others/content
پیوندهای مرتبطاخبار سایتاخبار سایت
نسخه قابل چاپ

«بعثت خون» سید‌الشهداء به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

ریشه‌های قیام حسینی (ع) در بعثت نبوی (ص)

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif «عاشورا یک واقعه‌ی استثنائی بود.» ۱۳۷۱/۴/۱۰ «عاشورا یک حادثه‌ی تاریخیِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امّت اسلام بود.» ۱۳۸۴/۱۱/۵ در واقع، «حسین‌بن‌علی علیه‌السلام، به برکت جهادش، اسلام را زنده کرد.» ۱۳۷۴/۳/۳ بنابر‌این، چنین حادثه‌ای حاوی ویژگی‌ها و خصوصیّات خاصّ خود است که آن را از دیگر حوادث و قیام‌ها در طول تاریخ متمایز کرده است.

*  حرکت نبوی و حرکت حسینی مثل دایره‌ی متّحدالمرکز هستند
«روح قضیّه این است که امام حسین علیه‌السلام در این ماجرا، با یک لشکر روبه‌رو نبود؛ با جماعتی از انسانها، هرچند صد برابر خودش، طرف نبود؛ امام حسین علیه‌السلام با جهانی انحراف و ظلمات روبه‌رو بود. این مهم است.» ۱۳۷۵/۹/۲۴

از جمله‌ی مهم‌ترین خصوصیّات نهضت حسینی شباهت آن به بعثت نبوی است: «کار امام حسین علیه‌السلام در کربلا، با کار جدّ مطهّرش حضرت محمّدبن‌عبداللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است؛ قضیّه این است. همان‌طور که پیغمبر در آنجا یک‌تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا یک‌تنه با یک دنیا مواجه بود؛ آن بزرگوار هم نترسید، ایستاد و جلو آمد؛ امام حسین هم نترسید، ایستاد و جلو آمد. حرکت نبوی و حرکت حسینی مثل دایره‌ی متّحدالمرکز هستند؛ به یک جهت متوجّهند. لذا اینجا "حُسَینٌ مِنّی وَ اَنَا مِن حُسَین"(الارشاد، ج ۲، ص ۱۲۷) معنا پیدا میکند. این عظمت کار امام حسین است.» ۱۳۷۵/۹/۲۴

در واقع، «جوهر حادثه‌ی عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ کس به او کمک نکرد! حتّی دوستان آن بزرگوار، یعنی کسانی که هر یک میتوانستند جمعیّتی را به این میدان و به مبارزه با یزید بکشانند، هر کدام با عذری، از میدان خارج شدند و گریختند!» ۱۳۷۱/۴/۱۰

باید توجّه داشت که «آن بزرگوار براى همین قیام کرد که رژیم‌هاى فاسد و مخرّب انسان و مخرّب دین و ویرانگرِ صلاح در جامعه نباشند و نظام اسلامى، الهى، انسانى و مبنىّ بر صلاح در جامعه استقرار پیدا کند.» ۱۳۶۸/۵/۱۱ لذا «ابتدا که از مدینه خارج شد، در پیام به برادرش محمّدبن‌حنفیّه ــ و در واقع، در پیام به تاریخ ــ چنین گفت: اَنّی لَم اَخرُج اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفسِداً وَ لا ظالِما؛ من با تکبّر، با غرور، از روی فخرفروشی، از روی میل به قدرت و تشنه‌ی قدرت بودن قیام نکردم. اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی؛ (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹) من میبینم که اوضاع در میان امّت پیامبر دگرگون شده است؛ حرکت، حرکت غلطی است؛ حرکت، حرکت به سمت انحطاط است؛ در ضدّ جهتی است که اسلام میخواست و پیامبر آورده بود؛ قیام کردم برای اینکه با اینها مبارزه کنم.»  ۱۳۷۹/۰۱/۲۶

«امام حسین می‌ایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یک‌تنه در مقابلِ این سرعتِ سراشیبِ سقوط قرار میگیرد. البتّه در این زمینه، جان خودش را، جان عزیزانش را، جان علیّ اصغرش را، جان علیّ اکبرش را و جان عبّاسش را فدا میکند، امّا نتیجه میگیرد.» ۱۳۷۷/۲/۱۸

*  پرچم حق نمی‌تواند در صف باطل قرار بگیرد
بنابراین، «هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین ــ حتّی خود پیغمبر ــ انجام نداده بود. ... چون زمینه‌ی انجام این واجب، در زمان امام حسین پیش آمد. اگر این زمینه در زمان امام حسین پیش نمی‌آمد، مثلاً در زمان امام علیّ‌النّقی علیه‌السلام پیش می‌آمد، همین کار را امام علیّ‌النّقی میکرد و حادثه‌ی عظیم و ذبح عظیم تاریخ اسلام، امام علیّ‌النّقی علیه‌السلام میشد.» ۱۳۷۴/۳/۱۹

ماجرا بدین قرار است که «جامعه‌ی اسلامی جامعه‌ی امامت است.» ۱۳۷۵/۳/۲۰ «بنی‌امیّه امامت را در اسلام به سلطنت و پادشاهی تبدیل کردند.» ۱۳۷۵/۳/۲۰ در چنین شرایطی، «یزیدی که بر سر کار آمده بود، نه با مردم ارتباط داشت، نه علم داشت، نه پرهیزگاری و پاک‌دامنی و پارسایی داشت، نه سابقه‌ی جهاد در راه خدا داشت، نه ذرّه‌ای به معنویّات اسلام اعتقاد داشت، نه رفتار او رفتار یک مؤمن و نه گفتار او گفتار یک حکیم بود؛ هیچ چیزش به پیامبر شباهت نداشت. در چنین شرایطی، برای کسی مثل حسین‌بن‌علی ــ که خود او همان امامی است که باید به جای پیامبر قرار گیرد ــ فرصتی پیش آمد و قیام کرد.» ۱۳۷۹/۱/۲۶

از سوی دیگر، حکومت باطل یزید در پی بیعت گرفتن از امام حسین علیه‌السلام بود: «[یزید] توقّع داشت که این امامِ هدایت پای حکومت او را امضا کند؛ "بیعت" یعنی این. میخواست امام حسین علیه‌السلام را مجبور کند به جای اینکه مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهیِ آن حکومتِ ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند! قیام امام حسین علیه‌السلام از اینجا شروع شد. ... توقّع کرد که امام حسین علیه‌السلام پای این سیه‌نامه‌ی تبدیل امامت اسلامی به سلطنت طاغوتی را امضا کند؛ یعنی بیعت کند. امام حسین فرمود: مِثلی لا یُبایِعُ مِثلَه؛ (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵) حسین چنین امضائی نمیکند. امام حسین علیه‌السلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد.» ۱۳۸۱/۱/۰۹

*  عظمت شهدای کربلا به نترسیدن از دشمن است
بنابر‌این، در یک عبارت کلّی می‌توان گفت «هدف، عبارت شد از بازگرداندن جامعه‌ی اسلامی به خطّ صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است.» ۱۳۷۴/۳/۱۹

این قیام دو نتیجه‌ی ظاهری دارد: «یک وقت است که وقتی قیام کرد، به حکومت میرسد؛ این یک شکلِ آن است ... یک وقت است که این قیام به حکومت نمیرسد، به شهادت میرسد. آیا در این صورت، [قیام] واجب نیست؟ چرا، به شهادت هم برسد واجب است. ... این، آن کاری بود که امام حسین انجام داد.» ۱۳۷۴/۳/۱۹

به عبارتی دیگر، «امام حسین علیه‌السلام به فکر سرکوب کردن قدرتهای طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون.» ۱۳۸۰/۱۲/۲۷ و در نهایت، «آن بزرگوار را با آن وضع فجیع به شهادت رساندند و علی‌الظّاهر دشمن توانست آن عزیزان را به شهادت برساند ــ ظاهر مطلب این بود که یزید پیروز شد ــ امّا در باطن، حسین‌بن‌علی علیه‌السلام پیروز شد. حسین‌بن‌علیعلیه‌السلام برای باقی ماندن اسلام، خون خود را نثار کرد و در این راه توفیق پیدا نمود و توانست اسلام را بیمه کند.» ۱۳۶۹/۱۰/۱۳ لذا «عظمت شهدای کربلا به این است؛ یعنی برای احساس تکلیف ــ که همان جهاد در راه خدا و دین بود ــ از عظمت دشمن نترسیدند؛ از تنهایی خود، احساس وحشت نکردند؛ کم بودن عدّه‌ی خود را مجوّزی برای گریختن از مقابل دشمن قرار ندادند.» ۱۳۷۱/۴/۱۰

پس می‌توان این‌طور جمع‌بندی کرد: «امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه‌ی اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه‌ی اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است، بلکه خودش یک مصداقِ بزرگِ امر به معروف و نهی از منکر است.» ۱۳۷۴/۳/۱۹ 

بنابر‌این، «عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین باید فداکاری کرد؛ درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت؛ درس میدهد که در میدانِ نبردِ حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم در یک صف قرار میگیرند.» ۱۳۷۱/۴/۲۲
....
منبع چاپی: یادداشت هفته نشریه خط حزب‌الله ۴۵۳
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی