، هم زمینه‌ی سازمانی دارد. در همه‌ی زمینه‌ها مسؤولان می‌توانند کاری کنند که ملت احساس اقتدار کند. وقتی که دشمنی به مرز حمله می‌کند، اگر مسؤولانِ دفاع از مرزها وظیفه‌ی خودشان را خوب به انجام رسانند، ملت احساس اقتدار می‌کند. هنگامی که سیاستمداران زورگوی جهانی با انواع بازیهای سیاسی خواستند بر کشور و ملتی چیزی را تحمیل کنند، اگر دستگاه سیاسی آن کشور توانست هوشیارانه و مدبّرانه تحمیل دشمن را پس بزند، ملت احساس اقتدار می‌کند. وقتی که همه‌ی سرمایه‌اندوزان بین‌المللی سعی می‌کنند یک ملت و یک کشور را در چنبره‌ی اختاپوس اقتصادیِ خودشان درآورند و با نامهای فریبنده و بناحق، منابع یک ملت را جذب کنند، اگر مسؤولان اقتصادی کشور توانستند با تدبیر و هوشیاری و با سرعت عمل متناسب، تدابیر لازم را پیش گیرند و مانع از نفوذ پنجه‌ی دشمن در اقتصاد کشور شوند و اقتصاد ملی را شکوفا کنند، ملت احساس اقتدار می‌کند. اقتدار ملی یک مفهوم و مقوله‌ی کاملاً پیچیده و مرکّب است که نه به معنای نظامیگری است و نه نظامیگری نبودن آن باید بهانه‌ای برای منزوی کردن کار نظامی شود. نظامیان هم به نوبه‌ی خود در اقتدار ملی شریکند. در یک مجموعه‌ی نظامی، اقتدار ملی با کارایی نظامی و رشد خُلقیّات جوانمردانه در آنها، خود را نشان می‌دهد.
من بر وحدت بین نیروهای مسلّح - چه سازمانها و چه نیروهای داخل یک سازمان - تأکید می‌کنم. وحدت به معنای یکی شدن نیست؛ وحدت به معنای هماهنگی و همدل بودن است. سازمان ارتش و سپاه و نیروی انتظامی، هر کدام در وظایف مقرّر و تعریف شده‌ی خودشان، هم خوب کار کنند و خود را از لحاظ کیفیّت بالا ببرند و هم دیگران را به رسمیّت بشناسند و برای آنها احترام و ارزش قائل شوند و با آنها همدل باشند. این می‌شود مظهر اقتدار ملی.

در زمینه‌ی آنچه که ما در سال 80 باید به عنوان شعارهای اساسی خودمان به آن نگاه کنیم، من دو نقطه‌ی مهم را مطرح می‌کنم: نقطه‌ی اول، اقتدار ملی است. اقتدار ملی برای یک کشور، حفظ کننده‌ی هویت او، مایه‌ی عزت او و وسیله‌ی رسیدن او به آرمانهاست. تلاشی که برای نابودی ملتها و به زنجیر کشیدن آنها - از دورانهای گذشته تا امروز - می‌شود، همیشه در جهت نابود کردن یا ضعیف کردن اقتدار ملی آنها بوده است؛ و بعکس، ملتهایی که در راه تعالی و کمال قدم برمی‌دارند، باید در اقتدار ملی خودشان بکوشند. اقتدار ملی، فقط به معنای تواناییهای نظامی نیست؛ اقتدار ملی یک مسأله‌ی همه جانبه است و بر دوش همه‌ی دستگاههاست و به عنوان یک وظیفه‌ی اصلی، بر دوش هر سه قوه‌ی اساسی کشور نهاده شده است. اقتدار ملی به معنای این است که یک ملت، در مسؤولان کشور جلوه‌های قدرت و توانایی و عزت خود را مشاهده کند و کارها با سیاستهای درست، با برنامه‌ریزی صحیح، با جدیت و پشتکار و با هماهنگی و انسجام کامل پیش برود. در سایه‌ی اقتدار ملی است که مردم می‌توانند به قدر استعدادشان و با شکوفایی این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول کنند. هر سه قوه باید تلاش کنند تا با جدیت و پشتکار و توکل به خدا و اعتماد به مردم و همکاری با یکدیگر، اقتدار ملی را تجلی بخشند و مظهر اقتدار ملی شوند.

دو شعار اصلی را برای عملکرد دستگاههای مختلف کشور مطرح کردم، که باید آن را در مقابل چشم داشته باشند: یکی اقتدار ملی و دیگری اشتغال مفید و مولد؛ و حتی اولی از دومی مهمتر است. با این‌که امروز مسأله‌ی اشتغال در کشور ما یک مسأله‌ی بسیار مهم و اساسی است و اگر برنامه‌ریزی خوب و کارآمد و عمل جدی دنبال این عنوان وجود داشته باشد، به‌وضوح مشکلات بتدریج کاهش پیدا خواهد کرد - که البته خوشبختانه از سال 79 برنامه‌ریزی را شروع کرده‌اند و امسال باید مسؤولان کشور به طور جدی وارد میدان شوند - اما مسأله‌ی اقتدار ملی از این مهمتر است. یک ملت مثل ملت ایران، با همه‌ی وجودش، با سابقه‌ی تاریخی‌اش، با ریشه‌های فرهنگی‌اش، با امکانات جغرافیایی و اقلیمی‌اش و با تواناییهای فراوان بشری، اقتدار و عزت و توانایی و آبروی خود را در چهره‌ی مسؤولان کشور مشاهده می‌کند. مسؤولان کشور و قوای سه‌گانه می‌توانند مظهر اقتدار ملی باشند.

اقتدار ملی یعنی چه؟ اقتدار ملی دست قدرتمندی است که مجموعه‌ی نیروهای فعال قوای سه‌گانه در تشکیل آن سهم دارند و باید وظیفه‌ی خودشان را با شجاعت و اقتدار و امید و بدون رودربایستی و با همکاری کامل انجام دهند. یک ملت اگر اقتدار ملی داشته باشد - اقتدار در زمینه‌ی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سازماندهی دولتی - مشکلات مادی و معنوی‌اش حل خواهد شد. اگر فرضا مسؤولی در بخش امنیت، کار خود را خوب انجام دهد، مردم احساس عزت و اقتدار می‌کنند. اگر مسؤولی در بخش اقتصاد تلاش کند و کارآمدی خود را نشان دهد - پول ملی را تقویت کند، تورم را مهار کند، در جامعه رونق اقتصادی به وجود آورد و طبقات محروم را از حقوقی که متعلق به آنهاست، برخوردار نماید - مردم احساس اقتدار و توانایی می‌کنند. خودشان را در آن مسؤول، مشاهده و ملاحظه می‌کنند و او را مظهر خودشان به حساب می‌آورند. وقتی در عرصه‌ی بین‌المللی، مسؤولان کشور، با عزت و سربلندی و استغناء در مجامع جهانی شرکت می‌کنند و حرف حق‌ خودشان را با شجاعت بر زبان می‌آورند و در معامله و مبادله‌ی با دولتها، منافع ملی را مد نظر می‌گیرند و مصالح را ملاحظه و به نفع کشور کار می‌کنند، ملت که در جریان این کارها قرار می‌گیرد، احساس اقتدار می‌کند.

اقتدار ملی به دو عنصر اصلی نیاز دارد: یکی این‌که همه‌ی افراد وظایف خودشان را با قاطعیت انجام دهند. دوم این‌که قوای سه‌گانه با هم همکاری کنند. باز من ناچارم به تبلیغات دشمنان اشاره کنم که در رادیوهای مزدور، علیه انقلاب تجلی پیدا کرده است. اگر شما هر کدام از این رادیوها را باز کنید، می‌بینید که یک قوه را می‌کوبند، یک قوه را تا عرش بالا می‌برند؛ یک دسته را مورد حمایت و دسته‌ی دیگر را مورد اهانت قرار می‌دهند. می‌خواهند قوا در هم تنیده نشوند؛ می‌خواهند دستها در هم گره نخورند؛ می‌خواهند در بنای حاکمیت ملی نظام جمهوری اسلامی شکاف به وجود آید و دلهای مسؤولان با هم مهربان نشود.

من از این پایگاه معنوی و روحانی به همه‌ی مسؤولان عالی‌رتبه‌ی کشور پیام می‌دهم که سال 80 را سال تفاهم، سال انس، سال همکاری و سال کمک به یکدیگر قرار دهند. قوه‌ی مجریه و قضاییه دو قوه‌ای هستند که باید مثل بازوان فعال در عرصه‌ی کشور کار کنند. وظایفی بر دوش قوه‌ی مجریه است؛ وظایفی هم بر دوش قوه‌ی قضاییه است؛ قوه‌ی مقننه هم باید به عنوان پشتیبان و حامی این دو قوه، قوانین لازم را برای اجرای خوب و مشکل پیدا نکردن در راه عمل و اجرا، در اختیار اینها قرار دهد تا دچار کمبود قانون نشوند. در مجلس شورای اسلامی قانون باید طبق مصالح کشور، مصالح ملت و مطابق با اسلام باشد تا قوه‌ی مجریه و قوه‌ی قضاییه بتوانند با استفاده‌ی از قانون و مجرای صحیح قانونی، وظایف خودشان را انجام دهند. این می‌شود اقتدار ملی. اقتدار ملی به کار جدی و قاطعانه از سوی همه‌ی مسؤولان بخشهای مختلف کشور و هماهنگی دستگاههای مختلف در راه مصالح ملت احتیاج دارد. همدیگر را تخریب نکنند، آن‌گونه که دشمن می‌خواهد.

در اوایل سال 80، ما مسأله‌ی بسیار مهم انتخابات ریاست جمهوری را داریم که عرصه‌ای برای حضور ملت در صحنه‌ی سیاسی کشور و مظهری برای اقتدار ملی است. حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری و ان‌شاءاللَّه آراء متراکم و بالایی که به صندوقها خواهند ریخت، مظهر اقتدار ملی و عظمت ملی و ان‌شاءاللَّه مظهر وحدت ملی خواهد بود. امیدواریم که ملت ما در سایه‌ی این اقتدار و این حرکت و تلاش و کار، بتوانند هم وحدت را - که آرزوی عمومی مردم است - هم امنیت را - که نیاز اساسیِ ملت ماست - و هم بسیاری از برنامه‌های خودشان را عمل‌شده و تحقّق‌یافته ببینند.

من امسال - که سال امام علی در رفتار، نه فقط در گفتار است - دو شعار اصلی را برای عملکرد دستگاههای مختلف کشور مطرح کردم، که باید آن را در مقابل چشم داشته باشند: یکی اقتدار ملی و دیگری اشتغال مفید و مولّد؛ و حتی اوّلی از دومی مهمتر است. با این‌که امروز مسأله‌ی اشتغال در کشور ما یک مسأله‌ی بسیار مهمّ و اساسی است و اگر برنامه‌ریزیِ خوب و کارآمد و عمل جدّی دنبال این عنوان وجود داشته باشد، به‌وضوح مشکلات بتدریج کاهش پیدا خواهد کرد - که البته خوشبختانه از سال 79 برنامه‌ریزی را شروع کرده‌اند و امسال باید مسؤولان کشور به طور جدّی وارد میدان شوند - اما مسأله‌ی اقتدار ملی از این مهمتر است. یک ملت مثل ملت ایران، با همه‌ی وجودش، با سابقه‌ی تاریخی‌اش، با ریشه‌های فرهنگی‌اش، با امکانات جغرافیایی و اقلیمی‌اش و با تواناییهای فراوان بشری، اقتدار و عزّت و توانایی و آبروی خود را در چهره‌ی مسؤولان کشور مشاهده می‌کند. مسؤولان کشور و قوای سه‌گانه می‌توانند مظهر اقتدار ملی باشند.
اقتدار ملی یعنی چه؟ اقتدار ملی دست قدرتمندی است که مجموعه‌ی نیروهای فعّالِ قوای سه‌گانه در تشکیل آن سهم دارند و باید وظیفه‌ی خودشان را با شجاعت و اقتدار و امید و بدون رودربایستی و با همکاریِ کامل انجام دهند. یک ملت اگر اقتدار ملی داشته باشد - اقتدار در زمینه‌ی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سازماندهی دولتی - مشکلات مادّی و معنوی‌اش حل خواهد شد. اگر فرضاً مسؤولی در بخش امنیت، کار خود را خوب انجام دهد، مردم احساس عزّت و اقتدار می‌کنند. اگر مسؤولی در بخش اقتصاد تلاش کند و کارآمدیِ خود را نشان دهد - پول ملی را تقویت کند، تورّم را مهار کند، در جامعه رونق اقتصادی به وجود آورد و طبقات محروم را از حقوقی که متعلّق به آنهاست، برخوردار نماید - مردم احساس اقتدار و توانایی می‌کنند. خودشان را در آن مسؤول، مشاهده و ملاحظه می‌کنند و او را مظهر خودشان به حساب می‌آورند. وقتی در عرصه‌ی بین‌المللی، مسؤولان کشور، با عزّت و سربلندی و استغناء در مجامع جهانی شرکت می‌کنند و حرف حقِ‌ّ خودشان را با شجاعت بر زبان می‌آورند و در معامله و مبادله‌ی با دولتها، منافع ملی را مدّ نظر می‌گیرند و مصالح را ملاحظه و به نفع کشور کار می‌کنند، ملت که در جریان این کارها قرار می‌گیرد، احساس اقتدار می‌کند.
اقتدار ملی به دو عنصر اصلی نیاز دارد: یکی این‌که همه‌ی افراد وظایف خودشان را با قاطعیت انجام دهند. دوم این‌که قوای سه‌گانه با هم همکاری کنند. باز من ناچارم به تبلیغات دشمنان اشاره کنم که در رادیوهای مزدور، علیه انقلاب تجلّی پیدا کرده است. اگر شما هر کدام از این رادیوها را باز کنید، می‌بینید که یک قوّه را می‌کوبند، یک قوّه را تا عرش بالا می‌برند؛ یک دسته را مورد حمایت و دسته‌ی دیگر را مورد اهانت قرار می‌دهند. می‌خواهند قوا در هم تنیده نشوند؛ می‌خواهند دستها در هم گره نخورند؛ می‌خواهند در بنای حاکمیت ملیِ نظام جمهوری اسلامی شکاف به وجود آید و دلهای مسؤولان با هم مهربان نشود.
طبق قانون اساسی، رهبری وظیفه‌ی هماهنگی قوا را بر عهده دارد. ضدّ انقلاب به وسیله‌ی خیل و حشم تبلیغاتی خود، نقطه‌ی مقابل این وظیفه را بر عهده دارد؛ وظیفه‌ی جدا کردن و دور کردن قوا از یکدیگر. آن روز من در حرم امام گفتم، امروز هم در حرم علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السّلام این نکته را به ملت ایران عرض می‌کنم: کسی فریب نخورد که فلان مسؤولِ یک کشور بیگانه بگوید ما از فلان جناح، فلان گروه، و فلان شخصیتها حمایت می‌کنیم. حمایت آنها ننگ است، افتخار نیست. اخیراً باز یک نفر از دولتمردان رژیم امریکا گفته که ما از فلان جریان در داخل ایران حمایت می‌کنیم! شما که از شاه هم حمایت می‌کردید! حمایت شما فایده‌ای به حال کسی ندارد. امریکا بیشترین حمایت را از رژیم شاه کرد. مردم همین پیوستگی با امریکای دشمنِ ملت ایران را دیدند که واقعیتهای آن رژیم فاسد برایشان آشکار شد. شما از هر کس حمایت کنید، او منفور ملت می‌شود.
من از این پایگاه معنوی و روحانی به همه‌ی مسؤولان عالی‌رتبه‌ی کشور پیام می‌دهم که سال 80 را سال تفاهم، سال اُنس، سال همکاری و سال کمک به یکدیگر قرار دهند. قوّه‌ی مجریّه و قضاییّه دو قوّه‌ای هستند که باید مثل بازوان فعّال در عرصه‌ی کشور کار کنند. وظایفی بر دوش قوّه‌ی مجریه است؛ وظایفی هم بر دوش قوّه‌ی قضاییّه است؛ قوّه‌ی مقنّنه هم باید به عنوان پشتیبان و حامی این دو قوّه، قوانین لازم را برای اجرای خوب و مشکل پیدا نکردن در راه عمل و اجرا، در اختیار اینها قرار دهد تا دچار کمبود قانون نشوند. در مجلس شورای اسلامی قانون باید طبق مصالح کشور، مصالح ملت و مطابق با اسلام باشد تا قوّه‌ی مجریّه و قوّه‌ی قضاییّه بتوانند با استفاده‌ی از قانون و مجرای صحیح قانونی، وظایف خودشان را انجام دهند. این می‌شود اقتدار ملی. اقتدار ملی به کار جدّی و قاطعانه از سوی همه‌ی مسؤولانِ بخشهای مختلف کشور و هماهنگی دستگاههای مختلف در راه مصالح ملت احتیاج دارد. همدیگر را تخریب نکنند، آن‌گونه که دشمن می‌خواهد.

البته درباره‌ی انتخابات، در زمان خود، آنچه را که وظیفه‌ی من باشد، به مردم عزیزمان عرض می‌کنم؛ اما آنچه که امروز عرض می‌کنم این است که خودِ انتخابات، مظهر اقتدار ملی است. اگر ملت عزیز ایران بتواند در این انتخابات، آرای فراوان خود را به میدان آورد و حضور مردمی، حضور چشمگیری باشد، این بزرگترین مظهر اقتدار و عزّت ملی است. امیدوارم که خداوند متعال این توفیق را به مسؤولان بدهد تا انتخابات خوبی را برگزار کنند و ملت عزیزمان در این انتخابات، با شور و هیجان و شعور کامل - که بحمداللَّه از آن برخوردار هستند - شرکت کنند و یک بار دیگر عزّت و رشادت خود را به دنیا نشان دهند.

حرف امروز و حرف همیشه‌ی من به جناحها و شخصیتهای سیاسی در این کشور این است که در مقابل دشمن به‌گونه‌ای نباشید که او احساس کند از این طریق می‌تواند در دل انقلاب رخنه کند و نفوذ خودش را گسترش دهد. اگر من گاهی از بعضی از اشخاص یا بعضی از مطبوعات در این کشور گله کردم، به خاطر این است. کاری نکنند که این احساس را به دشمن بدهند که می‌شود از این‌جا در داخل نظام رخنه کرد و نفوذ خود را گسترش داد؛ که گفتیم هرچه دشمن نفوذش بیشتر بشود، عزّت ملی، اقتدار ملی، عظمت ملی و تأمین آینده‌ی کشور ضعیفتر خواهد شد.

انتخابات، فقط یک پدیده‌ی سیاسی نیست. انتخابات، مظهر حضور مردم، مظهر احقاق حق و مظهر توانایی و اقتدار ملی برای یک کشور است. امروز در دنیا - چه در کشور ما و چه در هر جای دیگر - روی این حساب می‌شود که چند درصد از کسانی که می‌توانستند رأی بدهند، در یک انتخابات شرکت کردند و رأی دادند.

در بهترین حالات، با مسائل جهانی، با روابط بین‌المللی، در مواجهه با شیرینترین لبخندهای دیپلماسی، در مبادله‌ی گرمترین درودها و سلامهایی که مسؤولان و رؤسای سیاسی دنیا به یکدیگر تحویل می‌دهند، در هر کدام از آنها باید مراقب دشمنی باشند؛ چون عالم دیپلماسی و روابط بین‌الملل و مسائل جهانی، عالم صفا و صداقت که نیست. دشمن، همان عنصری است که می‌خواهد یک ملت و یک کشور را از ابزارهای اقتدارش تهیدست کند. ابزارهای اقتدار و عزّت کنونی ملت ما چیست؟ ایمان، عزم راسخ الهی، کار برای خدا، احساس سربازی دین خدا. اینهاست که ملت ما را عزیز کرده است؛ اینهاست که انسانهای پولادین به‌وجود آورده است و می‌آورد و می‌توانند مقابله کنند. دشمنان می‌خواهند این خصوصیات را از جوانمردان و انسانهای والای کشور بگیرند.

کسی که این کشور را در همه‌ی مراحل نجات می‌دهد، از دولت حمایت می‌کند، از مسؤولان حمایت می‌کند، از انقلاب حمایت می‌کند، از نام امام بزرگوار حراست می‌کند، از ارزشهای انقلاب پاسداری می‌کند، حاضر است در روز خطر بایستد؛ یعنی همین جوانان مؤمن، همین نیروهای حزب‌الله، همین بسیجیان؛ همینهایی که امثالشان در میدان جنگ هشت ساله، امتحان خودشان را دادند. قدرت ملی، قدرت اینهاست. امروز هم بحمدالله در سرتاسر کشور ما، غلبه‌ی کامل با نیروهای مؤمن و علاقه‌مند به اسلام، علاقه‌مند به انقلاب، علاقه‌مند به امام، علاقه‌مند به راه جمهوری اسلامی و دشمنی با امریکا و شیطانهای گوناگونی است که در اطراف دنیا، چشم طمع به این آب و خاک دوخته‌اند.

امروز رژیم استکباری امریکا در پنج قاره‌ی عالم حضور نظامی دارد؛ هزارها کیلومتر دورتر از خاک خود، حضور نظامی و نیروی مسلح دارد - آن هم در حجمهای انبوه - آن وقت کشورهایی را که می‌خواهند به قدرت ملی خودشان تکیه کنند و برای خودشان قدرت دفاع فراهم آورند، مورد سؤال قرار می‌دهد! آری؛ آنها می‌خواهند ابزارهای نظامی خود را هر چه بیشتر به کسانی بفروشند که دارای پولی هستند و می‌توانند آنها را بخرند؛ اما حتی حاضر نیستند به آنها هم نیروی نظامی حقیقی مردمی را بدهند، یا اجازه‌ی آن را صادر کنند.

نه کمیّت آنچه قبل از جمهوری اسلامی در این مملکت انجام گرفته است، و نه کیفیّت آن، قابل مقایسه با آنچه این نظام مردمی و خدایی - جمهوری اسلامی - انجام داده است، نیست. نظام مرتبط با معنویّت و ایمان، معنایش این است؛ نظامی که پشتوانه‌ی عظیم مردمی، آرا، عواطف، پشتیبانی و کمک مردم را دارد؛ ایمان، معنویّت، برادری و هماهنگی، اتّکال به خدا و ایمان به غیب را هم دارد. آن، نتیجه‌اش می‌شود این. علی‌رغم این همه توطئه و مخالفتی که با این ملت شد؛ با این محاصره‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی، این ملت توانسته است یکی پس از دیگری، دولتهایش را حمایت کند و دولتها توانسته‌اند این‌گونه کشور را از لحاظ عمران و آبادی و از جهات سیاسی و آبروی بین‌المللی و اقتدار ملی، پیش ببرند. اینها آن ارزشهایی است که کشور ما دارد و بحمداللَّه، دولتهای ما، همه از آن برخوردار هستند و خواهند بود. این مظهر نعمِ بزرگ الهی و همان دست قدرتی است که عرض کردم خدای متعال دائماً در پشتیبانی این نظام داشته است و خواهد داشت.

قدرت ملی برای جوامع بشری، کلید همه‌ی کامیابیها و وسیله‌ی لازم برای رسیدن افراد جامعه به حیات طیبه است. مقصود از قدرت ملی آن است که جامعه و کشور، از اخلاق، علم، ثروت، نظام سیاسی کارآمد و عزم و اراده‌ی عمومی برخوردار باشد. درست است که جوامع قدرتمند، اگر فاقد هدایت و نظارت و اجرای عدالت باشند، همان ثروت و علم، آنان را به طغیان خواهد کشانید و اخلاق و اراده‌ی آنان را زایل کرده، مسیر آنان را به سمت انحطاط رقم خواهد زد - همان‌طور که امروز در کشورهایی همچون امریکا و غیره، نشانه‌های آن دیده می‌شود - ولی فقدان آن تواناییها و اقتدارها، بلای انحطاط اخلاقی و سیاسی را بسی سریعتر بر جان کشورها می‌اندازد و دنیا و آخرت و علم و اخلاق و همه چیز را از ملتها می‌ستاند. از آن روست که تعالیم سیاسی و اجتماعی اسلام، همه در جهت آن است که ملل اسلامی به اقتدار و سیادت علمی و اخلاقی و سیاسی و روحی و مادی دست یابند. و امروز همه‌ی رهبران هوشیار ملتهای جهان در صددند که از هر امکان و ذخیره‌یی که می‌تواند آنان را قدرتمند کند، بهره گیرند.

امروز این حرکت، حرکتی به سمت احیای اسلام و زنده کردن احکام منزوی شده‌ی اسلام و قرآن است. این حرکت، حرکت عظیمی است که در این‌جا اتفاق افتاده است. مسلمانان در همه جا می‌خواهند این حرکت را انجام دهند. اگر به کشورهای اسلام در شرق و غرب دنیای اسلام نگاه کنید، این واقعیت را مشاهده می‌کنید؛ منتها استکبار جهانی، امریکا، کمپانیهای گوناگون و صاحبان زر و زور مانع هستند. آن جایی که تسلیم زر و زور نشده است و نمی‌شود؛ آن جایی که همه‌ی قدرت ملی در مقابل استکبار قرار گرفته است، ایران اسلامی است.

دیروز شرق و غرب و امروز همه‌ی قدرتهای مؤثّر، دست روی هم گذاشتند که بتوانند حقّ ملت فلسطین را نابود کنند و از بین ببرند؛ ولی جمهوری اسلامی اعلام مخالفت کرده است. همه در همه جای دنیا می‌گویند: «چون جمهوری اسلامی مخالف است، این روند پیش نمی‌رود.» این، اراده‌ی ملت ایران است. آری؛ همین‌طور است، پیش نخواهد رفت. ملتی که رئیس حکومت سابقش - شاه ذلیل و فاسد - در امور روزمرّه‌ی زندگی خود با سفارت امریکا و انگلیس مشورت می‌کرد و از آنها خطّ می‌گرفت، وضعش به جایی رسیده است که حالا نه امریکا و نه هیچ قدرت دیگری، کوچکترین نفوذی روی این کشور و این ملت ندارند. این، برای یک ملت اقتدار ملی است. این کار را امام بزرگوار کرد و روحیه‌ی مسلمانی را احیا نمود.

اقامه‌ی نماز در کشوری که پرچم اسلام را بر فراز سر خویش برافراشته و به حاکمیت اسلام مفتخر گردیده، یکی از واجب‌ترین فرائض است. زیرا همه‌ی هدفهای یک جامعه‌ی نیکبخت، از قبیل: تأمین عدالت اجتماعی، دستیابی به رفاه عمومی و شکوفایی مادی، پرورش استعدادها و خلاقیتها در آحاد مردم، برخورداری از دانش و بینش و تجربه، عزت و استقلال و اقتدار ملی، گسترش اخلاق انسانی و روابط سالم میان آحاد مردم و دیگر هدفهای والا، در صورتی تأمین می‌شود که تربیت فردی و تهذیب اخلاقی در آحاد مردم به ویژه در کارگزاران امور کشور، تأمین شود و انسانهایی پاک و برخوردار از همت و توکل و اخلاص و صبر و سختکوشی در آن جامعه باشند که به یاری این پشتوانه‌ی روحی، توانایی برداشتن بارهای سنگین را دارا باشند و در برابر موانع گوناگون و به ویژه امواج فساد و تباهی، یارای ایستادگی داشته باشند.

دولت جمهوری اسلامی با دو عاملِ ارتباط واقعی با خدا و توجّهِ مردم دارای یک اقتدار حقیقی است. در واقع اقتدار دولت هم همان اقتدار ملی است. آنچه که به عنوان اقتدار ملی در یک کشور ذکر می‌شود، همین است که دولتی مقتدر و دلسوز و علاقه‌مند در رأس کارها باشد و مصالح مردم را درست تشخیص دهد و راهها را با قدرت و قوّت بپیماید و از تهدیدهای خارجی و خصومتهای گوناگون و احیاناً بعضی از کارشکنیهای داخلی واهمه نکند. این وضعیت بحمداللَّه در کشور ما مشاهده می‌شود.
اقتدار ملی که در حقیقت قدرت دولت است، دو پایه دارد: یکی ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کار برای خدا انجام گیرد و هیچ کس برای جهات مادّی و مسائل شخصی آن را انجام ندهد. نمی‌خواهیم بگوییم منظور از «هیچ کس» این است که در سطح کارکنان دولت احدی این گونه نباشد. طبعاً این یک آرزوی دوری است؛ ولی منظور ما مسؤولان و سررشته‌داران امورند که می‌باید رابطه‌ی خودشان را با خدا خوب کنند. اگر ما دیدیم که اقتدار ملی وجود دارد و دولت توانایی کار دارد، باید کشف کنیم که این امر تأمین شده است.
رکن دیگر توجّه‌مردم است که: «من کان للَّه کان اللَّه له»، «من اصلح ما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین الناس»؛ اگر انسان رابطه خود با خدا را درست کرد، خداوند رابطه او با مردم را درست خواهد کرد. همه اینها ارتباطها و مکانیسمهای علمیِ جامعه شناسی و روانشناسی دارد که فعلاً نمی‌خواهیم آنها راتبیین کنیم. آنچه که بیان شرعِ متکفّل است، تبیین علمی این مسائل نیست. آنچه که شرع بیان می‌کند، حکمت است. حکمت یعنی بیان حقایق. این حقیقتی است که اگر شما خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطه شما با مردمی که به خدا معتقدند و بنده او هستند، خوب خواهد شد.

ما امروز، خدا را شکر می‌کنیم که در موضع قدرت و اعتماد به نفسیم. ملت ایران احساس اقتدار ملی می‌کند. اسلام و اعتقاد به خدا و قیامت و نترسیدن از جهاد و شهادت، این ملت را چنان مستحکم کرده که از تبلیغات دشمن نمی‌ترسد. هر چه بخواهند تبلیغات کنند؛ که ملت و ارتش و سپاه از تبلیغات نمی‌ترسند.

مسلما با خواهش و تمنا نمی‌شود جلو ایجاد ناامنی را گرفت و به مخلین امنیت گفت: «از شما خواهش می‌کنیم ایجاد ناامنی نکنید!» این‌جا دیگر جای خواهش نیست؛ جای اقتدار است. لذا، نیروی انتظامی مظهر اقتدار ملی است. مظهر آن قدرتی است که مردم آن قدرت را به کار می‌برند تا بر سر آدم ناامنی ایجاد کن بزنند و مانع او شوند. باید این قدرت، هم درست اعمال شود، هم حقیقتا اعمال شود و معطل نماند و هم به دست آدمهای سالم سپرده شود. این قدرت، شمشیر و سلاحی است که ملت به دست کسی که ایجاد امنیت کند، می‌دهد.

بنده به جرأت می‌توانم ادّعا کنم: اگر حضور مردمی نبود؛ اگر نیروهای بسیج نبودند که در طول این سالهای متمادی، از خانه‌ها و مدرسه‌ها و کارخانه‌ها و ادارات و شهرها و روستاها و از سنین مختلف و از زن و مرد، به سمت صحنه‌ها و میدانهایی که به آنها نیاز بود، سرازیر شوند، نه در جنگ قادر می‌شدیم از کشور، آن‌چنان که شایسته است، دفاع کنیم و نه در صحنه‌های دیگری که تا امروز تقریباً هر لحظه در مقابل دشمنان داشتیم، می‌توانستیم آن قدرت ملی خودمان و پایداری جمهوری اسلامی را به همه‌ی دنیا ثابت کنیم. این، بسیج بود که چنین قدرتی را به ما داد.

ایمان دینی‌تان راحفظ کنید؛ اتحادتان راحفظ کنید؛ تلاش و فعالیت و مجاهدتتان را حفظ کنید، تا هرگز دشمن در شما طمع نورزد. در چنین زمینه‌ای، دشمن جرأت نمی‌کند نزدیک شود. امروز، امریکا با ملت و دولت ایران دشمن است. دلهای مستکبرین نسبت به این ملت و این کشور و این دولت، پر از کینه است. می‌خواهند به ما ضربه بزنند، هرکاری هم می‌توانند می‌کنند. اما به فضل الهی، روزبه‌روز این کشور، این ملت و این دولت، سرافرازتر و نیرومندتر و مقتدرتر می‌شود.
راز این اقتدار ملی و این قدرت بزرگ در چیست؟ در ایمان اسلامی، در تعبد اسلامی، در وحدت کلمه، در همراهی و همدستی و همدلی ملت و دولت و همکاری مسؤولین با مردم. این، راز اصلی است. این را باید حفظ کنید.

امروز نیروهای مسلح ما در هرجا و در ضمن هر سازمانی که مشغول خدمت هستند، احساس می‌کنند که به هیچ قدرت خارجی هیچ‌گونه تکیه‌یی ندارند و جز نیروهای ذاتی و قدرت ملی خود و پشتوانه‌ی همه‌ی اینها، یعنی اعتقاد ایمانی خود، تکیه‌گاهی برای خویش برنمی‌گزینند؛ این افتخار است.

یکی از چیزهایی که در این بین معلوم شده، این است که کشورهای جهان سوم - ملتهای فقیر و دولتهای ضعیف - اگر تاکنون می‌توانستند بین ابرقدرتها مانور کنند و اگر به یکی اتصال و وابستگی دارند، در مقابل آن دیگری، لااقل عَلَم استقلال بلند کنند و ملتها این احساس را داشته باشند که سخن از آزادی می‌زنند و ابراز قدرت می‌کنند و اقتدارات ملی را نشان می‌دهند - که در طول این سی، چهل سال اخیر، چنین وضعی تقریباً وجود داشت - این وضعیت، دیگر بعد از این نیست.
هر ملتی، اگر تسلیم سلطه‌ی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده‌ی ملی چشم بپوشد، در ورطه‌ی ضعف بی‌پایان و وادی‌یی که آخر آن معلوم نیست، لغزید.

عصر ملتها، امروز شروع نشده است؛ بلکه تصمیم ملتها و اراده و قدرت حقیقی ملتها، آن روزی آغاز شد و آن روزی بروز کرد که ملت عظیم‌الشأن و بزرگوار و شجاع و قابل ستایش ما توانستند، نه فقط علیه یک رژیم، بلکه علیه یک تفاهم شرقی و غربیِ بین‌المللیِ متفقٌ‌علیه بین قدرتها و ابرقدرتها، قیام کنند و نظام اسلامی را به وجود بیاورند و علی‌رغم میل قدرتها و ابرقدرتها، این نظام را حفظ کنند. معنای اراده و قدرت ملی، این است. دیگران هم، این را از ملت ایران یاد گرفتند.
نمودار
مقالات مرتبط
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی